دانلود کتاب صوتی ناطور دشت

نقد و بررسی رمان ناطور دشت

چکیده کتاب

ناطور دشت روایتی از پسری تازه بالغ هست که نسبت به همه چیز و همه کس بی اعتماد شده است. او میخواهد سرگذشتی که در کریسمس سال قبل براو گذشته است را برای روانکاو خود بازگو کند، او داستان را از اخراج خود از مدرسه اش آغاز میکند اخراجی که خانواده اش ازآن مطلع نیستن و با این ماجرا او پا به دنیای بیرون از خوابگاه می گذارد، گویی دیگر با همه چیز بیگانه شده است، با دوستان خانواده اجتماع و...

آشنایی با سالینجر نویسنده کتاب

جی. دی. سالینجر را می توان  یکی از مشهورترین نویسندگان معاصر و همچنین یکی از صاحب سبک ترین رمان نویسان در جهان برشمرد. برای شناخت اندیشه ها و افکار جی. دی. سالینجر  باید او را تنها از پنجره ی آثارش مورد بررسی قرار دهیم چون که او یک انسان بسیار گوشه گیر بوده و هیچگاه اجازه ورود  کسی به زندگی  و حریم شخصیش را نداد و قلم را وسیله ای برای بیان احوالات شخصی خود کرده بود و این تنها راه شناخت او برای هوادارانش بود. جروم دیوید سلینجر را می توان نویسنده ای دانست که از زمان جنگ جهانی دوم به بعد متجلی شده و بعد ها به موفقیت و شهرت پشت کرد و به مرد ساکت دنیای ادبیات تبدیل شد.اودر طول زندگیش سه بار ازدواج کرد که نتیجه هر سه ازدواجش دو فرزند به نام های مارگارت و مت بود.سالینجر در سال ۲۰۱۰ در محل زندگی خود در شهر کورنیش در نیوهمپشایر دارفانی را وداع گفت.

ازآثار او می توان به

• ناتور دشت
• فرانی و زویی
• جنگ شانزدهم هپ ورث ۱۹۲۶
• دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم
• هفته ای یه بار آدمو نمی کشه
• نغمه غمگین
• یادداشت های شخصی یک سرباز
• دختری که می شناختم
• شانزدهم هپ ورث

اشاره کرد.

بررسی محتوای کتاب

ناطوردشت برای اولین بار در سال 1945 انتشار یافت این کتاب در ابتدا برای بزرگسالان محسوب می شد اما به تدریج مخاطبان زیادی در بین نوجوانان پیدا کرد که این جذب مخاطب به دلیل نوع محتوای کتاب بود.

کتاب سیر بلوغ یک پسر نوجوان را به صورتی آنرمال بیان میکند،هولدن کالفیلد نقش اصلی کتاب یک پسر تازه بالغ شده با خصوصیات مختص به خود است و با درک کم و یا بتوان گفت هیچ درکی که از شرایط و محیط پیرامون خود دارد در طی زندگی دچار سردرگمی های فراوانی می شود که این خود سبب پشیمانی او از کرده هایش هست.

شخصیتهای ساخته شده توسط سالینجر آدمهایی تنها، به دور ازاجتماع هستند و این موضوع به حد افراط نمایش داده می شود همانطور که هولدن نوجوانی است که 180 درجه با همسنهای خود از لحاظ شخصیتی متفاوت است، به طور کل سالینجر درکتابهایش بیشتر حول دوره سنی بلوغ و نوجوانی می پردازد که نمونه آن هولدن که یک نوجوان تازه بالغ شده در کتاب ناتور دشت است از نظر او نوجوانی یک دوره سخت و طاقت فرساست چرا که از یک مرحله زندگی وارد مرحله جدیدی می شود می توان گفت ناطور دشت تمام مسائل روزمره و کسل کننده زندگی را مسخره میکند و آنها را به باد انتقاد میگیرد و جالبی آن اینجاست که هولدن این مسائل را با کسی در میان نمیگذارد و آنها را برای کسی تعریف نمی کند بلکه آنها را برای خودش یادآوری و بازگو میکند البته یکی از زیبایی ها و جذابیتهای کتاب نیز همین صحبتهای هولدن با خودش هست مثلا در جایی با خودش صحبت میکنه که کاش وقتی مردم، کسی پیدا بشه و منو بندازه تو رودخونه یا هرکاری بکنه غیر از دفن کردن تو قبرستون، جایی که هر یکشنبه مردم بیان و دسته گل بزارن رو شکمم...کسیکه مرده چه نیازی به گل داره آخه؟

در ناطور دشت تقابل دو دنیای واقعی و دنیای ذهنی و تخیلی را مشاهده میکنیم دنیای واقعی که سرشار از کسالت و یکنواختی و عدم درک دیگران از خود است و دنیای ذهنی که خود شخص با آرمانهایش برای خود ساخته است و شاید مضحک به نظر برسد.

سالینجر در کتابش سه مورد را هدف قرار می دهد : خانواده، نظام آموزشی و مدرسه و سومی رسانه.در ناتوردشت پدر و مادر افرادی هستند که فرزند تازه بالغ شده خود را نمی فهمند و خواسته های او را درک نمیکنند و همین باعث تنهایی فرزند می شود

مدرسه محلی توصیف می شود که در آن قدرت فکر کردن برای دانش آموزان محدود شده و آنها را در یک دنیای کوچک محبوس کرده است و همین گونه می شود که هولدن پس از جرو بحث با دوستانش خوابگاه را ترک میکند و از مدرسه خارج می شود.

صراحت لهجه و بی پروایی در به کار بردن کلمات و حتی دشنام دادن از دیگر ویژگی های قلم سالینجر و کتابش ناتور دشت است سالینجر کسیست که در زندگی خود از تعارفات و صحبتهای عامیانه مردم اجتناب میکرد و آنها را مکالمات احمقانه می نامید. در ناتور این صراحت را در ابتدای کتاب می بینید که با فحشی به چارلز دیکنز شروع میکند.

بسیاری از منتقدان معتقدن آثار سالینجر و مارک تواین اشتراکات بسیاری دارد و حتی هولدن و هاکلبریفین را به هم شبیه کرده اند.اما نگاه مارک تواین مقداری خوش بینانه تر است و دیدگاهی امیدوارانه تر دارد.

معنی لغوی نام کتاب

ناتور یا ناطور در لغت به معنای نگهبان، مراقبت کننده است و در کتاب هولدن کالفیلد تجسم خود را اینگونه بیان میکند که ناتور یک دشت است دشتی که در آن کودکان مشغول بازی هستند و هیچ بزرگسالی غیر او ( خود را بزرگسال محسوب میکند) آنجا وجود ندارد و او در لبه یک پرتگاه خطرناک ایستاده و مراقب هست اگر کودکی پرت شد اورا نجات دهد.

افتخارات

بنگاه انتشاراتی راندوم هاوس در سال ۱۹۹۹ ، ناتور دشت را به عنوان شصت وچهارمین رمان برتر قرن بیستم معرفی کرد. این کتاب در برخی از نواحی آمریکا به عنوان کتاب غیراخلاقی محسوب شده و از سوی انجمن کتابخانه های آمریکا در فهرست کتاب های ممنوعه دهه ۱۹۹۰ قرار گرفت.

ویکی پدیای کتاب ناطور دشت

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D8%B7%D9%88%D8%B1_%D8%AF%D8%B4%D8%AA

بخشی از کتاب

بعد از اینکه سانی رفت، یکم رو صندلی نشستم و چندتا سیگار کشیدم. بیرون داشت هوا روشن می شد. پسر، احساس درماندگی می کردم. اون قدر احساس افسردگی داشتم که نمی تونین تصور کنین. کاری که کردم، این بود: با صدای نسبتاً بلند، شروع کردم به حرف زدن با الی. بعضی وقت ها که خیلی افسرده می شم این کار رو می کنم. دائم بهش می گم بره خونه دوچرخه اش رو برداره و بیاد پیش من جلوی خونه ی بابی فالون . سابقاً بابی فالون نزدیکی ما تو مِین زندگی می کرد، این مال سال ها پیشه. به هرحال، اتفاقی که افتاد این بود: یه روز من و بابی داشتیم با دوچرخه هامون به سمت دریاچه ی سِدِبِگو می رفتیم. قرار بود با خودمون ناهار ببریم و تفنگ های بادی مون رو هم ببریم، بچه بودیم، فکر می کردیم با تفنگ های بادی مون می تونیم به یه چیزی شلیک کنیم. هیچی دیگه، الی صدامون رو شنیده بود و اونم می خواست بیاد و من بهش اجازه نمی دادم. بهش گفتم اون یه بچه اس. حالا این روزها، هر از گاهی، وقتی خیلی افسرده می شم، همش بهش می گم: " باشه. برو خونه دوچرخه ات رو بردار و بیا پیش من جلوی خونه ی بابی. عجله کن. " این طوری نبود که وقتی یه جایی می رفتم با خودم نبرمش. می بردم. اما اون روز، نبردم. اون دلخور نشد هیچ وقت از چیزی دلخور نمی شد اما در هر حال، وقتی خیلی افسرده می شم، همش بهش فکر می کنم. با این حال، بالاخره، لباسم رو درآوردم و رفتم تو تخت. وقتی تو تخت بودم، دلم خواست دعا کنم یا یه همچین چیزی، اما نتونستم. همیشه وقتی حسش باشه نمی تونم دعا کنم. از یه طرف هم، یه جورایی به چیزی اعتقاد ندارم. از مسیح خوشم می آد، اما خیلی به چیزهای دیگه تو کتاب مقدس اهمیت نمی دم. یه نمونه اش، حواریون. اگه راستش رو بخواین، اون ها واقعاً اعصابم رو بهم می ریزن. بعد از اینکه مسیح مُرد اون ها صحیح و سالم بودن، اما وقتی که زنده بود، فایده ی آن چنانی واسش نداشتن. تنها کاری که می کردن این بود که همش مأیوسش کنن. تقریباً به جز حواریون از هرکس دیگه تو کتاب مقدس خوشم می آد.

شما می توانید کتاب صوتی ناطور دشت نوشته جی دی سالینجر را با ترجمه مریم صالحی و مهدی آذری که توسط انتشارات یوبان منتشر شده و انتشارات آوانامه دانش گستر آنرا با صدای آرمان سلطان زاده به صورت کتاب صوتی ارائه کرده است در کتابچین دانلود و گوش دهید.