دانلود کتاب سرود جهان
نویسنده: ژان ژیونو
ناشر : کیان افراز
نویسنده: ژان ژیونو
ناشر : کیان افراز
نام کتاب : سرود جهان
نویسنده : ژان ژیونو
ناشر : کیان افراز
مترجم : شهاب وحدتی
تعداد صفحات : 286 صفحه
شابک : 978-600-97222-4-2
تاریخ انتشار : 1395
رده بندی دیویی : 912/843
دسته بندی : ادبیات جهان, رمان های خارجی
نوع کتاب : Epub
قیمت نسخه الکترونیک : 23600 تومان
"سرود جهان"
کتاب حاضر با عنوان اصلی (Le chant du monde) اثری از ژآن ژیونو (Jean Gionoti) می باشد که با ترجمه ای از شهاب وحدتی ،توسط انتشارات کیان افراز منتشر شده است.
آنتونیو مردی جوان ساکن جزیرهی ژئس است که «دهنطلا» لقب دارد؛ زیرا میتواند آوازهایی بخواند و سخنانی بگوید که زنها را فریب دهد. در یک روز پاییزی ماتلو، دوست ملوانش، نزد او آمد. ماتلو دو پسر دوقلو داشت که یکی از آنها در حادثهای مرده و دیگری «بسون موقرمز» نام دارد (بسون در فرانسه یعنی برادرِ دوقلو). بسون در ماه ژوئیه برای تهیهی الوار چوب به سرزمین روبیارد در کوهستانِ مشرف به رودخانه رفت و دیگر بازنگشت. ماتلو فکر میکند بسون مرده یا شاید در آب غرق شده باشد. ولی در واقع بسون عاشق یکی از دخترهای خاندان مودرو شده، همهچیز را رها کرده تا با او ازدواج کند و با این کار دشمنی افرادی را علیه خود برانگیخته است. ماتلو که صبرش بهسر آمده در یک شب پاییزی بهسراغ آنتونیو میرود تا از وی درخواست کند که با هم به جستوجوی پسرش بروند. آنها در تاریکی شب به خانهی ماتلو میرسند و به ژونی، زن ماتلو، میگویند قصد دارند پسرش را پیدا کنند.
این آغاز یک سفر اودیسهوار از میان جنگلها، دشت و کوهستان میباشد. آنتونیو و ماتلو در سفرشان شخصیتهای عجیبی مانند کلارای نابینا یا توسنتِ شفابخش را ملاقات میکنند. این قصهی بیزمان خواننده را به جایی میان واقعیت و خیال میبرد؛ مکانی که متأسفانه فقط در قصهها وجود دارد.
ورقزدن این کتاب با تصاویر ماهرانهاش مانند گردشی در دل جنگل است. گاه انگار خواننده بوی بیشهها را احساس میکند و در او حس تعلق به داستان ایجاد میشود، گویی خود در آن حضور دارد. در دنیای خفقانآورِ امروز این رمان مثل نسیمی از هوای تازه به مشام میرسد.
ژان ژیونو در سال 1895 در شهر مانوسک در ایالت پرووانس فرانسه بهدنیا آمد. در سال 1916 در جنگ جهانی اول شرکت کرد و تعدادی از دوستانش را در آن ازدست داد. وحشت ناشی از جنگ و کشتارها، از وی یک صلحطلب معتقد ساخت. پس از جنگ به زادگاه خود بازگشت و به نگارش رمانهایی مانند «تپه»، «علف بازروییده» و «پسر غمگین» پرداخت.
ژیونو در سال 1934 «سرود جهان» را منتشر کرد؛ داستانی ماجراجویانه که در آن فضای زیادی به طبیعت اختصاص داده شده است؛ مثل وصف کوهستان، رودخانه، حیوانات و درختان. در ادامه آثار دیگری نظیر «تفنگدار روی سقف»، «شاه بدون سرگرمی» و «دو شهسوار توفان» را نوشت. وی در 1970 بر اثر سکتهی قلبی درگذشت.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
"باران از سمت شمال آمد. نخست روی تودهی پهن خارخسک که مثل پوست طبل بود رقصید؛ بعد بهسوی راست دوید و سپس به چپ. آن زمین لمیزرع اطراف دو مرد را فشرده و تنگ ساخت. تودههای انبوه سرو کوهی زیر باران گداخته و آنگاه ناپدید میگشتند. عاقبت باران با سختی و سرما پیش آمد و خم شده بر پشت باد، به کوبیدن هرآنچه در مقابلش بود همت گماشت.
ماتلو سر به زیر افکند و به نیروی گامهایش افزود. کلاه پشمیش را سر کرده بود.
آنتونیو سر برهنه راه میرفت. بهتدریج موهایش که مجعد بودند صاف گشته و جلوی چشمانش از هم باز شدند. داشت به پاهای ماتلو نگاه میکرد. کوشش خود را با ماتلو هماهنگ میکرد. در توبرهاش جستوجو کرده و چهار فشنگ بیرون آورد. در پناه دستش به آنها نگاه کرد؛ هنوز خشک بودند. آنها را در جیب شلوارش و در گرما قرار داد.
باران شدید پاییزی بود، بیسستی و ضعف. در پایین دشت و طرف دیگر جاده را سیلابی قطع کرده بود که آبی زورآور با کفهای سترگ میآورد که اگرچه به اطراف میپاشید کاستی نمیگرفت، بلکه روی آبها مانند سفیدهی تخممرغ سنگینی میکرد.
با قدمهای عادی و بدون آنکه حرفی بزنند از آن منطقه گذشتند. حالا روی جاده تنها بودند. برگهای پاییزی پروازکنان در هوای بارانی میگذشتند. بیشهها لاغر و لندوک میشدند. بلوطهای تنومند که آب آنها را جلا داده بود، از میان رگبار سربرآورده و دستان بزرگ سیاهشان در باران چروکیده شده بود. نفسِ ورز یافتهی بیشههای سرو کوهی، سرود باوقار صنوبرزارها که با کمترین باد راهروهای تاریکشان پریشان میشدند، سکسکهی چشمهساران نو که در میانهی چراگاه دهان باز میکردند، جویبارهایی که علفها را با سروصدا میلیسیدند، دندانقروچهی درختان بیمار که به این زودی عریان شده بودند و بهکندی از خود دفاع میکردند، زمزمهی گنگ رود بزرگ که آن پایین در تاریکی دره مدام چاقتر میشد، همهچیز از برهوت و از تنهایی سخن میگفت. یک شاهین از آسمان گذشت. ارتفاع پروازش را کاست، انگار بخواهد از زیر باران بگذرد. هربار تا سطح علفها پایین میآمد، سپس فریادزنان اوج میگرفت. "
این کتاب فهرست ندارد.
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد