دانلود کتاب اثر مرکب

نقد و بررسی کتاب اثر مرکب

معرفی کتاب

کتاب اثر مرکب (The Compound Effect) به قلم دارن هاردی (Darren Hardy) در سال 2010 منتشر شده است. این کتاب بعد از انتشار بسیار مورد استقبال قرار گرفت و در لیست کتاب های پرفروش مجله نیویورک تایمز قرار گرفت. علت اینکه کتاب اثر مرکب با سایر کتاب هایی که در باب موفقیت است متفاوت می باشد این است که دارن هاردی تلاش نکرده است برای پرسش های سخت و راه های دشوار رسیدن به موفقیت جواب های ساده بدهد، او در کتاب چهره ای درست از رسیدن به موفقیت و چالش هایی که همه مردم به صورت روزمره با آن روبه رو هستند ارائه داده است. در ایران نیز کتاب اثر مرکب بسیار مورد توجه قرار گرفته است و همه ی کسانی که این کتاب را مطالعه کرده اند معتقد هستند دارن هاردی صحیح ترین مسیر موفقیت را در اختیار خوانندگان کتابش قرار می دهد.

برشی از زندگی دارن هاردی

دارن هاردی در 26 فوریه سال 1971 در آمریکا متولد شده است. درباره ی زندگی شخصی هاردی اطلاعات خاصی وجود ندارد به جز مختصری که خود در فصل اول کتاب اثر مرکب شرح داده است. دارن درباره دوران کودکیش را اینگونه شرح می دهد: زمانی که 18 ماه بوده است پدر و مادرش از یکدیگر جدا شده اند و دارن با پدرش زندگی اش را ادامه داده است. او معتقد است جایگاه اکنونش و موفقیت های کسب کرده در زندگی اش به خاطر روش تربیتی پدرش بوده است. نکته طلایی که پدر دارن به او آموخته است این بود که مهم نیست که چقدر باهوش باشی باید آنقدر در زندگیت تلاش کنی که بتوانی تمام کمبود هایی که در مهارت، هوش و تجربه داری را جبران کنی. دارن به لطف پدرش توانست در سن کم مسیر زندگی و توانایی های خود را شناسایی کند.

زندگی حرفه ای هاردی

دارن هاردی اولین تجربه تجارت خود را در سن هجده سالگی آغاز کرد و بیش از 25 سال چهره موفق تجارت بود. هاردی دوره ای از زندگی حرفه ایش را مدیر شبکه ای تلویزیونی بود و همین طور مسئولیت اجرایی و ریاست شبکه اموزش موفقیت TSTN را به عهده داشت. در سال 2007 نشریه موفقیت را منتشر کرد. او در نشریه اش به مسائلی مربوط به موفقیت در تجارت و دوره های آموزشی برای کارآفرینان می پرداخت، نشریه موفقیت توانسته بود مخاطبان زیادی را به خود جذب کند. در همین میان در سال 2010 دارن هاردی کتاب اثر مرکب را منتشر کرد. این کتابی با محوریت فشارهای روزانه و راهنمایی هایی درباره آنها برای دستیابی به موفقیت است. در سال 2015 مسیر هاردی در زندگی تغییر کرد و برای دنبال کردن رویاهای بزرگترش نشریه موفقیت را رها کرد.

نقد و بررسی

اولین چیزی که در کتاب اثر مرکب مخاطب را جذب می کند فهرست این کتاب می باشد. مخاطب با عناوینی مواجه می شود که در همان نگاه اول به او خواهد گفت که چه چیزی در متن کتاب در انتظار اوست. نکته ای که من باید به عنوان مخاطب این کتاب به شما بگویم و از نظر من نقطه عطف این کتاب است پیوست های موجود در آن می باشد. قبل از شروع کتاب بهتر است ابتدا پرسش نامه ها را پر کنید و بعد از مطالعه کامل کتاب دوباره سراغ جواب هایی که نوشته اید بروید و نگرش خود را قبل و بعد از کتاب با هم مقایسه کنید این بهترین مستند برای تاثیر این کتاب بر روی شما که مخاطب آن هستید می باشد. تجربه های شخصی دارن هاردی در میان نکات کوچکی که برای رسیدن به موفقیت بیان می کند راه را برای مخاطبانش هموار تر می کند. به عبارتی دیگر هر سر فصل این کتاب یک پله از نردبان موفقیت می باشد.

سبک نگارش

اثر مرکب یک جزوه درسی می باشد. همه ی ما در دوران مدرسه و دانشگاه تجربه نوشتن جزوه درسی را داشته ایم و همیشه دلخواهمان این بوده است که معلم و استاد طوری مطالب را بیان کند که همه موارد به ترتیب و پشت سر هم و در جهت تکمیل یک دیگر آمده باشد. دارن هاردی در کتاب اثر مرکب از این سبک نگارش بهره گرفته است. او ابتدای هر فصل را سعی کرده است با داستان و یا جمله ای که مربوط به محتوای فصل می شود آغاز کند او با این کار ذهن مخاطب را در پذیرش مطالب بعدی آماده می کند. سپس از پایه ترین مطلب وارد بحث می شود و همین طور قدم به قدم در کنار مخاطب خود تا پایان فصل می رود تا نتیجه نهایی را به او بگوید. نکته جذاب دیگری که او در هر فصل از کتابش دارد خلاصه ای از نکات گفته شده می باشد. این سبک از کتاب و تفکیک بندی هایی که در آن وجود دارد باعث می شود در هر زمان که بخواهیم به مطلبی رجوع کنیم و یا دوباره آن را بازخوانی کنیم با مشکل رو به رو نباشیم.

افراد با دیدن تصاویر و نمودارها بهتر مطلبی را به ذهن می سپارند دارن هاردی از همین روش در کتابش استفاده کرده است او علاوه بر به کار بردن داستان و جملاتی که در ذهن حک می شود از شکل ها و نمودارها نیز استفاده کرده است این نه تنها باعث درک بهتر مطلب می شود بلکه به صورت بلند مدت در حافظ ثبت می شود.

موفقیت محدودیت سنی ندارد

انسان در هر سنی که باشد میل رسیدن به کمال را دارد. کمال طلبی یکی از صفات جدایی ناپذیر از انسان است؛ اما کمال و رسیدن به اوج قله زندگی در هر بازه سنی متفاوت می باشد. یک کودک در مدرسه و یا مهد کودک این کمال و موفقیت را در کسب نمره بهتر، تایید معلم و یا پیروزی در بازی با هم کلاسی هایش می داند. یک جوان موفقیت را در تحصیل، به دست آوردن شغل و هزاران چیز دیگر می بیند. رسیدن به آرزوها حتی تا آخرین لحظه زندگی برای همه ی ما یک امر انکار ناپذیر است. کتاب اثر مرکب، کتابی است که برای رنج سنی خاص و یا افرادی با شغل خاص تعریف نشده است. دارن هاردی با مثال هایی ملموسی که از تمام اقشار جامعه در کتابش آورده است بر این موضوع تاکید دارد، راه موفقیت و رسیدن به آن در این کتاب برای همه مناسب است. اگر می خواهید عادت های بد خود را ترک کنید و یا انتخاب هایمان در زندگی به هیچ وجه محدودیت سنی ندارد و هیچ گاه برای انجام آن نه زود است و نه دیر، پس از هر جای مسیر زندگی هستیم و احساس می کنیم راه را اشتباه رفته ایم بهتراست بازگردیم.

موفقیت به راحتی به دست نمی آید

از همان ابتدای زندگی باید بدانیم که ما در انتخاب بسیاری از اتفاق های زندگیمان نقشی نداریم. تا به حال کسی را ندیده ایم که بگوید من انتخاب کردم در کدام کشور به دنیا بیایم و یا چه شکلی داشته باشم و هزار مورد دیگر، اما حتما شنیده ایم که حداقل یک نفر در اطرافمان گفته باشد من انتخاب کردم که خوب زندگی کنم، من انتخاب کردم موفق باشم. در مسیر زندگی ما هزاران اتفاق قرار دارد که بسته به انتخاب ما باعث نتیجه های مختلف می شود. اینکه ما بدانیم در شرایط مختلف چه تصمیم ها و انتخاب هایی داشته باشیم که بتوانیم بهترین نتیجه را کسب کنیم اولین قدم در رسیدن به موفقیت می باشد. نکته ای که دارن هاردی در فصل اول کتابش به آن اشاره می کند انتخاب های ماست که سبب موفقیت می شود. هاردی در ادامه در هر فصل به توضیح یک یک مواردی که تغییر آن سبب ایجاد مسیری متفاوت در زندگی ما می شود می پردازد.

با پیشروی در کتاب احساس میکنیم در هر فصل یک قدم رو به جلو برداشته ایم هاردی با مثال های کتابش که تجربیات او در برخورد با افراد متفاوت بوده است به ما گوش زد می کند که در این مسیر تنها نبوده ایم و یا اینکه انجام هریک از این تغییرات چگونه سبب پیشرفت و نزدیک شدن ما به موفقیت می شود. مخاطب این کتاب باید قبول کند که موفقیت راحت به دست نمی آید ما باید به بی اهمیت ترین اتفاقات زندگی واکنش نشان دهیم، به آنها فکر کنیم و مانند یک غربال عمل کنیم و اجازه ندهیم مواردی که سبب دوری ما از اهدافمان در زندگی می شوند از دریچه زندگی ما عبور کرده و وارد افکار و رفتار ما شوند.

معجونی با طعم خوش شانسی

یکی از سر فصل های جالب این کتاب صحبت درباره ی خوش شانسی و فرمول آن می باشد. ما در بسیاری از بخش های زندگی و در میان گفتگو های روزمره مان شنیده ایم که فلانی آدم خیلی خوش شانسی است، هر کاری را شروع می کند شانس می آورد که به موفقیت می رسد. شاید واژه شانس و حضورش در زندگی ما ریشه در اعتقادات ما داشته باشد اما در واقع این گونه نیست. هیچ کس بدشانس و خوش شانس نیست این خود ما هستیم که با کارهایی که انجام می دهیم در بعضی از مواقع سبب رخ دادن اتفاقاتی می شویم که به آن بدشانسی می گویم. اگر من در رانندگی دقت نمی کنم و تصادف میکنم این دلیل بر بدشانسی من نیست. دارن هاردی این موضوع را تنها در چند صفحه اما بسیار کامل توضیح می دهد که زمانی ما فرد خوش شانسی هستیم که ابتدا به رشد شخصی دست پیدا کنیم سپس باورها و طرز فکر خود را تغییر دهیم چیز های خوبی را که در سر راه ما قرار می گیرند شناسایی کرده و حال نوبت به انجام کار و تلاش است این معجون برای ما خوش شانسی را رقم خواهد زد. پس زمانی که می گویم کسی خوش شانس است باید به مسیری که طی کرده و به موفقیت و یا همان شانس دست پیدا کرده نگاه کنیم آن زمان خواهیم دید که موفقیت و شانس در یک شب به دست نمی آید بلکه تلاش های بسیاری را به همراه دارد و زمانی که بتوانیم بدون نا امید و خسته شدن و آگاهی کامل آن مسیر را طی کنیم بدون شک شانس در خانه ی ما را هم خواهد زد.

درخت بلوط زندگیت را پیدا کن

قدرت عادات عنوانی آشنا که حتما آن را بر روی پیشخوان کتاب فروشی ها دیده اید. اگر کمی هم در زندگی روزمره خود دقیق تر نگاه کنیم حضور عادت ها را حس خواهیم کرد. دارن هاردی درباره این موضوع معتقد است که انسان ها با وجود آگاهی داشتن از عادت های بد خود اما باز هم آنها را تکرار می کنند. دارن هاردی از عادت ها با نام درخت بلوط یاد کرده است که در قالب داستانی به آن پرداخته است او می گوید اگر عادت های بد ما در همان ابتدا شناسایی شوند و آنها را اصلاح کنیم مانند کندن یک نهال کوچک از زمین راحت است اما اگر این عادت ها در روش زندگی ما نهادینه شوند هر روز بزرگتر می شوند و ترک کردن آن مانند از جا در آوردن درخت بزرگ بلوط از زمین است. موضوعی که چارلز داهیگ نیز در کتاب قدرت عادات به صورت مفصل تر به آن اشاره می کند.

قانون جذب از دیدگاه هاردی

قانون جذب به ما می گوید به هر چه که بیاندیشیم آن را جذب خواهیم کرد. به عنوان مثال کافی است ما به خانه ای که می خواهیم داشته باشیم هر روز فکر کنیم و آن را در ذهنمان تجسم کنیم، طبق قانون جذب (راز) ما به آن دست پیدا خواهیم کرد. این همان مثالی است که در فیلم راز و کتاب آن می بینید. مردی که تابلویی از آرزوهایش ساخته و بر روی آن عکس خانه مورد علاقه اش را چسبانده است، بعد از چند سال فرزند او تابلو پدر را پیدا می کند و درباره ی آن سوال می پرسد ناگهان مرد متوجه می شود در خانه ای که تصویر آن بر روی تابلو چسبیده شده است زندگی می کند. اولین سوالی که پیش می آید آیا انسان آرزویش را فراموش میکند؟ فردی که شبانه روز برای جذب خواسته اش به آن اندیشیده است حال نیاز به یاد آوری شخصی دیگر دارد!!!

دارن هاردی با یک مثال به خوبی درباره این موضوع در کتابش توضیح داده است. او معتقد است اگر سه نفر به طور همزمان تصمیم به آنجام کاری بگیرند و در راه رسیدن به آن تلاش کنند ممکن است حتی تا سال اول تغییری در زندگی خود و یا نزدیک شدن به هدف خود احساس نکنند اما بدون شک بعد از مدتی با مداومت وتلاش به آن خواهند رسید. واژه تلاش در رسیدن به هدف خود توضیحی بر ناقص بودن قانون جذب است. ما زمانی که تصمیم به انجام کاری می گیریم تنها فکر کردن به آن برای جذبش کافی نیست زمانی این موفقیت میسر می شود که توام با تلاش باشد. این همان تفاوت عمده ای است که کتاب اثر مرکب با سایر کتاب هایی دارد که درباره موفقیت و راه های رسیدن به آن نوشته شده است.

فیزیک و طبیعت در اختیار انسان

در میان دوستان و آشنایانمان حتما تا به حال این جمله را شنیده ایم که من مدت هاست به این روش زندگی می کنم و تغییر دادن این سبک از زندگی غیر ممکن می باشد؛ اما دارن هاردی تفکری بر خلاف تفکر سایر انسان ها دارد. او از قانون تکانش فیزیک برای ما می گوید زمانی که جسمی تمایل به سکون داشته باشد اگر هیچ نیروی به آن وارد نشود همیشه ساکن خواهد ماند اما کافی است نیروی خارجی به این جسم وارد شود این جسم شروع به حرکت می کند. هاردی این رفتار را به انسان نسبت داده است و می گوید تا زمانی که نیروی محرک خارجی وجود ندارد ما در باتلاق زندگی ثابت خواهیم ماند اما به محض وارد شدن این محرک خارجی که همان تلاش ماست، انتخاب های کوچک در زندگی و جایگزین کردن عادت های بد با عادت های خوب، دیگر ساکن بودن امکان پذیر نیست و آن زمان است که تمام عناصر طبیعت برای رسیدن به موفقیت و قرار گرفتن در مسیر درست آن به کمک شما می آیند.

اثر مرکب

حتما تا به حال این جمله به گوشتان خورده است که کم رنگ ترین جوهرها از قویترین حافظه ها ماندگار تر هستند، علت نام گذاری کتاب دارن هاردی هم همین جمله می باشد. او در این کتاب مخاطبش را پله پله به موفقیت نزدیک تر می کند ابتدا می گوید انتخاب های کوچک تو در زندگیت تاثیر دارد پس همیشه لازم نیست در زندگی کار بزرگی بکنی تو با یک انتخاب که حتی ممکن است به نظر دیگران بی فایده باشد می توانی یک قدم به موفقیت نزدیک شوی. سپس از عادت ها می گوید که اگر به آنها خو بگیریم ترک کردن آن مانند کندن درختی صد سال با ریشه های بزرگ در اعماق زمین خواهد بود. او این بار هم تاکید دارد اگر ما کوچکترین عادت بد خود را با یک عادت خوب جایگزین کنیم تاثیری بزرگ را در زندگی خواهیم دید. هاردی تا انتهای کتابش از موارد کوچکی با ما صحبت می کند که می توانند تاثیر شگرفی در زندگی بگذارند. این انتخاب ها و تغییرات کوچک مانند اثر یک مرکب بر بوم زندگی ما می باشند ممکن است در ابتدا به چشم نیایند اما زمانی که به درستی در کنار هم قرار گیرند تبدیل به یک اثر هنری می شوند پس بهتر است در کشیدن تابلوی زندگیمان کمی بیشتر دقت کنیم و با آگاهی هر یک از اثرات را بر روی آن ثبت کنیم.

موفقیت در بوق و کرنا

تا چه زمان انسان نیاز دارد که با او درباره رسیدن به موفقیت صحبت شود. آیا قرار است هر روز یک نفر آدم موفق قلم به دست بگیرد و چند صفحه کاغذ را با آوردن مثال هایی از موفقیت خودش سیاه کند و به خورد بقیه افراد بدهد. مثل این ماجرای کنکور و مشاوره های آن که با زور بچه ها را در مسیر سعادت دانشگاه قرار می دهند؛ مانند هزاران سخنرانی که هر روز آنها را در صفحه های اجتماعی می بینم. یکی از سخنرانی ها که واقعا برای من عجیب بود صحبت کردن درباره ی ساعت خواب بود که اگر تو روزی نیم ساعت کمتر بخوابی و بخواهی انقدر سال عمر کنی، فلان ساعت از بقیه افراد زندگیت جلو تر هستی. تا چه زمانی میخواهیم نسخه های خود را برای زندگی دیگران بپیچیم؟ بس است، موفقیت را در بوق و کرنا کردن و در گوش بقیه جار زدن. انسان باید قبول کند موفقیت و خوشبختی در زندگی دیگران با یک دیگر متفاوت است و قرار نیست هر کس از یک راه به موفقیت برسد قرار نیست همه ی ما در حساب پس اندازمان کلی پول ذخیره داشته باشیم تا انسان موفقی باشیم، لازم نیست حتما در یک دانشگاه معتبر درس بخوانیم تا به ما بگوید آفرین تو در مسیر درست زندگی قرار داری. بهتر است کمی موفقیت ها و مسیر زندگیمان که به نظر خودمان پر از سعادت و خوشبختی است در پستو خانه خود نگه داریم و این موضوع را قبول کنیم که انسان ها متفاوت هستند و هر کس راه رسیدن به سعادتش را بهتر می داند.

این چند جمله را گفتم تا بدانید با خواندن روزانه هزار کتاب درباره موفقیت خوشبخت نمی شوید مسیر موفقیت شما در میان صفحات کتاب هایی که برای تجارت و پر کردن جیب نویسندگان و ناشران آن است وجود ندارد. اگر می خواهید راهنمایی شوید و تنها سر نخش مسیر موفقیت را در دست بگیرد کافی است کمی درباره ی آن بدانید بدون اغراق دارن هاردی این سرنخ را به شما می دهد اما بعد از آن ریش و قیچی در دست خود شماست. این شما هستید که باید اکنون بیاندیشید که موفقیت در زندگی من چیست و من چه چیزی از زندگی می خواهم.

من در نابودی درختان نقشی نخواهم داشت!

خواندن بعضی از کتاب ها را باید مانند دارو برای تمام افراد تجویز کرد. در انتها من هم به عنوان یک دوست پیشنهاد می کنم خواندن کتاب اثرمرکب به قلم دارن هاردی به ترجمه اکبرعباسی، شاهین بیات که توسط انتشارات نسل نو اندیش منتشر شده است را در سایت کتابچین از دست ندهید. کسانی هم که به کتاب های صوتی علاقه دارند می توانند این کتاب را با صدای آرمان سلطان زاده، انتشارات آوا نامه دانش گستر در سایت کتابچین بشنوند. با این کار به قطع نشدن درختان کمک می کنید و هم نگاهتان به دنیای پیرامونتان عوض خواهد شد.

به قلم مینو مرتضایی