چکیده
آنتون پاولوویچ چِخوف، نویسنده ی معروف روسی است که در 29 ژانویه سال 1869 در جنوب امپراتوری روسیه، تاگانروگ متولد شد. چخوف داستان نویسی زبردست، پزشک، نمایش نامه نویس و طنز نویس بوده است. این نویسنده معروف درام نویس، زندگی کوتاهی داشته است و در سن 44 سالگی یعنی سال 1904، به دلیل خونریزی مغزی در گذشت. آرامگاه او در گورستان نوودویچی مسکو می باشد. چخوف در طول زندگی کوتاهی که داشته است، با نام هایی همچون آنتوشا چخونته، برادر برادرم، آدم کبد گندیده و اولیس شناخته می شده است. این نویسنده روسی، در کارنامه خود بیش از 700 آثار ادبی برجسته داشته است.
شرح کاملی بر زندگی نویسنده آنتوان چخوف
چخوف Анто́н Па́влович Че́хов) ) نویسنده معروف روسی، فردی بشر دوست، روشن فکر و آزادی خواهد بوده است. در طول زندگی سعی بر این داشته است تا با فساد، دروغ، کوته نظری، ستمگری و سرشکستگی مبارزه کند. چخوف تلاشش بر این بود تا جامعه ی عقب مانده پیرامون خود را به زندگی درخشان و سعادتمندی امیدوار کند.
دوران کودکی
چخوف در شهر تاگانروگ در جنوب امپراتوری روسیه به دنیا آمد. او خانواده ای فقیر و بی چیز داشت که به سنن و آداب قدیمی خود معتقد بودند. پدرش مرد مذهبی خشن و بداخلاقی بوده که فرزندان را مدام تنبیه می کرده است. به زور اجبار فرزندان را در تمام سال حتی زمستان های سرد، به مغازه اش می کشاند و از آن ها کار می کشید. پدر خانواده به دلیل علاقه زیادی که به موسیقی داشت، از راه داد و ستد دور شد و رفته رفته به ورطه ورشکستگی وارد شد. به همین دلیل درآمد جزئی او کفاف خرج زندگی شان را نمی داد و چخوف در فقر و فشار بزرگ شد.
دوران تحصیلی چخوف
در سال 1867 در سن هفت سالگی، آنتوان برای شروع تحصیل وارد مدرسه یونانی شد. ولی با گذشت دو سال، دوباره برای کلاس اول ابتدایی در یک مدرسه عادی ثبت نام شد. چخوف با تلاش و سخت کوشی زیاد توانست تحصیلات مقدماتی را در ژبمنازیوم مسقط الراس بگذارند. بعد از آن برای ادامه تحصیل در دانشکده پزشکی به مسکو عازم شد. در سال 1879 یعنی در سن 19 سالگی، آنتوان تحصیلات پزشکی خود را شروع کرد. گفته شده است او در دوران دانشجویی برای کمک خرج خانواده و زندگی خود، داستان های کوتاه زیادی نوشته بود. آنتوان با نوشتن داستان های طنز درآمد زندگی مادر، خواهر و برادرانش را تامین می کرد.
اولین آثار او
در سال 1880 زمانی که در حال تحصیل بود، اولین مطلب آنتوان به چاپ رسید. او گفته بود، اولین نوشته ی خود که تنها 10 تا 15 سطر داشت، در مجله دارگون فلای درج شد. این نوشته داستان کوتاهی با نام نامه ی ستپان ولادیمیریچ اِن، به همسایه ی دانشمند خود دکتر فریدریخ بوده است. این داستان در شماره 10 مجله سنجاقک به چاپ رسید. سال 1886 نمایشنامه ای با نام آواز قو تنظیم شد. اثر معروف دیگر آنتوان با نام استپ، در سال 1877 به نگارش در آمد. این اثر در طی سفرش به جنوب روسیه نوشته شد و تاثیراتش بر آن آشکار است. در همان سال یعنی 1877، اولین مجموعه داستان چخوف با نان قصه های ملپامن منتشر شد.
در ژانویه سال 1886 مجموعه داستانی تو با نام داستان های گل باقالی به چاپ رسید. در فوریه همان سال نیز، داستان هایی با عناوین دشمن و مراسم تدفین در روزنامه عصر جدید با نام اصلی آنتوان چخوف به چاپ رسید.
طبابت آنتوان چخوف
دوران تحصیلی پزشکی چخوف در سال 1994 به پایان رسید. دیگر زمان آن رسیده بود تا آنتوان کار طبابت را آغاز کند. از این رو به شهر واسکرسنسک در نزدیکی مسکو رفت و کارش را آغاز نمود. تابستان همان سال زمانی که برای استراحت به بابکیو رفته بود، با مدیر روزنانه پترزبورگ یعنی ساورین آشنا شد.
ساورین که بود؟
این مدیر روزنامه بزرگ بعد از آشنایی، ناشر بیشتر آثار چخوف شده است. در سال 1888 چخوف و ساروین و جمعی دیگر از دوستانش به کریمه رفتند. آنجا بود که آنتوان به نوشتن داستان هایی همچون روشنایی ها، جشن تولد و زنگ ها پرداخت.
جوایز آنتوان چخوف
جایزه پوشکین که مبلغی به مقدار 500 روبل بود، در سال 1888 از آن چخوف شد. این جایزه توسط آکادمی علوم امپراطوری به او اهدا شد. در سال 1889 چخوف عضو جمعیت دوستداران ادبیات روسی شد و همان موقع نمایش دیو جنگل را تنظیم کرد.
بشردوستی چخوف
آنتوان در سال 1892 به ایالت نوگورود سفر کرد. آن زمان نوگورود یکی از مناطق قحطی زده به شمار می رفت. چخوف در آن جا سازمانی برای امداد و کمک به قحطی زدگان ایجاد کرد. سپس به دهکده ای به نام میلخوف رفت تا علیه بیماری وبا که بسیار شایع شده بود، بپردازد. او در این بین ، آثاری با نام های اطاق شماره 6، زوجه، تبعید، همسایگان و ملخ را نوشت. همچنین از سال 1981 آنتوان به عنوان پزشک در دهکده ملیخووا که در 80 کیلومتری جنوب مسکو بود، مشغول شد. افرادی زیادی از راه های دور به این دهکده می آمدند. آن ها در صف های طولانی می ایستاند تا پزشک جدید آن ها را معاینه و درمان کند. چخوف به این بیماران ناتوان رایگان دارو می داد.
در ماه جولای که برای مبارزه با بیماری وبا رفته بود، در کمتر از 2 ماه 1000 بیمار را ویزیت کرد. زمانی که همه گیری وبا رو به پایان بود، چخوف دیگر از پا درآمده بود.
سبک آثار چخوف
سبک این نویسنده بزرگ، درام و رئال بوده است. در داستان هایش بسیار ماهرانه با زبانی لطیف عمل می کرده است. پایان تمام داستان هایش با شگفتی تمام می شد. همچنین مشکلات جوامع همچون اختلاف طبقاتی و خیر و شر در داستان هایش بیان می شده است.
دوران بیمای چخوف
در دسامبر سال 1877 زمانی که اولین مجموعه داستانی خود یعنی قصه های ملپامن را منتشر کرد، آثار بیماری سل در او مشاهده شد. آنتوان تنها 24 سال داشت که اولین خلط های خونی را مشاهده کرد. زمانی که بیماری سل در او شدت یافت، به کوه های مقدس تاگانروک رفت و در آنجا اقامت گزید. کتاب گرگ و میش در همان سال توسط او منتشر شد. همچنین در ماه اکتبر نمایشنامه ای با نام ایوانف در تئاتر به نمایش درآمد که از آن استقبال زیادی شد. چخوف نسبت به بیماری بسیار بی اهمیت بود و از دریافت مراقبت های پزشکی خودداری می کرد. اما در سال 1897 بیماری او شدت یافت و برای علاج کامل به یالتا و بعد به مرکزی در نزدیکی دریای سیاه عازم شد.
ازدواج چخوف
در سال 1901 زمانی که بیماری و وضع جسمی آنتوان بسیار بد بود، با ستاره هنری تئاتر مسکو یعنی اولگاکنیپر ازدواج کرد.
درگذشت چخوف
در می سال 1904 آنتوان دیگر قادر نبود حتی از جای خوی خود بلند شود. به همین جهت به همراه همسرش به آسایشگاه آلمانی رفت. در همان سال زمانی که 44 ساله بود، چخوف از دنیا رفت و او را در محلی به نام کلیساری نودویشی دفن کردند. جمعیت زیادی برای تدفین آنتوان آمده بودند. گفته شده به حدی جمعیت زیاد بود که رفت و آمد در خیابان های مسکو با مشکل روبرو شده بود. عده ی زیادی از نویسندگان و روشن فکران در مراسم خاکسپاری او حضور داشتند.
نمایش باغ آلبالو
در سال 1907 برای گرامیداشت آنتوان و 25 ساله شدن نویسندگی اش، نمایش نامه باغ آلبالو به روی صحنه رفت. این اجرا به همت رئیس سالن تئاتر مسکو یعنی کنستانتین استانیسلاوسکى اجرا شد.
نگاهی بر کتاب معروف انگور فرنگی
این داستان روایت زندگی دامپزشکی به نام ایوان ایوانویچ در یک روز بارانی است که سرگذشت برادرش را تعریف می کند. متن قسمتی از کتاب را در زیر آورده ایم:
سال ها گذشت، او را به منطقه دیگری منتقل کردند، دیگر پا به چهل سالگی گذاشته بود و باز هم همیشه آگهی های روزنامه ها را می خواند و پول جمع می کرد. بعد شنیدم بدون هیچ گونه احساس مهر و محبتی زن گرفته است. زنش بیوه ای بدقیافه و پیر بود. تنها حسنش این بود که درآمدی داشت. او زن را نیمه سیر نگه می داشت و درآمد او را به نام خودش در بانک می گذاشت. زندگی زن آنقدر سخت بود که هنوز سه سال از ازدواجش با برادرم نگذشته بود که مرد...
جملات قصار از آنتوان چخوف
- درست ترین شکل عشق آنست که شما چگونه با یک فرد رفتار می کنید، نه اینکه درباره ی وی چه احساسی دارید.
- از میان کسانی که برای دعای باران به تپه میروند، تنها کسی که با خود چتر میبرد به کارش ایمان دارد.
- کلمات گاهی این قدرت را ندارند که ادمهای خیلی خوشحال یا خیلی ناراحت را ارضا کنند. زیرا آخرین بیان خوشحالی و غم زیاد سکوت است.
- صداقت، همت، عشق، جدایی، زندگی … هیچ چیز فراموش نمی شود. کرم علف را، زنگ آهن را، و دروغ روح را می خورد.
- نویسنده نباید قاضی شخصیت های نمایشی اش باشد. بلکه فقط باید آنها را همان طور که هستند تصویر کند.
- دانشگاه، تمام استعدادهای افراد از جمله بی استعدادی آنها را آشکار می کند.
- خوشبختی وجود ندارد و ما خوشبخت نیستیم، اما می توانیم این حق را به خود بدهیم که در آرزوی آن باشیم.
ویکی پدیا آنتوان چخوف
https://en.wikipedia.org/wiki/Anton_Chekhov
کتاب و آثار آنتوان چخوف
- ایوانف (Ivanov)
- سه خواهر (Three Sisters)
- باغ آلبالو (Cherry Orchard)
- انگور فرنگی (Gooseberries)
- خوراک فوق العاده
- امواج سرخ
- اندوه
آثار آنتوان چخوف که در کتابچین موجود است
- کتاب دشمنان
- کتاب تمشک تیغ دار
- کتاب تمشک تیغ دار
- کتاب دیوار
- کتاب اندوه
- کتاب انگور فرنگی
- کتاب امواج سرخ
- کتاب برگزیده داستانهای آنتوان چخوف
