×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
خانه ی بدنام

دانلود کتاب خانه ی بدنام

خانه ی بدنام
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست
افتخارات

نام کتاب : خانه ی بدنام

نویسنده : نجیب محفوظ

ناشر : روزگار

مترجمان : حسین شمس آبادی, فرشته افضلی

تعداد صفحات : 208 صفحه

شابک : 978-964-374-168-6

تاریخ انتشار : 1387

رده بندی دیویی : 892/736

دسته بندی : ادبیات جهان, رمان های خارجی, داستان های کوتاه

نوع کتاب : Epub

قیمت نسخه الکترونیک : 36000 تومان


معرفی کتاب

"خانه بدنام" / برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1988 

این کتاب مجموعه ای از چند داستان نوشته نویسنده مصری نجیب محفوظ (Najib Mahfuz) می باشد که با ترجمه حسین شمس آبادی و فرشته افضلی ، توسط انتشارات روزگار منتشر شده است . 

نجيب محفوظ سال 1911 در قاهره ديده به جهان گشود. درسال 1935 از دانشگاه قاهره در رشته فلسفه فارغ التحصيل شد.  نويسندگي را از سن 17 سالگي آغاز كرد و اولين رمان او سال 1939 منتشر شد. محفوظ صاحب جايزه نوبل ادبيات در سال 1988 اولين كسي است كه نوبل را براي زبان عربي و خاورميانه به ارمغان آورد.اما به دليل بيماري اش نتوانست در مراسم اهدا جايزه اش شركت كند.

در بخشی از این کتاب که از داستان خانه بدنام انتخاب شده است ، می خوانیم: "غمگین و اندوهناک به خود گفت: «عجب زیانی». دلباخته اوشد، یک سال یا دو سال از او بزرگتر بود و برای بستن دهان دیگران، این راز را پیش خود محفوظ داشت. برخی از جوانان به اعتبار اینکه آن دختر شکار ساده‌ای است از روی طمع با او عشقبازی می‌کردند. ولی قلب او از سوء استفاده چیزی نشناخته بود. آن شب، دختر، نگاهی غیر منتظره به او انداخت. هر دو در شیرینی فروشی ایستاده بودند، دختر نگاهی نه چندان کوتاه به او انداخت که این نگاه احمد را مست و مدهوش کرد و به دور از جریان زمان و روزگار تلو تلویی خورد و آن نگاه قلبش را سرشار از شادی پیروزمندانه کرد. قلب او سرشار از خوشبختی و سعادتی تابناک شد که آن وسوسه ها را از قلبش ریشه کن کرد و از آن به بعد دیگر در آن صحبتهای حیوانی درباره خانه بدنام شرکت نکرد و ایمان آورد به اینکه احساس واقعی و خالص قلبش با اهمیت تر از همه آن چیزهایی است که گفته می‌شود. در شبهای ماه رمضان با کبریت از دور با او شوخی می‌کرد و آن را در طول راه روشن می‌کرد و دختر نیز آن را در پشت پنجره روشن می‌کرد. آن دو به هم قول دادند که در صحرای بندیره همدیگر را ملاقات کنند...."

 

 

فهرست مطالب

اندکی پیش از رفتن    
رؤیای نیمه شب    
رنگین کمان    
سکوت    
خانه بدنام    
قهوه‌ خانه خالی    
سخنی محرمانه    
ترس    
خاکستر    
پایان    
بازار کهنه فروشی    
رو در رو    
از اعدام گریخته    
راننده قطار    
لونا پارک    
موج گرما    
رهگذران    
روز پر ازدحام

  • برنده ی جایزه نوبل ادبیات در سال 1988
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
برچسب ها