نام کتاب : راز یک یتیم
نویسنده : مگی هوپ
ناشر : نباتی
مترجم : سروناز فرهنگ فر
تعداد صفحات : 332 صفحه
شابک : 978-622-227-092-6
تاریخ انتشار : 1399
رده بندی دیویی : 823/92
دسته بندی : رمان های خارجی, داستان و رمان های عاشقانه
نوع کتاب : Epub
قیمت نسخه الکترونیک : 24000 تومان
معرفی کتاب
"راز یک یتیم "
رمان راز یک یتیم نوشته مگی هوپ با ترجمه خانم سروناز فرهنگ فر می باشد که توسط انتشارات نباتی منتشر شده است.
این کتاب رمانی عاشقانه است که تقلای دختر کوچکی را برای زنده ماندن و حفظ خانواده نشان می دهد. دختر بچه ای که از سنین کودکی متوجه می شود زندگی او با بقیه همسن هایش خیلی متفاوت است. او در عین حال از راز وحشتناکی در فرار است.
مگی هوپ در این کتاب زندگی معدن چیانی که در روستا زندگی می کنند و تلاش آنها برای بقا در دوران اعتصاب معدن را به تصویر می کشد. این کتاب زندگی این قشر جامعه را در سنین مختلف و از زبان مرد و زن روایت می کند. خانواده های مختلفی در داستان نقش ایفا می کنند که اکثراً معدنچی هستند، اما در کنار این قشر مگی هوپ از قشر مرفه و سرمایه دار نیز غافل نشده و مسائل زندگی و مشکلات آنها را با قلمی زیبا و روان برای خواننده روایت می کند.
داستان از کودکی مگ قهرمان اصلی کتاب شروع می شود و در مراحل مختلف افراد متفاوتی وارد داستان شده و به نحوی زندگی او را دستخوش تغییر می کنند. در کل داستان متوجه قدرت و اراده مگ برای حفظ خانواده می شویم. او بعد از مرگ مادرش از خواهر، برادرها و حتی پدرش مراقبت می کند. اما در این راه تنهاست و همراهی ندارد.
او حتی وقتی دچار اشتباه می شود باید به تنهایی با آن روبرو شود و این مساله در ابتدا برایش ناراحت کننده است. اما در طی داستان خواننده اراده و استقامت او در برابر مرگ، تنهایی، اجبار و مهم تر از همه ترسی که از کودکی همراهش بوده را می ستاید. مگ رازی را می داند که زندگی کل خانواده آنها را تحت تأثیر قرار داده، رازی که اگر بیان شود افراد مهم و صاحب نفوذی در خطر قرار خواهند گرفت. اما آیا مگ این راز را به زبان خواهد آورد؟
مگی هوپ در این کتاب ما را با ترس های قهرمان اصلی نیز همراه می کند، ترسی که ریشه در کودکی مگ دارد، او شاهد اتفاقی در گذشته بوده، اما خودش هم از این موضوع چندان آگاه نیست چون وحشت از گذشته برای او به قدری هراس آور است که با یادآوری آن فلج می شود ...
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
"ساعت شش جک مدیسون کارش در خط آهن تمام شد و به خانه آمد. او پلاک انداز بود. مگ و جونتی به سویش دویدند و بابا آنها را چند دور در هوا چرخاند و بعد نفس زنان و خندان، آنها را زمین گذاشت تا خودشان را پیدا کنند. اما وقتی به سوی زنش برگشت نمی خندید، چهره اش غمگین بود. آهسته گفت:
-آقای گریزدیل پیر امروز فوت کرد. صبح امروز، سرما خورده و خوابیده بود. خدمتکار وقتی براش چای می بره جسد بی جانش رو پیدا می کنه. حتماً سرماخوردگی باعث عفونت یا چیز دیگه ای شده بود.
خاله فوئب هم با صدایی خنده دار شروع به صحبت کرد، ملایم و مهربان گویی با بچه حرف می زد:
-جک کاری نمی تونی بکنی. بهتره بری پایین و اجازه بدی ما به امور رسیدگی کنیم. اینجا حالا جای تو نیست. باید به خاطر اون بچه های بیچاره هم که شده قوی باشی.
و صدای جدیدی به صداها اضافه شد، صدای ضعیف گریه یک نوزاد.
اما مگ از ترس لال شده بود و با چشمان آبی گشاد، در حالی که رنگ صورتش پریده و ترس وجودش را فرا گرفته و نفس کشیدن را برایش سخت کرده بود، نشسته بود. او به سختی تهدید را شنید، از زندانی شدن نمی ترسید. ترسش به این خاطر بود که او را می شناخت. بعد از این همه سال، هنوز او را می شناخت، هر چند آخرین بار وقتی بچه بود او را در مراسم خاکسپاری مادرش دیده بود. مرد فروشنده! فروشنده، فروشنده ... این اسم در سرش پشت سر هم ضربه می زد."
فهرست مطالب
کتاب راز یک یتیم شامل سی و یک فصل می باشد.
کتاب های مرتبط
بیشترکتاب های دیگر انتشارات نباتی
بیشترنظرات کاربران
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد
کتاب جالبی بود. جزئیات و سختی زندگی معدن چی ها رو به خوبی توضیح داده بود. ترجمه هم خیلی خوب بود.
1400-03-11
کتاب جذابی بود، ترجمش هم روان بود
1400-03-07
کتاب جالبی بود آخرش خوب تموم شد
1400-03-23