×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
برای یک روز دیگر

دانلود کتاب برای یک روز دیگر

برای یک روز دیگر
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : برای یک روز دیگر

نویسنده : میچ آلبوم

ناشر : پندار تابان

مترجم : زهره زاهدی

تعداد صفحات : 191 صفحه

شابک : 978-600-6895-35-2

تاریخ انتشار : 1393

رده بندی دیویی : 813/6

دسته بندی : رمان های خارجی

نوع کتاب : PDF

قیمت نسخه الکترونیک : 36000 تومان


معرفی کتاب

" برای یک روز دیگر "
کتاب حاضر با عنوان ( For one more day ) به نویسندگی میچ  آلبوم ( Mitch Albom ) و  به ترجمه ی زهره زاهدی از انتشارات پندارتابان منتشر شده است.  
این داستان درباره یک خانواده است، و چون در آن یک روح هم وجود دارد، می شود به آن قصه اشباح هم گفت. اما هر خانواده ای برای خودش یک قصه اشباح است. مرده ها تا مدت ها بعد از مردنشان همچنان سر سفره ما می نشینند.
به گفته نویسنده این داستانِ خاص، متعلق به چارلز «چیک » بنِتِّو است. او شبح نبود. او بسیار واقعی بود. شاید شما هم او را از روزهایی که بیسبال بازی می کرد به خاطر بیاورید. بخشی از کار نویسنده، گزارشگری ورزشی بوده است، لذا اسم او از چندین جهت برایش آشنا بوده...


در بخشی از کتاب می خوانیم :
" وقتی به گذشته نگاه می کنم می بینم دست سرنوشت باعث شد او را پیدا کنم. برای فروش خانه کوچکی که سال ها در خانواده ما مانده بود، به پپِرِویل بیچ آمده بودم. سر راه بازگشتنم به فرودگاه، برای صرف قهوه توقف کردم. آن طرف خیابان میدان ورزشی کوچکی بود که بچه هایی با تیشرت بنفش در آن توپ می زدند. وقت داشتم. سری به آن جا زدم. همان طور که پشت حصار سیمی ایستاده بودم، انگشتانم روی قفل در خزید و زنجیرش را باز کردم. پیرمردی یک ماشین چم نزنی را راه می برد. آفتاب سوخته، پرچین و چروک بود و سیگار برگ نصفه ای در دهانش بود. وقتی مرا دید ماشین را خاموش کرد و از من پرسید آیا بچه ام در زمین بازی است. گفتم نه. پرسید آن جا چه می کنم؟ داستان خانه ام را برایش گفتم. پرسید کارم چیست و من اشتباه کردم و آن را هم به او گفتم."

 

فهرست مطالب

این کتاب فهرست ندارد.

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
برچسب ها