×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
آنجا که نغمه سر می دهند چنگارها

دانلود کتاب آنجا که نغمه سر می دهند چنگارها

آنجا که نغمه سر می دهند چنگارها
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : آنجا که نغمه سر می دهند چنگارها

نویسنده : دلیا اُئنز

ناشر : معیار علم

مترجم : مهسا علاء

تعداد صفحات : 440 صفحه

شابک : 978-622-6247-77-1

تاریخ انتشار : 1398

رده بندی دیویی : 813/6

دسته بندی : رمان های خارجی, داستان و رمان پلیسی جنایی

نوع کتاب : Epub

قیمت نسخه الکترونیک : 34000 تومان


معرفی کتاب

"آنجا که نغمه سر می دهند چنگارها"
کتاب حاضر با عنوان اصلی (Where the oawdads sing) اثری از دلیا ائنز (Delia Owens) می باشد با ترجمه ای از مهسا علاء، توسط انتشارات معیار علم منتشر شده است.
این رمان درباره دختر جوانی است که اعضای خانواده اش او را در کودکی به همراه پدر بد اخلاقش در دل طبیعت رها می کنند. زندگی این دختر که سرشار از تنهایی و حسرت محبت و نوازش بوده است زمانی که دو مرد از اهالی محل زندگی اش  به او توجه می کنند آن ها را می پذیرد و همین امر باعث تغییری در دنیای او می شود. دراین رمان آنچه که بارزتر به آن توجه شده است توجه به کودک درون است که تا همیشه تاثیر به سزای در زندگی انسان می گذارد. این رمان اولین اثر دلیا ائنز می باشد که در ژانر جنایی نوشته شده است و توانسته به کتاب پر فروش سال 2018 و همین طور 2019 تبدیل شود.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
" آفتاب ماه اوت چنان سوزان بود که بخار مرطوب مرداب، درختان بلوط و کاج را با مه آذین بسته بود. نخل‌های بادبزنی در سکوتی غریب ایستاده بودند و آوایی جز صدای بال‌های حواصیل‌ها که از تالاب برمی‌خاستند به گوش نمی‌رسید. در همین زمان، کایای شش‌ساله صدای محکم بسته‌شدن در توری خانه را شنید. او که بر روی چهارپایه ایستاده بود از شستن بلغورهای مانده در کف ظرف دست برداشت و آن‌ها را در تشت آب کف‌آلود رها کرد. حالا تنها صدایی که می‌شنید صدای نفس‌زدن‌های خودش بود. با خودش گفت چه‌کسی کلبه را ترک کرد؟ البته که مادر نبود. او هیچ‌گاه در را محکم و با صدا نمی‌بست.
اما وقتی به‌سمت ایوان دوید، دید مادرش دامن قهوه‌ای پلیسه‌‌ی بلندی پوشیده که وقتی با آن کفش‌های پاشنه‌بلندش از باریک‌راه شنی دور می‌شد به پاهایش می‌پیچید. کفش‌های نوک‌پهنش چرم بدلی سوسمار بود. تنها کفشی که برای مهمانی استفاده می‌کرد. دلش می‌خواست با فریاد مادرش را صدا بزند اما چون می‌دانست نباید پدر را بیدار کند، در را باز کرد و روی پله‌های آجری - چوبی ایستاد. از آنجا توانست چمدان ریلی مادرش را ببیند. معمولاً با اطمینان ذاتی یک توله‌سگ، کایا می‌دانست مادرش با گوشت‌های پیچیده به دور کاغذی قهوه‌ای و چرب یا همراه با گوشت مرغ، با سری به‌زیرانداخته برمی‌گردد خانه. اما هیچ‌وقت پیش نیامده بود که کفش‌های پاشنه‌بلند چرم سوسماری‌اش را بپوشد یا چمدان بردارد."

فهرست مطالب

بخش اول مرداب

بخش دوم باتلاق

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
برچسب ها