دانلود کتاب صوتی اثر مرکب

نقد و بررسی کتاب اثر مرکب

معرفی کتاب

کتاب اثر مرکب با عناون اصلی (The Compound Effect) اثری از نویسنده و سخنران مطرح آمریکایی دارن هاردی (Darren Hardy) می باشد. کتاب اثر مرکب در سال 2010 منتشر شده است و پس از انتشار، چندین هفته در صدر کتاب های پرفروش آمازون و نیویورک تایمز قرار داشته است. این کتاب در ایران با توجه به فروش بسیار خوب، توسط مترجمین متفاوت ترجمه شده است و چندین بار هم تجدید چاپ شده است.

درباره دارن هاردی

دارن هاردی نویسنده، سخنران انگیزشی و مشاور کسب کار آمریکاییست  که در فوریه سال 1971 متولد شد. دارن هاردی پس از منتشر شدن کتاب اثر مرکب در سال 2010 به یکباره مشهور شد و مطرح شد. دارن هاردی از 18 سالگی وارد دنیای کسب و کار شد و در سن 27 سالگی پس از رسیدن به موفقیت های فراوان در حوزه کسب کار و درآمد 50 میلیون دلاری شرکت وی، به عنوان مشاور در کسب و کارهای دیگر مشغول فعالیت شد. شغل مشاوره به جز اینکه درآمد وی را افزایش داد، باعث کسب تجربه های جدید برای وی شد. به همین دلیل در سال 2007 پس از یک دوره مشاوره و نویسندگی در مجله موفقیت (Success magazine) به عنوان ناشر مجله مشغول فعالیت می شود. مسیر زندگی دارن هاردی در سال 2010  و با چاپ اولین کتاب خود با عنوان اثر مرکب (The Compound Effect)  تغییر کرده و از آن پس به عنوان سخنران انگیزشی و نویسنده محتواهای رشد فردی مشغول فعالیت شد.

دیگر کتاب های دارن هاردی

بعد از انتشار کتاب اثر مرکب در سال 2010 و مطرح شدن دارن هاردی در حوزه موفقیت و رشد فردی، دارن هاردی چند اثر دیگر نیز منتشر کرد. از معروف ترین کتاب های دارن هاردی می توان به کتاب بهترین سال زندگی تو (2011) و ترن هوایی کارآفرینی (2015) اشاره کرد.  از دیگر کتاب های دارن هاردی که در ایران طرفداران فراوانی هم دارد، کتاب امسال تکرار نخواهد شد، کپسول 100 سال خردمندی، قطار سرعت به سوی ثروت و کتاب رهبری در قرن 21 است. یک کتاب غیر رسمی هم از دارن هاردی به تالیف خانم فریبا جعفری با نام استثنا باشید نیز توسط انتشارات نسل نواندیش در ایران منتشر شده است که در واقع برداشتی از یکی از کارگاه های دارن هاردی می باشد.

معرفی کتاب اثر مرکب

اثر مرکب با عنوان اصلی (The Compound Effect: Jumpstart your income, your life, your success) به فارسی با عنوان "اثر مرکب: آغاز جهشی در درآمد، زندگی و موفقیت" ترجمه شده است. در واقع محتوای کتاب درمورد بخش اول عنوان کتاب یعنی اثر مرکب می باشد و بخش دوم کتاب، بیشتر برای توضیح عنوان اثر مرکب و نتایج آن، در نام کتاب آورده شده است. در مقدمه کتاب اثر مرکب در مورد این کتاب و اینکه چرا باید مطالعه شود این گونه نوشته شده است: کتاب اثر مرکب راه حلی واقعی است برای رسیدن به به موفقیت هایی که در زندگی به آن ها نیاز دارید، هر آن چیزی که رویایش را می بینید و به آن اشتیاق دارید. در این کتاب برای رسیدن به همه آنها برنامه ای یافت خواهید کرد. کتاب اثر مرکب را بخوانید و به آن اجازه دهید تا دنیا و زندگی تان را تغییر دهد.

هدف اصلی کتاب اثر مرکب

اثر مرکب را می توان در یک جمله اینگونه شرح داد: گذر زمان نتیجه هر عملی را مشخص خواهد کرد. تمام رفتارها و انتخاب های کوچک در زندگی به همراه مداومت و پایداری در طول زمان، باعث ایجاد نتیجه هایی با تفاوت اساسی خواهد شد. یعنی در ابتدای هر کاری ممکن است نتیجه آن مشخص نباشد، اما اگر به تمام کارهای کوچک و بی اهمیتی که روزانه انجام می دهیم در یک بازه زمانی نسبتا طولانی  بنگریم، نتیجه آنها را خواهیم دید و درنهایت شاهد تفاوت های بنیادین بین هر آدم و نتیجه ای که کسب کرده است باشیم.

نقد و بررسی کتاب اثر مرکب

در همان ابتدای کتاب و در فصل اول حرف اصلی کتاب که در بخش معرفی به آن پرداختیم را خواهید دید.اثر مرکب. به عنوان مثال زمانی که یک قطره جوهر در یک لیوان آب ریخته شود، در ابتدای امر چیز خاصی اتفاق نمی افتد، اما با گذشت زمان خواهید دید که همان یک قطره جوهر، باعث تغییر رنگ همه آب درون لیوان می شود.

فصل اول کتاب با عنوان اثر مرکب در عمل کاملا اشاره به همین موضوع دارد. در این فصل نویسنده با ذکر مثال های متفاوت، سعی دارد ما را با این حقیقت آشنا سازد که اگر در گذر زمان یک سری کارهای کوچک را برای رسیدن به هدفی انجام دهید، قطعا به آن هدف خواهید رسید. در ابتدای امر، نزدیک شدن به هدف مشخص نیست. اما این موضوع به این معنی نمی باشد که روند رسیدن به هدف و موفقیت طی نمی شود. یک مثال عامیانه برای این موضوع وجود دارد که زیاد به کار برده می شود: تا کاری 99 نشود، به 100 نخواهد رسید. یعنی در این فصل ما با استمرار در مسیر رسیدن به هدف آشنا خواهیم شد.

نویسنده در این کتاب ادعا می کند که با پیش رفتن با دستورالعمل های کتاب، زندگی شما قطعا متحول خواهد شد. یعنی نه تنها در کار خود به موفقیت خواهید رسید، بلکه سایر جوانب زندگی شما را هم متحول خواهد کرد. کتاب در ادامه با ذکر مثال های ملموس در مورد عادات روزانه، سعی می کند که نتیجه اثر مرکب در طول زمان را به نمایش دهد. دو مثال ملموس برای این موضوع سیگار و غذاهای مضر هستند که در کتاب به آنها اشاره شده است.

به عنوان مثال تصور کنید که در رستوران سیب زمینی سرخ شده و یک ساندویچ هادت داگ با پنیر اضافه سفارش داده اید. به همراه غذا نوشابه گازدار هم مصرف می کنید. قطعا تصور این موضوع هم لذت بخش است. حال سوال اینجاست که اگر بعد از اولین لقمه غذا، دچار درد قلب می شدید، آیا لقمه دوم را می خوردید؟ در واقع نویسنده با ذکر این مثال سعی دارد قضیه اثر مرکب را برای ما روشن تر کند. یعنی در ابتدا با مصرف غذاهای مضر تاثیر خاصی در زندگی خود مشاهده نمی کنید، ولی اگر همین رژیم غذایی ناسالم را برای مدت مثلا 15 سال ادامه دهید، آن وقت نتیجه آن را خواهید دید. گرفتگی رگ و فشار خون بالا و اضافه وزن و سایر بیماری های مشابه یک شبه اتفاق نمی افتند، بلکه با ادامه این عادات ناسالم است که انواع بیماری ها به سراغ شما خواهند آمد. اگر شخصی از 20 سالگی این رژیم غذایی ناسالم رو شروع کرده باشد، مثلا 15 سال زمان خواهد برد که به گرفتگی قلب و یا سکته قلبی برسد. پرواضح است که 35 ساله شدن باعث گرفتگی رگ قلب وی نشده است، بلکه یک سری کارهای کوچک (مصرف غذاهای ناسالم) در طول زمان اتفاق افتاده اند که به این تتیجه رسیده است. در این مثال گرفتن قلب یک هدف می باشد و مسیر رسیدن به این هدف هم مصر غذاهای مضر می باشد. این شخص بعد از 10 سال مصرف غذای مضر، تغییر خاصی را مشاهده نمی کند. اما وقتی این روند را برای 5 سال دیگر ادامه می دهد، در نهایت به هدف یعنی گرفتن قلب خواهد رسید.

دارن هاردی با ذکر این مثال ها سعی دارد که مخاطب را متوجه انتخاب آگاهانه اهداف کند تا برای رسیدن به این اهداف تلاش کرده و مطمئن باشد که در طول زمان، مسیر موفقیت و رسیدن به هدف طی خواهد شد. مثال قبلی در مورد سکته قلبی، هدفی آگاهانه و مورد انتظار هیچ کس نیست. اما همه ما می توانیم از روی آگاهی هدف درستی را انتخاب کرده و با قدم های کوچک اما پیوسته در این مسیر گام برداریم. الزاما هم نیاز به انتخاب هدف های بسیار بزرگ نیست. شما می توانید بسیاری از کارهای روزمره و یا معمولی خود را به همین دستور پیش ببرید. مثلا اگر روزی یک ساعت زبان خارجی کار کنید یا برای آموزش یک مهارت جدید اقدام کنید، حتما در یک مدت زمان طولانی مثلا 10 ساله نتیجه و تاثیر مثبت آن را در زندگی خود خواهید دید.

مهمترین جمله و شاید اصلی ترین پیام این بخش از کتاب در تعریفی که دارن هاردی از اثر مرکب دارد، نهفته است: "اثر مرکب، اصل به دست آوردن پاداش های بزرگ از طریق مجموعه ای از انتخاب های کوچک و هوشمندانه است."

فصل دوم کتاب در مورد انتخاب هاست. در ابتدای کتاب با این نقل قول مواجه می شویم، انتخاب ها ریشه دستاوردهای شما هستند. در واقع منظور از این جمله این است که انتخاب های ما باعث ایجاد عادت های ما می شوند. در این فصل با این موضع آشنا می شویم که باید نگران انتخاب های تکراری، کوچک و بی اهمیت روزانه خود باشیم.

بخشی از این فصل در مورد مسئولیت پذیری است. یعنی باید مسئولیت 100 درصدی هر عملی که انجام می دهیم را قبول کنیم. نویسنده در این بخش یادآور می شود که مقصر چیزی که نیستید و یا چیزی که ندارید، دیگران نیستند، بلکه شما مسئول 100 درصدی سرنوشت و زندگی خود هستید.

دارن هاردی در بخش دیگری از این فصل به مقوله شانس می پردازد. به عقیده وی عنصری به نام شانس در زندگی وجود ندارد و این موضوع فقط دست آویزی برای افراد است تا از زیر مسئولیت انتخاب های خود، شانه خالی کنند. شانس بین افراد ثروتمند و فقیر، خوشحال و افسرده و ... تفاوتی ندارد، بلکه تفاوت در استفاده درست از انتخاب ها و فرصت هاست. دارن هاردی در این کتاب تعریف متفاوتی از شانس ارائه می کند که شامل چهار بخش است، آمادگی، نگرش، فرصت و اقدام.

منظور از آمادگی، رشد دانش، مهارت، تخصص و ورابط برای بهبود و آماده سازی مداوم است. به عبارتی دیگر، بخش اول شانس آمادگی داشتن برای موفقیت است. بخش دوم یعنی نگرش، توانایی دیدن موفقیت ها و شناسایی ارزش هاست. به عنوان مثال، بین فعالین بازار و کارآفرین ها قبول شکست به عنوان یک تجربه بسیار مرسوم است. این یعنی نحوه نگرش شما به اتفاقات باید تغییر کند. سومین قسمت از تعریف شانس، فرصت است. فرصت اتفاقی است که برنامه ریزی نشده پیش می آید. ولی شما باید توانایی شناسایی آنها را داشته باشید. این بخش دقیقا همان قسمتی است که بسیاری از افراد به عنوان شانس به آن نگاه می کنند. در صورتی که اگر مهارت کافی و نگرش درست را کسب کرده باشید، به راحتی فرصت های بیشتری را خواهید یافت. آخرین قسمت یا مرحله، اقدام می باشد. اقدام زمانی اتفاق می افتد که شما سه بخش قبلی را دارا باشید و بتوانید در زمان درست اقدام کرده و دست به کار شوید.

آخرین قسمت این فصل در مورد پیشرفت صحبت می کند که باز هم نگاهی به اثر مرکب دارد. به این صورت که کم کم پیشرفت کنید ولی به نتایج بزرگ برسید. مثال خوبی که در این مورد می زند در مورد مسابقه اسبدوانی است. دارن هاردی می گوید که اسبی که در مسابقه دوم شده است، فقط چند سانتی متر از اسب برنده، عقب تر بوده است. اما جایزه اسب برنده، ده برابر اسب دوم است. حال سوال اینجاست که آیا اسب اول، 10 برابر از اسب دوم بهتر بوده است؟ پس پیشرفت های کوچک می تواند موفقیت های بزرگتری به همراه داشته باشد.

فصل سوم کتاب در مورد عادت هاست. این فصل هم با یک نقل قول از ارسطو آغاز می شود:" ما همانی هستیم که مکرر تکرار می کنیم." دارن هاردی بحث در مورد عادات را با یک مثال یا حکایت آغاز می کند. روزی مردی سوار بر اسب، به سرعت از مسیری می گذشت و به نظر می رسید که به جای مهمی می رود، رهگذری از وی پرسید، کجا با این عجله و سرعت؟ مرد اسب سوار پاسخ داد: نمی دانم! از اسب بپرس. و این حکایت زندگی بسیاری از ماست.

عادات باعث می شوند که مغز و منطق در فرآینده تصمیم گیری دخالتی نداشته و بیشتر امور را طبق عادات و به صورت اتوماتیک انجام دهیم. به همین دلیل این فصل کتاب به اهمیت ساخت عادات خوب اختصاص دارد. ایجاد عادتهای مثبت باعث تضمین رشد می شود و عادت های بد کاملا به صورت عکس عمل می کنند. در این بخش کتاب دارن هاردی مثال معروف عادت خوردن فست فود و عادت سیگار کشیدن را می زند. به این صورت که اگر بعد از اولین گاز به پیتزا یا ساندویچ، دچار حمله قلبی می شدید، قطعا دیگر لقمه دوم را نمی خوردید، یا اگر بعد از اولین سیگار چهره شما شبیه یک پیرمرد 80 ساله می شد، قطعا سیگار دوم را نمی کشیدید.

دارن هاردی دلیل ایجاد عادت های بد را رضایت آنی پس از آن می داند، در صورتی که از فعال شدن اثر مرکب این عادت منفی غافل هستیم. ضمنا قصد ایجاد و ساخت عادت خوب هم کارگشا نیست، چرا که برای آن حتما دلیل محکمی نیاز دارید. به عنوان مثال اولین دلیل می تواند افزایش مهارت های شخصی باشد. رشد مهارت نه تنها روی کسب و کار تاثر گذار است، بلکه روی کیفیت زندگی ما هم تاثیر بسزایی دارد. پس به عقیده دارن هاردی برای پیشرفت و رشد، یک دلیل و یک چرایی نیاز است.

دارن هاردی یک مثال خوب در این مورد می زند. فرض کنید یک تخته چوب با عرض 30 سانت و طول 4 متر داریم. اگر این تخته چوب روی زمین باشد و فردی به شما بگوید که 20 دلار برای عبور از روی این تخته به شما پرداخت خواهد کرد، قطعا شما به دلیل راحتی کار، آن را قبول خواهید کرد. حال اگر همین تخته چوب بین دو ساختمان با ارتفاع 100 متر قرار داشته باشد، شما با چند برابر این مبلغ هم این کار را انجام نخواهید داد. حال اگر تخته چوب بین همان دو ساختمان باشد و یکی از ساختمان ها آتش گرفته باشد و کودک شما در ساختمان در حال سوختن باشد، شما بدون دریافت هیچ وجهی، خطر گذر از این تخته برای نجات فرزند خود را به جان می خرید. در این مثال نفس عمل تغییری نکرده است، ولی دلیل انجام دادن یا انجام ندادن آن تغییر می کند.

اگر دلیل محکم برای رسیدن به هدف مهم است، پس مشکل کجاست که همه افراد قاطعانه به سمت هدف قدم بر نمی دارند؟ دارن هاردی دلیل این مسئله را نیاوردن هدف روی کاغذ می داند. از نظر هاردی افراد موفق اهداف شفافی دارند، آنها را می نویسند و برای رسیدن به آن تلاش می کنند، اما اهداف انسانهای ناموفق مانند تیله ای سرگردان در یک قوطی، در ذهن آنهاست. هدفی که روی کاغذ نیامده باشد، فقط یک خیال واهی است. در این بخش کتاب متوجه می شویم که ابتدا باید هدف خود را انتخاب کنیم، سپس باید خود را برای رسیدن به آن هدف آماده کرد و بعد برای رسیدن به هدف تلاش کرد.

فصل چهارم کتاب در مورد تکانش است. مفهوم تکانش ارتباط مستقیم با قانون اول نیوتن دارد. این قانون به این موضوع اشاره دارد که اجسام ساکن، متمایل به ادامه سکون هستند، مگر آنکه یک نیروی خارجی به آنها اعمال شود و اجسام متحرک تمایل به ادامه حرکت دارند، مگر آنکه مانعی باعث توقف آنها شود.

دارن هاردی توضیح می دهد که اگر به اطراف خود نگاه کنید، افراد موفق، هر روز موفقیت بیشتری کسب می کنند. چون آنها به نیروی تکانش دست پیدا کرده اند. وقتی یک حرکتی آغاز شود، نیروی تکانش برای ادامه آن تلاش می کند. از نظر هاردی تکانش از مرموزترین و قدرتمند ترین نیروهای موفقیت است. شما آن را احساس نمی کنید و یا نمی بینید، ولی زمانی که به آن می رسید ناخودآگاه متوجه حضور این نیرو در زندگی خود می شوید.

برای رسیدن به تکانش 5 شرط الزامی است، نخست گرفتن تصمیم های جدید براساس اهداف اصلی زندگی، دوم پیاده سازی تصمیمات گرفته شده، سوم تکرار اقدامات انجام شده برای ایجاد عادت های خوب و ترک عادت های بد، چهارم تبدیل عادات مثبت به امور منظم روزانه و در نهایت عنصر پنجم داشتن ثبات قدم و پایداری برای یک دوره زمانی نسبتا طولانی.

عنوان فصل پنجم کتاب، تاثیرات است. از نظر دارن هاردی سه موضوع است که در زندگی افراد تاثیرگذار است. اول ورودی ها، یعنی افکاری که افراد مغز خود را با آن تغذیه می کنند. دوم، ارتباط ها، یعنی اشخاصی که با آنها در ارتباط هستید و وقت خود را با آنها می گذرانید. سوم و آخرین موضوع هم محیط اطراف است.

مهمترین ورودی های مغز ما، اخبار هستند و معمولا اخبار منفی بیشتر منتشر می شوند. با توجه به زمان انتشار کتاب، مثالی که هاردی برای این موضوع می زند قدری قدیمی به نظر می رسد. با توجه به تحقیق دارن هاردی در مورد میانگین زمان تماشای تلویزیون برای افراد بزرگسال در آمریکا به نتیجه ای ترسناک می رسیم. این تحقیق نشان می دهد که با توجه به میانگین تماشای تلویزیون در روز، این افراد 2 ماه از سال را به تماشای تلویزیون اختصاص می دهند. پس با همچین رفتاری نباید انتظار پیشرفت و موفقیت در زندگی داشته باشند. البته در حال حاضر اینترنت و شبکه های اجتماعی، جای تلویزیون رو گرفته اند. به عقیده دارن هاردی، رسانه ها با گروگان گرفتن ما، پیشرفت می کنند.

بعد از وردی های مغز، نوبت ارتباطات است. به دایره افرادی که شما بیشترین ارتباط را با آنها دارید، گروه مرجع می گویند. دکتر دیوید مک کلند (روان شناس از هاروارد) درباره نقش ارتباطات در موفقیت می گوید: 95درصد از موفقیت هر فردی، توسط گروه مرجع آن شخص تعیین می شود. جیم ران هم در این باره می گوید: شخصیت شما، میانگین شخصیت 5 نفری است که نزدیکترین ارتباط را با آنها دارید. پس از دایره ارتباطی ما یکی از تاثیرگذار ترین موارد روی زندگی ماست.

بخش آخر یعنی محیط، هم به محلی که زندگی می کنیم اشاره دارد. در بسیاری از موراد تغییر محیط می تواند چشم انداز آینده شما را تغییر دهد. به نظر من هم این اتفاق واقعا می تواند تاثیر گذار باشد. به عنوان مثال روحیه شخصی که روز خود را در یک مرتع سرسبز با دیدن طلوع آفتاب از پشت کوه شروع می کند، قطعا با دید و روحیه شخصی که روزش را در یک شهر آلوده، با یک منظره نازیبا از پشت پنجره آپارتمان شروع می کند، تفاوت دارد.

فصل ششم و پایانی کتاب به شتاب بخشی اختصاص دارد. در این فصل دارن هاردی ترفندی را برای سریعتر رسیدن به اثر مرکب معرفی می کند. از ابتدای کتاب تا این بخش کتاب، نویسنده مسئله زمان را امری حیاتی در اثر مرکب می داند. اما اگر نقاط محدودیت خود را قدری جابجا کنید، سریعتر به هدف خواهید رسید.

به عنوان مثال، اگر در باشگاه ورزشی، برای یک حرکت ورزشی 12 مرتبه را پیش بینی کرده اید، به جای تکرار برابر، هر روز بر تعداد حرکات اضافه کنید و به مرور بیشتر از توان خود استفاده کنید. یا اگر ارزش یک سکه یک سنتی را هر روز دوبرابر کنیم، در پایان ماه، 10 میلیون دلار ارزش خواهد داشت. حال اگر هر هفته هم ارزش آن را دوبرابر کنیم، به جای 10 میلیون دلار، 171 میلیون دلار ارزش خواهد داشت.

سخن اصلی نویسنده در این بخش کتاب در این جمله خلاصه می شود، فراتر از انتظار خودتان عمل کنید. زمان هایی که به انتهای کار روزانه می رسید، بررسی کنید که آیا امکان یک دقیقه کار بیشتر وجود دارد؟ همین دقایق کم و کارهای اضافه تر و به ظاهر کوچک، به موفقیت شما شتاب بیشتری داده و شما را سریعتر به اهداف تان می رسانند.

جالب ترین و شاید مهم ترین جمله بخش انتهایی و نتیجه گیری کتاب این جمله است: یادگیری بدون عمل، بی فایده است. انگیزش بدون عمل هم به خودفریبی منجر خواهد شد. در انتها دارن هاردی از مخاطبین می خواهد که به 5 سال گذشته زندگی خود بنگرند. اینکه چه کارهای اشتباهی کرده اید و چه کارهایی را نکرده اید و چه زمان هایی را از دست داده اید را ببینید. حال برای 5 سال آینده خود برنامه ریزی کنید. اهداف خود را تعیین کنید، خود را آماده کنید و برای رسیدن به جایگاه 5 سال آینده تلاش کنید. جمله نهایی کتاب هم این جمله می باشد" هدف ها را بسازید و آنها را مکتوب کنید.

 نتیجه گیری

هاردی در کتاب اثر مرکب، تلاش دارد تا با ذکر مثال های بسیار خوبی، جنبه های مهم پیشرفت و رسیدن به موفقیت را نشان دهد.

با مطالعه اثر مرکب ما متوجه می شویم که اگر تصمیم بگیریم که هر روز کمی بهتر شویم، حتی به اندازه مطالعه چند صفحه کتاب یا یادگیری یک مهارت جدید، طی سالیان بعد، این تصمیمات کوچک، آینده ای بزرگ و روشن برای ما خواهند ساخت.