دانلود کتاب خواب را ازمن بگیر

فهرست مطالب

لحظه ای کنار تو و لحظه هایی دور از تو  
با موهایش مرا اعدام کنید
سایه ی سایه  
اشک های برفی  
سیاه و سفید  
جهان من  
آغازش تو پایانش من
حضور و غیاب  
سراب شیرین و حقیقت تلخ
سکوتم را بفهم تا سکوتت را بفهمم  
خوابی که بیداری نداشت
یاری از جنس تنهایی  
شبی که به روز نرسید  
درختی که پاییز همه چیزش را گرفت
نقاشی زندگی و مرگ  
حال من  
کوتاه بود داستان عاشقانه ی ما
تو ثابت کردی گرد بودن زمین را  
فقط یک آرزو  
فراموش کردن فراموشی
آخرین شعر
آرزوی خوشبختی
دردانه ی هستی
بال شکسته  
تکرار تو
خیالم هم باور کرد تو را
درد دست هایم در گرفتن دستانت
او هرگز باز نخواهد گشت
اسارت در قفس باز
رفتن او و رفتن من
تقصیر پلک هایم بود
به اندازه ی دلتنگی هایم دوستت دارم
حسادت
دوستت دارم در آن دور دست ها  
زندگی من  
شمع و پروانه
شوخی تلخ و لبخندی تلخ تر  
حالم را از شمع بپرس  
اشک های سنگ
همه چیز شبیه توست
از دوست داشتن تا عاشق شدن  
من و او
هیچ چیز یادم نمی آید  
همه چیز را فراموش کرده ام جز تو
دلتنگی  
با قلب ایستاده هم دوستت خواهم داشت
خودم و خودت  
تو اینگونه ای
محکومم کن تا ابد داشته باشمت
هوای نبودنت  
بعد از تو
هرچه گشتم پیدایت نکردم  
انگار باز دیر رسیده ام
پروانه ای از جنس تو  
تو فرشته باش
دعای من یا دعای تو؟!
عاشقانه هایی برای تو
یادگار من است صدای ابدی تو
رفت با اختیار خودش  
عشق سرد من
تو از جنس آتشی
چشم هایم
جاده ی زندگی
عادت  
جمعه های انتظار  
رازی برای دیگران و معمایی برای خودم  
عاشقی که نمی دانست  
دردی دردناک تر از انزوا
مردی ایستاده با کلماتی رقصان
ارث های من و تو  
بی تکرار ها و تکرار ها  
دل بیچاره
غیر ممکن ترین آرزو
گل عاشق
کاش قیامت می شد
جهان من  
سکوت من و سکوت تو
بوی تو را خواهم داد بوی دلتنگی  
هوای من  
سهم من از تو  
آغوشی که در آغوش گرفته نشد  
مسافر من
بیدار شدم نگاهش کردم  
معنای حقیقی عشق
خیانت  
جنگ و صلح
ملاقات تو  
در انتظار بهار  
فراموش کاری آدم ها
زندگی و عشق  
دل شکسته
ویرانی ویرانی است
باران اسیدی  
خداوند بندگانش را می شناخت  
فرهاد، لیلی، مجنون
آرزوی بزرگ و اندوه بزرگ تر
آسمان رنگ لبان توست  
غیر ممکن است دیدار دوباره ات  
انتظارم برای دیدار تو  
کاش تو هم عروسک بودی  
دل به دل راه دارد  
مردمان مرده پرست  
سوزاندن و سوختن
رفت که نیاید
تو را باز خواهم شناخت؟!
بارانی در کویر چشم هایم
ارواح در آینه ها  
به خدا خواهم گفت
قطره ای در چشم هایش  
دو خط موازی  
غزل خداحافظی  
دروغ های تو
انتظار بی انتها

...