دانلود کتابهای ابراهیم صادقی مغانلو

ابراهیم صادقی مغانلو

ابراهیم صادقی مغانلو نویسنده ی معاصر است که حوزه ی فعالیت او ارزش های دفاع مقدس، انقلاب و مذهبی-اسلامی است. آثار دفاع مقدس از حیث اهمیت در به تحریر درآوردن قدرت ملی اسلامی مردم ایران، اهمیت به خصوصی دارد، لذا نویسندگان این حوزه همت خود را در به تصویر کشیدن این صحنه ی نبرد حق علیه باطل با تمامی توان کار می برند. بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس از نهادهای جمهوری اسلامی ایران است که با هدف حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس (جنگ ایران و عراق) و ترویج فرهنگ مقاومت، ایثار، جهاد و شهادت، به موجب فرمان رهبر جمهوری اسلامی در پایان جنگ در مهرماه سال ۱۳۶۹ بنیان نهاده شد. یکی از اهداف این بنیان حمایت از آثار ذکر شده است.

کتاب ها

کتاب های "حاج جعفر"، "شنای خونین"، "راه آسمان"، "شیرین"، از این نویسنده به رشته ی تحریر در آمده است. در کتاب راه آسمان خاطرات ۳۳ نفر از امیران، فرماندهان و رزمندگان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در منطقه جنوب غرب استان تهران (شهریار) را ورق می زنیم. شیوایی سخن و روایی قلم نویسنده در این اثر به خوبی ملموس است طوری که خواننده خود را در تمامی صحنه های این خاطرات، تصور کرده و با آنان همدردی می نماید. این کتاب توسط ناشر "صریر" تهیه و پاپ شده است.

در اثر دیگر او، "حاج جعفر" که در سال 1397 توسط ناشر "برتر اندیشان" چاپ شده است، خاطرات رزمنده ی بسیجی حاج جعفر صادقی مغانلو را مطالعه می کنیم. این کتاب در دو فصل زندگی نامه و خاطرات تهیه و ضبط شده است. در این کتاب از خاطرات ایثارگران جنگ تحمیلی در استان اردبیل سخن به میان رفته است.

در بخشی از کتاب حاج جعفر میخوانیم:

" در شهر دزفول تقسیم شدیم. اردوگاهمان حوالی سد دز بود. هوا بارانی بود چادرهای موجود پر بودند به چند چادر سر زدیم جا نداشتند. تا داخل چادری را نگاه می کردیم، همه ی آنهایی که داخل چادر بودند باهم و یک صدا می گفتند: جا نیست اخوی،برادر،بابا،حاجی... ! همه ی این عنوان ها را باهم و در یک لحظه می شنیدی، ولی از دهان های مختلف! راست می گفتند؛ واقعاً جا نبود. با فتحعلی  باهم دنبال چادر می گشتیم. از جوانی که جلوی چادری ایستاده بود پرسیدم جاهست جوان؟ گفت: بله حاج آقا. چرا نباشد! پرسیدم مطمئنی؟ گفت مطمئن،مطمئن حاجی! چادر را تازه برپا کرده ایم جا هم هست! فقط پیرمان کم بود که به فضل خداوند شما هم آمدید!"

کتاب "شنای خونین" مجموعه خاطرات سرباز وظیفه اسداله پرهیزکار مغانلو می باشد. این کتاب نیز در سال 1397 توسط ناشر" برتر اندیشان" به رشته ی تحریر در آمده است. این کتاب شامل 27 عنوان است که در 80 صفحه تهیه و تنظیم شده است.

در بخشی از کتاب شنای خونین میخوانیم:

" پدر و مادرم هردو بی سواد بودند ولی خیلی دوست داشتند فرزندانشان درس بخوانند و باسواد شوند. سواد خواندن و نوشتن در روستا برای صاحبش سرمایه ای بود بس بزرگ. سه برادر بودیم که والدین آرزوی  سوادمان را داشتند. در آن سال ها به دلیل شرایط بد اقتصادی کشور امکان تحصیل وجود نداشت مخصوصا در صندوقلو . تنها منبع رشد و تعالی مردم عادی سواد قرآنی بود. در مکتب قرآن و جلسات خانه به خانه ی روستا، شاگردی جلال خدایی و محرم هاشمی فرزند مرحوم صادق را کردم. هجی قرآن و ختم آن یک سال طول می کشید. شاگردان  این مکتب  که به آخرین صفحات قرآن می رسیدند، خود را برای جشن ختم قرآن آماده می کردند. آنها  در پوست خود نمی گنجید! دیگر جزو بزرگان  به حساب می آمدند. برای اجرای این مراسم به انگشت شست هر دو دست ختم کننده قرآن نخی می بستند  و قرآن را روی دستانش می گذاشتند. قرآن آموزان در دو طرف او صف می بستند  و به همراه استاد او را تا منزلشان  همراهی می کردند.

 

آثار ابراهیم صادقی مغانلو که در کتابچین موجود است

1. کتاب شیرین
2. کتاب شنای خونین
3. کتاب حاج جعفر