×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
بزغاله دم قرمز

دانلود کتاب بزغاله دم قرمز

بزغاله دم قرمز
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : بزغاله دم قرمز

نویسنده : مرتضی ایروانی

ناشر : بینش آزادگان

تعداد صفحات : 28 صفحه

شابک : 978-600-6011-02-8

تاریخ انتشار : 1391

دسته بندی : داستان کودک

نوع کتاب : Epub

قیمت نسخه الکترونیک : 12000 تومان


معرفی کتاب

"بزغاله دم قرمز"

کتاب حاضر اثری از مرتضی ایروانی می باشد که توسط انتشارات بینش آزادگان منتشر شده است.

این اثر شامل داستان مصوری برای رده سنی «ب» می باشد.

 

در بخشی از این کتاب می خوانیم: 

"شاهرخ گوسفندان را حرکت داد و در حالیکه پشمی به دنبال گله پارس کنان می‌دوید، گله از ده خارج شد. بزغاله دم قرمز مثل همیشه پر جنب و جوش و زبل به دنبال گله می‌دوید و گه گاهی از گله عقب می‌افتاد، زیرا به همه جا سرک می‌کشید و چیز‌هایی را که سر راهش می‌دید با کنجکاوی بو می‌کشید. در این هنگام پشمی به دنبالش می‌آمد و او را به گله باز می‌گرداند. 

گوسفندان بع‌بع‌کنان از رودخانه خشکی که در اطراف ده بود، عبور کردند و به طرف برکه آبی رفتند که در آنجا علف‌های نسبتاً بلند و خوشمزه‌ای وجود داشت. گوسفندان مشغول چرا شدند و شاهرخ در حالیکه کاملاً مراقب آنها بود، روی تخته سنگی نشست. بزغاله نیز برای خودش مشغول چرا بود و شاخه‌های کوتاه را می‌گرفت و برگهای آن را می‌خورد. 

نزدیکی های ظهر گله سیر شد و گوسفندان روی زمین دراز کشیدند و استراحت کردند. شاهرخ نیز بغچه‌ی نانش را باز کرد و مشغول خوردن نان و خورشتی شد که مادرش برای او گذاشته بود. پشمی نیز در کنار گله دراز کشید و سرش را روی تنش قرار داد و چرتی زد. 

شاهرخ پس از خوردن غذا، بغچه‌اش را زیر سرش گذاشت و دراز کشید. کلاغ مزاحمی‌روی درخت بالای سر او شروع به غار غار کرد. شاهرخ از جای برخاست و سنگی به طرف او پرتاب کرد، کلاغ سر و صدایی کرد و از روی آن درخت بلند شد و روی درخت دیگری نشست و دوباره شروع به غار غار کرد. پشمی از جای برخاست و به طرف او رفت و پارس کنان به او اعتراض کرد. آنگاه کلاغ از روی آن درخت نیز بلند شد و پرواز کرد و از آنجا دور شد. "

 

فهرست مطالب

این کتاب فهرست ندارد.

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
برچسب ها