دانلود کتاب قصاید و قطعات سیف فرغانی - دیوان اشعار
نویسنده: سیف فرغانی
ناشر : کتابچین
نویسنده: سیف فرغانی
ناشر : کتابچین
"قصاید و قطعات سیف فرغانی" / دیوان اشعار
سیف فرغانی که نام اصلی وی مولانا سِیفُ الدّین ابوالمَحامِد محمّد فَرغانی میباشد از شاعران ایرانی تبار سده هفتم و اوایل سده هشتم هجری بود، وی اصالتا از سلسله ماوراءالنهر بود که در زمان حکومت ایلخانان و همچنین مغولان در آسیای صغیر زندگی میکرد.
او ارادت خاصی به سعدی داشت و سعدی را استاد سخن مینامید،مضمون قصیده های سیف بیشتر در مورد حمد پروردگار و تحقیق و انتقاد از نابسامانی ها و تشویش اوضاع معاصرش بود.وی در طول زندگی اش فقط یک بار پادشاهان را ستایش کرد و آن هم قصیده ای در مدح غازان خان، ایلخان مغول بود که مسلمان شده بود و دین اسلام را در قلمرو ایلخانی گسترش داده بود.
غالب شعرهای سیف فرغانی قصیده، قطعه، رباعی و غزل، بوده است که تعداد آنها از ۱۲ هزار بیت بیشتر میباشد.از او دیوان اشعاری به یادگار مانده است که بخش های زیر را شامل میشود:رباعیات،غزلها،قصاید و قطعات،تنها اثری که از سیف باقی مانده دیوان وی است که خودش آن را جمع آوری کردهاست.
سیف در سن هشتاد سالگی و در سال ۷۴۹ هجری در یکی از خانقاه های آقسرا چشم از جهان هستی فرو بست.
کتاب حاضر قسمتی از قصاید و قطعات سیف میباشد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
بباغی در بدیدم پار گل را
مگر گفتم تویی ای یار گل را
خطای خویشتن امسال دیدم
که نسبت با تو کردم پار گل را
وگر بویت ز دیوارش درآید
ز در بیرون کند گلزار گل را
ترا من با رقیبت دیدم و گفت
چه خوش می پرورد این خار گل را...
این کتاب فهرست ندارد.
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد
کتابی ارزشمند که اثر یک عارف صوفی حقیقی و از مشایخ کبار این طایفه ی مقدسه میباشد، را فقط میتوان گفت که تمام نوشته ها و آثار منظوم و منثور صوفیه ی حقه را هرچقدر تا میتوانیم باید یکی پس از دیگری مطالعه کنیم.مخصوصا کتاب شریف مشارق الدّراری این شیخ و عارف بزرگوار .که حقیقتا گفتار و کردارو پندار و سیره ی صوفیه دقیقا آنچیزیست که مورد تایید و رضایت و خشنودی خدا و رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام است که همان طریق تصوف و صراط مستقیم هست و تمام حقایق و آنچه سالکان راه را قوتِ قلوب است در کتب صوفیه و عرفا میباشد که بیدار کننده ی هر آنکس است که به خواب غفلت رفته و خودش میخواهد بیدار گردد. به قول مولانا: هیچ نکشد نفس را جز ظلِّ پیر/ دامن آن نفس کُش را سخت گیر. یا مثلاً: پس به دوری ولییّی قائم است/ آزمایش تا قیامت دائم است. یا دیگر اینکه: ای بَسی ابلیسِ آدم روی هست/ پس به هر دستی نباید داد دست. این ابیات برای آنکه به دنبال حق و حقیقت است بسیار قابل توجه و تفکر عالمانه و عارفانه و خردمندانه است. این حقیر که نویسنده ی این متن هستم کارشناس ارشد عرفان و تصوف اسلامی و مبانی و مبادی و تاریخ جامع تصوف هستم. توصیه و پیشنهاد میکنم. بالاخره روزی، مثلا یک روزی بالاخره به خود بیاییم و یکبار خدایی دست به تحقیق و مطالعه و هم تحقیق معنوی و درونی بپردازیم و در دل شبی با تضرع و زاری از حضرت دوست بخواهیم آن ولیّ خدا را که در هر زمانی هست و حجت خدا بر مردم و نایب خاص امام وقت است را به ما بنمایاند تا با بیعت ولایتی حقیقی با آن بزرگترین صوفی و عارف وقت، متصل به ولایت علی ع شویم و در طریق حق قرار گرفته و در مسلک درویشی و تصوف درآمده و عمر به بطالت نگذرانیم و تا زنده ایم و وقت باقیست خود را برای ابدیّت آماده کنیم.توجه کنید عزیزان.!!!! ما ابدیت در راه داریم. هیچ مرگ و فنا و از بین رفتنی در کار نیستا!!! در این هرج و مرج روزگار کنونی سعی کنیم سریعتر از این گرداب خطرناک و هولناک که در حال غرق کردن ماست فوراً آن طناب محکم الهی و عُروةالوثقي را سفت و سخت بگیریم و خود را بالا کشیده و نجات دهیم. جز حضرت دوست و جز در اولیای الهی به دنبال نجات و خوشبختی و سعادت نباشیم. فقط خداوند رئوف و کریم و رحیم و حجت خدا بر زمین هستند که عاشقانه مشتاق آن هستند که لحظه روی به سویشان کنیم.حتی یه لحظه. / صداش کن.یه بار قلباً صداش کن و کمک و هدایت بخواه اگر جوابتو نداد منو لعن کنید. فراموش نکنید : کاروان فیضِ الهی را سحر ها بار میکنند. جا نمانید./. هو حق مدد.یاعلی
1401-08-06