×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
راز رجعت

دانلود کتاب راز رجعت

راز رجعت
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : راز رجعت

نویسنده : ربابه امانی

ناشر : صریر

تعداد صفحات : 216 صفحه

شابک : 978-600-5156-76-8

تاریخ انتشار : 1391

رده بندی دیویی : 955/0843092

دسته بندی : زندگینامه و خاطرات , شهدا

نوع کتاب : PDF

قیمت نسخه الکترونیک : 5600 تومان


معرفی کتاب

"راز رجعت" / نگاهی به مجاهدت و رجعت پرستوی گمنام شهید حمیدرضا ملاحسنی

کتاب حاضر اثری از ربابه امانی می باشد که توسط انتشارات صریر منتشر شده است.

شهيد «حمیدرضا ملاحسنی» در پنجم مرداد سال 1344 در خانواده ای متدین و انقلابی در تهران چشم به جهان گشود و تحت تربيت مكتب عاشورايي امام خميني (رحمت الله عليه) رشد كرد. وي در سن 17 سالگي عازم جبهه و مناطق عملياتي شد و در عمليات والفجر 4 در حالي كه 18 سال از بهار زندگاني اش مي گذشت، به دست دشمن بعثي به شهادت رسيد و پيكر مطهرش مفقود گشت.

كتاب حاضر ، نگاهي به زندگي ، مجاهدت و رجعت شهيد بزرگوار حميدرضا ملاحسني است . در اين مجموعه تلاش شده رؤياهاي صادقه و جرياناتي كه منجر به اعلام هويت شهيد شده است ، به ترتيب بازگو و مورد بررسي و دقت نظر قرار گيرد.

 

در بخشی از این کتاب می خوانیم: 

"پس از خاک سپاری شهدای گمنام به علت قضایایی که پیش آمده بود، خانواده ملاحسنی شک کرده بودند که آیا شهید گمنام وسطی، همان شهید خانواده ملاحسنی است یا نه؟

اواخر مهر 89، مزار سه شهید گمنام را در رویا دیدم، سپس شهید «حمیدرضا ملاحسنی» را دیدم با لباس خاکی، کوله پشتی انداخته بود. یک دستش هم کتاب داشت. سرش پایین بود. خیلی ناراحت بود. پرسیدم: «چرا ناراحتی؟» گفت: «به برادرم بگو چرا نمی خواهد حرف بزند.» گفتم:  «چطور!» گفت: «به حمیدرضا بگو.»

رزمنده ای هم سمت راست حمیدرضا ایستاده بود. خوشحال و با نشاط شعر می خواند. شعری که می خواند فراموش کردم. او هم گفت: «به خانواده من خبر دهید که پیدا شده ام.» گفتم: «من نشانی از شما ندارم!» گفت: «من نورالله هستم.»"

فهرست مطالب

آشنايی با خانواده

اعلام هويت شهيد

از زندگی تا شهادت

خاطرات همسايه ها

خاطرات دوستان

خاطرات همرزمان

عكس ها و اسناد

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

کتاب های دیگر انتشارات صریر

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
برچسب ها