دانلود کتاب گاهی خودت باش
نویسنده: نازنین جهانگیری
ناشر : ماهابه
نویسنده: نازنین جهانگیری
ناشر : ماهابه
نام کتاب : گاهی خودت باش
نویسنده : نازنین جهانگیری
ناشر : ماهابه
تعداد صفحات : 374 صفحه
شابک : 978-600-5205-94-7
تاریخ انتشار : 1397
رده بندی دیویی : 62/8فا3
دسته بندی : رمان های ایرانی
نوع کتاب : Epub
قیمت پشت جلد : 65000 تومان
قیمت نسخه الکترونیک : 18600 تومان
"گاهی فقط خودت باش"
کتاب حاضر اثری از نازنین جهانگیری می باشد که توسط انتشارات ماهابه منتشر شده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
" - صد در صد درست بوده... من دیگه شرایط کار کردن توی نشریه رو نداشتم. اما تو چرا می خوای استعفا بدی؟ توکه عاشق کارت بودی! کلی واسه این کار زحمت کشیدی و از خود گذشتگی کردی. بعدشم می گفتی خیلی با عرفان صمیمی هستی و اون با شما بچه های رادیو یه جور دیگه ست و این جورحرفا... پس تو دیگه چرا؟!
- به هزار و یک دلیل! اول این که عرفان اون آدم خوب و محترمیکه فکر می کردم، نیست... تا تو توی مجموعه بودی، سعی میکرد من و تو رو به جون هم بندازه... یعنی یه رقابت و حسادت دخترونه، یا بهتر بگم: دشمنی بینمون ایجاد کنه که ازحرص هم دیگه هم که شده، بیشتر و بهتر براش کار کنیم. حالا هم که تو رفتی، مدام سرکوفتم میزنه که یه تار موی گندیده ی خانم پاکزاد رو به صد تا مثل تو نمیدم و این جور حرف ها! مخصوصاً حالا که برخلاف انتظارش سارا روستایی نتونست جای خالیت رو پر کنه. بعد از رفتن تو، یه شماره بیشتر نتونستن بزنن، که همون هم به خاطر مسائل غیراخلاقی که داشت، توقیف شد. فقط یه روز تو دانشگاه پخش شد. به محض این که رئیس دانشگاه، نشریه رو دید، دستور داد تک به تک نسخه هاش رو ازتوی دانشگاه جمع کنن! از این حرف ها گذشته، یه چیزی هست که نمی دونم چه جوری باید بگم...
- راحت باش مرجان جون! من وتومدت هاست که باهم دوست هستیم و همدیگه رو می شناسیم. اگه این اواخر هم مشکلی بینمون پیش اومده بود، به قول خودت فقط به خاطردو به هم زنیهای آقای عمادی بوده که بین بچه های مجموعه به جای اتحاد و همدلی، چشم و هم چشمی وحسادت به وجود آورد... پس با من راحت باش...
- راستش آوید! مدتیه کمتر توی مجموعه ی فراز آفتابی میشم. آخه حس می کنم عرفان می خواد دخترهای مجموعه ش رو ازنظر عاطفی و روانی به خودش وابسته کنه... یعنی چطور بگم؟ میخواد که اون ها فکر کنن که عرفان بهشون علاقمنده تا از این طریق بتونه ازشون سوء استفاده کنه... این موضوع توی این مدت کاملاً بهم ثابت شده... حس می کنم از این راه داره عقده های روانی خودش رو هم تخلیه می کنه... یه مدت با من خیلی صمیمی شده بود، می گفت، می خندید، شوخی می کرد، پیام های بودار می داد! یه جوری حرف می زد که هم فکر منو به خودش مشغول می کرد و هم در اصل، هیچ حرفی نزده بود!!!"
این کتاب فهرست ندارد.
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد