×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
دختر کفش طلا

دانلود کتاب دختر کفش طلا

دختر کفش طلا
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : دختر کفش طلا

نویسنده : حمید رضا خزاعی

ناشر : ماه جان

تعداد صفحات : 366 صفحه

شابک : 978-964-92396-4-2

تاریخ انتشار : 1380

رده بندی دیویی : 398/2095582

دسته بندی : ادبیات ایران, تاریخ کهن و باستان, رمان های ایرانی

نوع کتاب : Epub

قیمت نسخه الکترونیک : 30200 تومان


معرفی کتاب

" افسانه های خراسان " / دختر کفش طلا
دختر کفش طلا جلد پنجم از مجموعه افسانه های خراسان می باشد که به نویسندگی حمیدرضا خزاعی و از انتشارات ماه جان به چاپ رسیده است
این نوشته شامل 28 افسانه ی زیبای محلی می باشد که از افسانه‌های خراسان گردآوری و با لهجه محلی و  اصطلاحات بومی خراسان بازآفرینی شده است . واژه های محلی در هر داستان در پاورقی با تلفظ لاتین همراه شده و توضیحاتی درباره آنها در پایان هر داستان آورده شده است.
در زیر بخشی از کتاب خوانیم :
"یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچ‌کس نبود. یک ننه پیرزال و یک بابا پیرمرد بودند که از مال دنیا یک گاو داشتند.
ننه پیرزال گاو را می‌دوشید و بابا پیرمرد شیرها را به‌بازار می‌برد و می‌فروخت. با پول شیرها بخور و نمیری فراهم می‌کردند و با همان زندگی می‌کردند. یک روز که بابا پیرمرد مثل همیشه شرها را به بازار می‌برد، یک موش از جلو بابا پیرمرد بیرون آمد.
« بابا پیرمرد به‌کجا می‌روی؟ »
« می‌روم این شیرها را بفروشم »
« بیا و شیرهایت را به‌ما بفروش »
بابا پیرمرد خندید: « خانم موش تو پولت کجا بوده؟ »
« تو چه‌کار به ای کارها داری، هروقت شیر آوردی پول شیرت را بگیر. »
«خیله خُب »
بابا پیرمرد ظرف شیرش را ورداشت و آمد به در خانه‌ی (آغال âqâl) موش. خانه‌ی موش توی سوراخ یک دیوار بود. موش رفت به خانه که پول بیاورد، بابا پیرمرد دید که یک عالم بچه موش با کاسه و ملاقه و قابلمه از خانه بیرون ریختند."

 

فهرست مطالب

سیپورنام‌   

هوشیار و دیوانه‌    

زهر باغ‌    

دختر كفش‌ طلا    

دختر چل‌ گز مو    

دختر چل‌ گریون‌    

نی نواز    

بازپر    

آرا داری اما گیرا نداری    

چه‌ كنم‌ كه‌ دارم‌    

مورچه‌ لنگ‌    

سه‌ پسر پادشاه‌    

موش‌ موشو    

احمد سرگشته‌    

كدوی خشك‌    

نوش‌ آفرین‌    

غول‌ مدنگ‌ و غول‌ مزنگ‌    

نادر شاه‌    

شاه‌ عباس‌ و لخه‌ دوز    

شاه‌ عباس‌ و سه‌ درویش‌    

خانه‌ی چل‌ در    

روباه‌ پوستین‌ دوز    

زخم‌ زبان‌    

هرچه‌ مگی    

سزای خوبی به‌ آدمیزاد    

كوسه‌ ممد    

گوساله‌ زرد    

مكر مرد و مكر زن‌    

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
ساسان رامح

اگر به افسانه های ایرانی علاقه داشته باشید حتما از خواندن این کتاب لذت خواهید برد . این کتاب شامل چندین افسانه زیبا و جالب می باشد که هر کدام از انها نکات جالبی را به ما اموزش میدهند .

1400-06-20

محمود

بد بد بد بود این چیی بود فکر کنم شما که این رو ساختید هر شب توی رخت خوابتون بدون شرت و شلوار می خوابیدید و هر شب جیش می کردید

1399-03-20

برچسب ها