دانلود کتاب ویزا برای مجردها

معرفی کتاب

" ویزا برای مجردها " / جلد چهارم

کتاب حاضر اثر فرانک کلابی از انتشارات گیوا منتشر شده است.

از ارکان مهم نوشتن، هنجارشناسی و تعهّد و پایبندی به اصول و ریشه‌های آن هنجارهاست. هنجارهایی که در بند هیچ قیدی جز انسانیّت و خدمت برای اعتلای آن نباشد. بنابراین، نویسنده‌ و شاعر متعهّد، کسی است که قلمش را در خدمت ارزش‌ها و هنجارهای انسانی قرار دهد و برای هیچ مصلحتی از ارزش‌های اثرش نکاهد.

مجموعه‌ کتاب‌های «پاسپورت خوشبختی» که در چند مجلد ارائه شده است، اثری متعهّد به ارزش‌های انسانی و مشتمل بر آموزه‌های انگیزشی برای ایجاد زندگی بهتر بر پایه‌ی روابط بهتر است که نویسنده‌ی آن سرکار خانم فرانک کُلابی تلاش بر آن دارد، ما را با بایدها و نبایدهای زندگی زناشویی و ارتباط با جنس مخالف آشنا سازد و به بیان ویژگی‌ها و خصوصیت‌هایی که نباید دارا باشیم و بایدهایی که می‌بایست در گفتار، رفتار و عملکردهای‌مان ایجادکنیم میپردازد. 

نویسنده‌ی کتاب، در کتاب‌های دیگرش «آقای سیب‌زمینی و خانم هویج» نیز به همین مهم پرداخته و موفق عمل کرده است. نویسنده‌ای ایرانی که می‌توان آینده‌ای خوب و متعالی را برایش در عرصه‌ی ادبیات انگیزشی و کمک به بهتر زیستن پیش‌بینی کرد.

مجموعه «پاسپورت خوشبختی» چندین مجلد خواهد شد که در هر یک به یکی از محورهای ارتباطی و بایدها و نبایدهای آن پرداخته خواهد شد. در این جلد به بررسی کمّی و کیفی زندگی مجردها پرداخته شده و ما را با این آگاهی روبرو می‌کند که زندگی مجردی نیز همانند زندگی متأهلی دارای حرمت و ارزش خاص خود هست.

به نقل از نویسنده :

زندگی هم نوعی مسافرت لاکچری است. این که برای زندگی‌ها‌ی‌مان برنامه‌ریزی و تشریفات قائل شویم یا خیر، بستگی به خودمان دارد. هیچ کس از مسافرت‌های لوکس بدش نمی‌آید. مسافرت‌های لوکس احساس قدرت بیشتری به ما می‌دهند. در این سفرها گویی چندین مرتبه به هویت و شخصیت ما اضافه می‌شود.

تا به حال به تشریفات زندگی فکر کرده‌اید. به خط‌کش‌هایی که اگر باشند، خط‌های برجای مانده از ما چقدر دقیق‌تر و منظم‌تر هستند. 

تا اسم تشریفات می‌آید، یاد تلویزیون‌های بزرگ و یخچال‌های سایدبای‌ساید و مبلمان چندین میلیونی و یک زندگی اشرافی می‌افتیم؛ منظور من این نیست! منظور از تشریفات، محدودیت‌هایی است که ما به رفتار و گفتار و اخلاق‌مان گره می‌زنیم. محدودیت‌هایی که همگان آن‌ها را ندارند و همین باعث می‌شود، آن‌هایی که این محدودیت‌ها را اعمال کرده‌اند، بهتر و برجسته‌تر به نظر برسند. قطع به یقین تا به حال فکرش را هم نکرده بودید. اما من به آن فکر کردم و حالا می‌خواهم از طریق این کتاب، کمی از این تشریفاتِ رفتاری را وارد زندگی‌مان کنیم. شاید زندگیِ ما برای رسیدن به خوشبختی، شادی و یا ایجاد روابط مستحکم و ماندگار، به چاشنی‌هایی از این دست احتیاج داشته باشد.  

شاید زندگی من کمی انعطاف لازم دارد و من میزان آن را نمی‌دانم. ممکن است با حفظ کردن یک جمله و روزها تکرار آن برای همسرم، احساس جدیدی در زندگی ما متولد شود. شاید زندگی ما چیزی کم داشته باشد و خودمان از آن بی‌اطلاع باشیم. بیایید گاهی از یک زاویه‌ی جدیدتر به زندگی نگاه کنیم. این زاویه در مجموعه‌ کتاب‌های «پاسپورت خوشبختی» با محدودیتی مواجه است. من برای ورود به بعضی روابط، مسائل و فضاها، محدودیت‌هایی در نظر گرفته‌ام. محدودیتی که در قالب تشریفات لوکسی به نام «ویزا» آورده شده است. برای ورود به خانه‌، زندگی، ارتباط با همسر و حتی ورود به بعضی اتاق‌ها باید ویزا بگیرید. همان‌طور که می‌دانید کسانی که ویزا می‌گیرند اشخاص خاصی با ویژگی‌هایی خاص هستند که اخذ ویزا برای آن‌ها یک نوع برتری ایجاد می‌کند و دقیقاً نظر من هم همین است. از بین بی‌شمار زن و شوهر، مجرد و سالمند، چرا شما در زندگی، روابط و ارتباط با همسر یا دوستان‌تان دارای برتری نباشید؟ برتری که عنوان آن برای شما در عین پشت سر گذاشتن سختی‌های زیاد، شیرینی خاصی به همراه می‌آورد.

در مجموعه‌ی چندجلدی کتاب‌های «پاسپورت خوشبختی»، سعی دارم محدودیت‌های تلخی را بیان کنم که در صورتی که در مسیری درست هدایت شوند، شیرینی متفاوتی را برای شما ایجاد خواهد کرد. 

از‌ آن‌جا ‌که اتاق‌‌خواب، یکی از فراگیرترین و پراستفاده‌ترین فضاهای یک خانه است، در این جلد سعی شده است، از مشکلات و معضلات مکرر که در این اتاق اتفاق می‌افتد پرده برداریم و چاشنی‌های تلخ یا شیرینی را به آن اضافه کنیم، تا شب‌ها و روزهای شیرین‌تری را در این فضا تجربه کنیم.

در بخشی از کتاب ویزا برای مجردها (جلد چهارم ) می خوانیم :

" ازدواج نقطه‌ی عطفی در زندگی مجردهاست. یک نقطه‌ی عطف خوب. هیچ مجردی از ازدواج روگردان نیست. همه‌‌ی مجردها، حتی آن‌ها که سن و سال زیادی دارند، دلشان یک خانه می‌خواهد. دلشان زن می‌خواهد، شوهر می‌خواهد. حتی آن‌ها که به درجات بالای تحصیلی دست پیدا کرده‌اند و یا آن‌ها که تا حدی ادامه‌ی تحصیل داده‌اند اما پول‌شان از پارو بالا می‌رود هم، از ازدواج روگردان نیستند. به نظر می‌رسد، تصمیم به ازدواج حیاتی‌ترین تصمیم یک انسان است. ازآن‌جا به بعدش معلوم نیست. اما تصورِ از آن‌جا به بعدش، حتی توی خواب و خیال، حال آدم را خوب می‌کند. تصور از آن‌جا به بعدش و دیدن زنی درشت‌هیکل یا ریزنقش، یا مردی قد بلند و مهربان، بی‌اختیار لبخند روی لب‌های آدم می‌آورد. خیلی از ما در دوران قبل از ازدواج و اغلب مجردها در طول دوران مجردی، تخیلات خوبی داریم. خانم‌ها خانه‌ای بزرگ را تصور می‌کنند و مبلمانی شیک، پرده‌هایی برازنده و آشپزخانه‌هایی با لوازم ریز و درشت و نو. بوی نویی خیلی از خانم‌ها را به وجد می‌آورد و البته همسری مهربان و حرف‌گوش‌کن و پولدار که وارد خانه می‌شود با سبدی از گل‌های رز توی دستش، لباسی فاخر پوشیده و این بهترین مرد دنیاست. مثل فیلم‌ها، مثل همه‌ی داستان‌‌های عاشقانه که مردها در اوج اقتدار، زیبایی و شیک‌پوشی، دنبال زنی برازنده، مقتدر و البته جذاب می‌گردند. همه‌ی مجردها، دوست دارند با زیباترین دختر یا پسر ازدواج کنند. خانه‌های تخیلی زیبا و روابطی که تا ابد پایدار می‌ماند."