×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود رایگان کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
میم...نون

دانلود کتاب میم...نون

میم...نون
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : میم...نون

نویسنده : آرش هامون

ناشر : نوگام

شابک : 978-1-909641-03-7

دسته بندی : داستان های کوتاه

نوع کتاب : PDF

قیمت نسخه الکترونیک : رایگان


معرفی کتاب

"میم... نون"
کتاب حاضر اثری از آرش هامون می باشد که توسط انتشارات نوگام منتشر شده است.
نقطه قوت داستان‌های آرش هامون این است که شخصیت‌ها و فضاهایی را که می‌شناسد می‌تواند به خوبی توصیف کند و تصویرسازی‌های موفقی داشته باشد. از انتخاب فضاهای متفاوت برای نوشتن نمی‌هراسد. گاهی به دل شهر می‌زند و گاهی در یک فضای ذهنی می‌ماند و در پیچ‌وخم احساسات کاوش می‌کند. هرچند گاهی احساسات شدیدی را وارد داستان می‌کند اما با استفاده خوب از زبان و برگزیدن زاویه دید مناسب، داستان‌ها را تمیز و روان روایت می‌کند.
غریبی و غربت فقط در سرزمینی نیست که آدم‌هایش به زبان تو حرف نمی زنند، هرجای این دنیا و به هر زبانی که آدم‌هایش حرف بزنند، وقتی کسی نباشد تا حرف‌های تو را بشنود، غربت و غریبی همانجاست و همانجاست که وقتی با نيشتر قلم به جان حجم سخت و صلب ايده‌ها و انديشه‌هايت بيفتی، تراوشاتش معجونی می‌شود از حرف‌های پس مانده و ايده‌های ناب. تركيب ناهمگونی كه نه به گفتنش راضی مي‌شوی، نه با نگفتنش آرام می‌گيری... 

در بخشی از این کتاب می خوانیم :
"نمی دانم چه اتفاقی دارد میفتد. خودم را این طرف و آن طرف جا می گذارم. امروز صبح وقتی صدایم کرد و فریاد کشید «بلند شو! ... » از جا پریدم و لباس هایم را پوشیدم و همراهش رفتم. اما خودم را روی تخت جاگذاشتم... می خواستم بمانم و باقی خوابم را ببینم. انگار با پدرم برای خرید گوشت به کشتارگاه رفته باشیم. همه جا تاریک است و سیاه... فقط صدای پاره شدن پوست و بریدن گوشت و شکستن استخوان می آید. پدرم مدام رویش را به من می کند و با نفس بدبویی که به صورتم می پاشد می گوید: «نترس »... بعد هم صدای خنده اش بلند می شود و دهانش به اندازه ی در یک اتاق سیاه
باز می شود. لاشه ی یک حیوان بزرگ را به قلاب های معلق در هوا آویزان کرده اند. نیم تنه ی مرد قصاب که صورت و پاهایش دیده نمی شوند مدام پیش و پس میرود و با ساطور بزرگی که بالا و پایین می برد، به تنه ی گوشتی آویزان روبه رویش یورش می برد و آن را از هم می درد.قطره های خون روی زمین می ریزند و در سیاهی گم می شوند. پدرم تکه ای از گوشت حیوان را می کند و بو می کشد و می گوید:
«همین خوب است. » بعد هم دستش را طرف من دراز می کند و می گوید: «تو هم امتحان کن ..."

فهرست مطالب

همه آن چیزهایی که لازم است درباره آرش هامون بدانید 

برای داور که شوق ماندن را به من هدیه داد 

برای هر کسی که شاید این کتاب را بخواند

میم...نون 

کتایون 

تنهایی 

اتوبوس 

اخطار به همشهریان عزیز 

بی بی خانم 

بیداری 

دسر فرانسوی 

سه تفنگدار 

ویا دلا ماریا

 

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
سیدعلیرضا

قلمی روان ، داستان های کوتاه ولی خواندنی ، البته بیشتر سبک رئالیستی داستان را دلچسب تر کرده هرچند آب و رنگی هم از رمانتیک دارد ، ......

1400-10-11

برچسب ها