×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
حسرت عشق

دانلود کتاب حسرت عشق

حسرت عشق
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : حسرت عشق

نویسنده : اکرم فارسی

ناشر : ماهابه

تعداد صفحات : 392 صفحه

شابک : 978-600-5205-34-4

تاریخ انتشار : 1397

رده بندی دیویی : 62/3فا8

دسته بندی : داستان های کوتاه

نوع کتاب : Epub

قیمت پشت جلد : 45000 تومان

قیمت نسخه الکترونیک : 12900 تومان


معرفی کتاب

"حسرت عشق"
کتاب حاضر اثری از اکرم فارسی می باشد که توسط انتشارات ماهابه منتشر شده است.

نویسنده در این رمان، به خوبی احساس شخصیت های داستان را به تصویر کشیده است و باعث شده تا مخاطب تمام مسیر داستان را به همراه شخصیت ها پیگیری کند. این رمان روایت شمیم دختر جوانی است که دانشجو است و در رشته حقوق تحصیل می کند. خواهر شمیم به نام شیدا، ازدواج کرده است و شرایط زندگی رضایت بخش و خوبی دارد. در این میان امیر که برادر حمید (همسر شیدا) است به شمیم علاقه مند شده و با او ازدواج می کند. امیر تمام عشق و احساس خود را نثار شمیم می کند و همه زندگی خود را به پای او می ریزد. ولی مدتی پس از ازدواج امیر متوجه تغییر رفتار شمیم شده و می فهمد که شمیم با جوان دیگری به نام برهان رابطه عاشقانه برقرار کرده است. امیر که متوجه خیانت همسرش می شود تصمیم می گیرد که ....
ادامه رمان جذاب و زیبای حسرت عشق را در کتابچین مطالعه کنید.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
"-هیچی، همیشه احساس می کردم احساس تو به برهان، فقط یک لجبازیه، لجبازی به خودت، امیر، شیدا و حمید که سعی می کردند تو روعاشق امیر کنند. فکر می کنم تو می خواستی با عشق به برهان به اونا بفهمونی که اختیار قلبت با خودته...
شمیم به فکر فرو رفته بود. حرف های آیناز تا حدودی واقعیت داشت.
-ولی حالا که می بینم چطور برهان تونسته، تو رو بهم بریزه، دارم باور می کنم که تو یه عاشقی، با یک عشق واقعی، حتی بعضی وقتا از امیر متنفر میشم که باعث میشه به خاطرش، الکی لبخند بزنی یا...
شمیم آه بلندی کشید و به آسمان صاف و آفتابی خیره شد.
-شمیم، این حرفا رو نزدم که ناراحتت کنم، به خاطر این گفتم که باور کنی درکت می کنم.
و به خاطر رنجی که تو سکوت می کشی، ناراحتم
شمیم لبخند کم رنگی زد و آیناز ادامه داد:
-ولی شمیم اگه حرفی می زنم، بازهم به خاطر خودته، پدرم همیشه به من یاد داده بود با مشکلات کنار بیام. سعی کنم به فراموش کردنشون عادت کنم نه به خودشون، اگه تو بخوای، همش با یاد برهان سرکنی، زندگیت نابود میشه، نه برهانی واست می مونه نه امیری، امیر دیر یا زود، علت این همه سردی رو ازت می پرسه و مطمئن باش چشمای غمگینت، راز دلتو فاش می کنن.
-ولی من بهش عادت نمی کنم. این تعطیلات که تهرانم، امیر می تونه کمکم کنه، که باهاش کنار بیام.
آیناز به گرمی دستش را فشرد و لبخندی حاکی از رضایت زد.
-خوشحالم. امیر بهترین کسیه که می تونه کمکت کنه."

فهرست مطالب

این کتاب فهرست ندارد.

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
برچسب ها