دانلود کتاب وضعیت قرمز در ساعت 10:15
نویسنده: مهدی جدی
نویسنده: مهدی جدی
نام کتاب : وضعیت قرمز در ساعت 10:15
نویسنده : مهدی جدی
ناشر : بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس
تعداد صفحات : 173 صفحه
شابک : 978-600-8768-37-1
تاریخ انتشار : 1397
رده بندی دیویی : 955/843
دسته بندی : جنگ تحمیلی و دفاع مقدس, شهدا
نوع کتاب : Epub
قیمت نسخه الکترونیک : 5000 تومان
"وضعیت قرمز در ساعت 10:15" / مروری بر حادثه بمباران اردبیل در دوران دفاع مقدس
کتاب حاضر اثری از مهدی جدی می باشد که توسط انتشارات حفظ آثار منتشر شده است.
اولین بمباران هوایی در سال ۱۸۴۹ اتریش بالونهای بدون سرنشین زیادی را به قصد بمباران ونیز (ایتالیای امروزی) به پرواز در آورد ولی باد موافق آنها نبود و تعداد تلفات کم بود. اولین حمله هوایی به معنای امروزی با حمله یک هواپیمای آلمانی به شهر لیژ در بلژیک در ۶ آگوست ۱۹۱۴ (ششمین روز آغاز جنگ جهانی اول ) صورت گرفت که بر اثر آن ۹ غیرنظامیکشته شدند. از بزرگترین حملههای هوایی میتوان به بمباران اتمیهیروشیما و ناگازاکی، بمباران هامبورگ و بمباران درسدن اشاره کرد که همگی در جنگ جهانی دوم رخ دادهاند. بمباران اتمیهیروشیما و ناگازاکی دو عملیات اتمیبودند که در زمان جنگ جهانی دوم به دستور هری ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا، علیه امپراتوری ژاپن انجام گرفتند. در این دو عملیات، دو بمب اتمی به فاصله ۳ روز بر روی شهرهای هیروشیما و ناگازاکی انداخته شد که باعث ویرانی و کشتار گسترده شهروندان این دو شهر گردید. حدود ۲۲۰٬۰۰۰ نفر در اثر این دو بمباران اتمیجان باختند که بیشتر آنان را شهروندان غیرنظامیتشکیل میدادند. بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ نفر بلافاصله هنگام بمباران کشته شدند و بقیه تا پایان سال ۱۹۴۵ بدلیل اثرات مخرب تشعشعات رادیواکتیو جان خود را از دست دادند. بمباران هستهای هیروشیما و ناگازاکی تا به امروز تنها موارد استفادهٔ جنگی از سلاح هستهای در جهان است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
"در زمان بمباران من هفت سال بیشتر نداشتم بمباران سال 66 حادثهی خیلی وحشتناکی بود. من قبل از حادثه با برادرم هادی در حیاط بازی میکردم که پدر ما را صدا کرد و گفت بیایید به داخل خانه و در داخل بازی کنید. ما رفتیم به خانه پدرم در یکی از اتاق هایمان نشسته بود و مشغول مطالعه بود که بعد از یک لحظه صدای وحشتناکی را شنیدیم پدرم گفت بچهها چه صدایی آمد ما گفتیم نمیدانیم، دوباره صدایی آمد در آن لحظه ما دیدیم که پدرم فریاد زد یا ابوالفضل سرتان را به پایین ببرید و خودش هم برادرم را در بغل گرفت و کنار کمد سنگر گرفتند پدرم از زمان جنگ تجربه داشت که چطور در زمان خطر باید سنگر گرفت من هم تا با صدای پدرم حواسم را جمع کنم آن را فهمیدم که شیء گرمیبه صورتم برخورد کرد من دیگر چیزی نفهمیدم قبل از اینکه من متوجه چیزی شوم پدرم برادرم را از خانه خارج کرده بود و برگشته بود تا من را هم نجات دهد در آن موقع من دیدم که پدرم من را بغل کرده و یکی از همسایههایمان به نام قدیر آمد و به پدرم گفت حاج آقا نترس بچه را بده به من این حرف ها را میشنیدم و چشمانم هم میدید ولی چون کم سن و سال بودم نمیدانستم که با چه صحنهای روبرو هستیم و قضیه چیست."
پیشگفتار
فصل اول: تاریخچه بمباران هوایی در جهان
فصل دوم: تاریخچه بمباران در ایران
فصل سوم: بمباران در اردبیل
فصل چهارم: روایات شاهدان بمباران
فصل پنجم: شهدا و جانبازان بمباران
فصل ششم: اسناد و تصاویر مربوط به بمباران
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد