×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
سایه تر یک رویا

دانلود کتاب سایه تر یک رویا

سایه تر یک رویا
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : سایه تر یک رویا

نویسنده : طیبه دلجو

ناشر : ماهابه

تعداد صفحات : 524 صفحه

شابک : 978-600-5205-76-3

تاریخ انتشار : 1398

رده بندی دیویی : 3/62فا8

دسته بندی : رمان های ایرانی

نوع کتاب : Epub

قیمت پشت جلد : 60000 تومان

قیمت نسخه الکترونیک : 17100 تومان


معرفی کتاب

"سایه تر یک رویا"
کتاب حاضر اثری از طیبه دلجو می باشد که توسط انتشارات ماهابه منتشر شده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
" نیکی چشمانش راریزکرد وگفت :"آنوقت ازدیدن شیطنت های چشماتون محروم می شدم. این طور نیست وچشمکی به شقایق زد .شقایق که قصد بلند شدن نداشت  نیکی را وادار به نشستن کرد.شقایق لبش را گزید .نمی دانست چطوربایدبرای نیکی بگوید.این طورادامه داد.:"ازهمان اول که به این آموزشگاه آمده بودم شروین تنها پسری بود که توجهم را به خود معطوف کرد..علاقه ما دوتا پنهانی وبی خبراز هم شروع شد ..شروین ازمن درخواست ازدواج کرد  وحتی خانواده اش برای خواستگاری به خانه ما آمدند ولی مادرم بیمار بود وموقعیت خانوادگی ما اجازه نمی داد که خانواده هامون به این ازدواج راضی باشند..ازآن وقت تا به حال که سعی می کردم فراموشش کنم ویا حتی نبینمش بی فایده بود. مادرم بهبودی اش رابدست آورد ومن دوباره به آموزشگاه برگشتم ولی ....قطره های اشک ازگوشه چشم شقایق فروچکیدند...نیکی بلند شد وسرشقایق رادرآغوش گرفت وگفت:"آروم باش.همه چیز درست میشه.. " شقایق خودش راعقب کشید وباهمان صدای بغض آلودادامه داد.:"چطوری.این فاصله طبقاتی هرگزشکسته نمی شود وما مجبورمی شویم که ازهم بگذریم. نیکی می دونی چقدر دل کندن سخت است."
نیکی پلک برهم گذاشت وگفت:"ولی دل سپردن مشکل تراست...باید به مردی دل بسپاری که نمیدونی می تواند همراهی ات کند یا نه. توچقدر ازشروین مطمئنی..چقدر به احساست اعتماد داری؟"
_:"نیکی.؟
_:"جونم."
_:"من دوستش دارم ولی می ترسم."
_:"پس تاوقتی که می ترسی نمی تونی درست تصمیم بگیری.بیابرای دل کندن عجله نکن اجازه بده دلت راه خودش را پیدا کنه."
شقایق نگاه مسخ شده اش را به نیکی دوخت."حرفهات  من را آروم می کنه."
نیکی خندید.:"حالاچرااین جانشستی.بلندشوفکرکنم باشروین قرار داری.؟ " وهمان طور به شقایق کمک کردکه ازروی صندلی بلند شود. شقایق خندید.این اولین خنده اش بعد از صحبت کوتاه با شروین بود. نیکی اورا تا دم در بدرقه کرد .شروین بیرون ازآموزشگاه داخل ماشینش منتظرشقایق بود...با دیدن شقایق ازماشین پیاده شد .نیکی لبخندی زد ودوباره وارد آموزشگاه شد.آن روزقراربود که یک سری عکس های جدیدش را به استاد یگانه نشان دهد..."

فهرست مطالب

این کتاب فهرست ندارد.

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
برچسب ها