×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
کوری

دانلود کتاب کوری

کوری
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

با کتاب کوری در این ویدئو آشنا شوید

جزئیات
فهرست
افتخارات
نقد و بررسی

نام کتاب : کوری

نویسنده : ژوزه ساراماگو

ناشر : روزگار

مترجم : کیومرث پارسای

تعداد صفحات : 208 صفحه

شابک : 978-964-374-328-4

تاریخ انتشار : 1390

رده بندی دیویی : 869/342

دسته بندی : رمان های خارجی, داستان های آموزنده

نوع کتاب : Epub

قیمت نسخه الکترونیک : 48000 تومان

معرفی کتاب کوری را رایگان بشنوید


معرفی کتاب

"کوری"

کتاب حاضر با عنوان اصلی (Blindness) اثری از نویسنده پرتغالی ژوزه ساراماگو (Jose Saramago) می باشد که با ترجمه ای از کیومرث پارسای، توسط انتشارات روزگار منتشر شده است.

کوری مشهورترین اثر  ژوزه ساراماگو می باشد که در سال 1995 منتشر شد و توانست جایزه نوبل ادبیات را در سال 1998 از آن خود سازد. این اثر تاکنون در 5 نوبت توسط انتشارات روزگار تجدید چاپ یافته است. همچنین ساراماگو در سال 2004 رمان "بینایی" را در ادامه "کوری" نوشت که می توانید آن را نیز در "کتابچین" بخوانید.

روزنامه نیویورک تایمز با اشاره به این کتاب، اینگونه عنوان میکند که " گستره حماسی این کتاب آثار گابریل گارسیا مارکز را به یاد می آورد".

ژوزه در رمان کوری برای شخصیت های داستان هیچ اسمی انتخاب نکرده است، با این وجود خواننده اصلا سردرگم نمی شود و بازگشتهای زمانی به گذشته و آینده نیز بر زیبایی این رمان افزوده است.

این رمان از کوری ناگهانی یک راننده در توقف یک چهار راه آغاز می شود. اندکی پس از آن، چندین فرد دیگر نیز دچار این مشکل شده و کور می شوند. یک چشم پزشک با معاینه این بیماران متوجه می شود که چشم این افراد از نظر پزشکی هیچ مشکلی ندارد و کاملا سالم هستند و علت کور شدن افراد مشخص نیست. چشم پزشک متوجه نکته جالب تر دیگری در مورد این بیماران شد که برخلاف کوری معمولی که بیمار همه چیز را سیاه و تاریک می بیند، بیماران جدید کاملا برعکس این قضیه، دچار سفیدی دید شده اند و همه جا به رنگ سفید است.

این بیماری باعث می شود که دولت برای جلوگیری از شیوع آن به فکر راهکار باشد و این موضوع درون مایه اتفاقات بعدی داستان را به صورت جذابی شکل می دهد. این جذابیت به حدی است که خواننده با شروع مطالعه کتاب نمی تواند دست از ادامه بردارد و درگیر داستان و شخصیت های آن می شود. این داستان پیامهای اخلاقی متعددی در خود جای داده و به همین دلیل شخصیتها نه با نام که با یک صفت شناسایی می شوند. این رمان دنیایی سراسر سفید را که با سیاهی و پلیدی شخصیتها پر شده را روایت می کند و شاید مهمترین چیزی که شخصیتها در این کتاب نمی بینند روابط انسانی و حقوق یکدیگر باشد. این کتاب در مورد کور شدن و کور ماندن است. این کتاب این جمله را تداعی می کند که "وقتی می توانی ببینی، نگاه کن و و قتی می توانی نگاه کنی، رعایت کن." این کتاب به زن ها نگاه ویژه ای دارد و این موضوع را در جای جای کتاب می توان دید. ژوزه سعی کرده که وقایع کتاب را کاملا وحشتناک روایت کند و این موضوع را کاملا به درستی انجام داده است.

شاید بی نام بودن شخصیت های داستان با فضای نابینایی درون داستان هم خوانی دارد و این ویژگی باعث پیوند بیشتر خواننده با کتاب می شود.

با اقتباس از رمان کوری یک فیلم نیز ساخته شده است. پیشنهاد کتابچین این است که حتما اول رمان کوری را بخوانید و بعد فیلم کوری را ببینید.

از ساراماگو کتابهای فراوانی به جا مانده است مانند: دفتر یاداداشت، همه نامها، تاریخ مخاصر لیسبون و سال مرگ ریکاردوریش. اما هیچکدام به اندازه رمان کوری معروف نشدند.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:
"سر راه خانه ی دختر عینکی از میدان بزرگی گذشتند که کورها دسته دسته به سخنرانی های کورهای دیگر گوش می دادند، در نگاه اول هیچ کدام از این دسته ها کور به نظر نمی رسیدند، سخنران ها هیجان زده سر به سوی شنوندگان می چرخاندند، و شنوندگان با دقت به حرف های سخنران ها گوش می دادند.

سخنرانها از آخر زمان خبر می دادند و از رستگاری به وسیله ی توبه، مرگ خورشید، روح قومی، عصاره ی مهرگیاه، نظم و ترتیب باد، کینه توزی تاریکی، نشانه خوانی پاشنه ها، خواب سایه، طغیان دریاها. منطق آدم خواری، اختگی بدون درد، ضعف تارهای صوتی، مرگ کلمات…

همسر چشم پزشک گفت اینجا هیچ کس از سازمان حرف نمی زند. چشم پزشک گفت شاید در میدان دیگری از آن صحبت کنند."

فهرست مطالب

این کتاب فهرست ندارد.

  • برنده جایزه نوبل در سال 1998

نقد و بررسی رمان کوری

مختصری درباره کوری

کوری (به پرتغالی : Ensaio sobre a Cegueira) به قلم ژوزه ساراماگو در سال 1955 منتشر شده است. رمان کوری که شرح زندگی مردم شهری را می دهد که بر اثر یک اتفاق همه آنها نابینا می شوند، توانست در سال 1998 برنده جایزه نوبل ادبی شود. به گفته منتقدان ادبی ساراماگو از تاثیر گذارترین نویسندگان جهان به شمار می رود. کوری رمانی است که برای یک بار خواندن خلق نشده است. رمان کوری روایت زوال و فروپاشی جهانی است که نویسنده آن را خلق کرده است. این رمان تصویر جامعه پرتنش، نا منظم و تحت ظلم قرن حاضر است.

 

معرفی ژوزه ساراماگو از زبان خودش

زمانی که صحبت از شخصیت های شناخته شده می شود هر کسی شروع به داستان سرایی درباره زندگی شخصی و حرفه ای او می کند، در این زمان هیچ چیز بهتر از معرفی آن شخص از زبان خودش نیست. اکنون می خواهیم ژوزه ساراماگو را از زبان خودش بشناسیم. او درباره زندگیش می گوید: " در خانواده روستایی از طبقه دهقانان بدون زمین در روستای آزینماگا متولد شده ام. ژوزه دوساسا نام اصلی من بود اما لقب ساراماگو رو که معمولا خانواده پدری ام از آن استفاده می کردند به آن اضافه کردند، ساراماگو نام گیاه وحشی است که از برگ های آن در زمان های قدیم خانواده های فقیر استفاده میکردند. به دلیل حضور پدرم به عنوان سرباز در جنگ جهانی اول و تجربه های به دست آورده در آن جنگ کار کشاورزی را رها کردیم و به عنوان مامور پلیس لییون به آنجا نقل مکان کردیم چند ماه بعد از نقل مکان ما برادر بزرگترم در گذشت. شرایط زندگی ما بعد از این نقل مکان کمی بهتر شد.

ژوزه ساراماگو

 

زندگی تحصیلی

در زندگی تحصیلی ام همواره از لحاظ درسی در ردیف شاگردان خوب قرار می گرفتم بعد از گذراندن دوره دبستان پدر و مادر به دلیل مشکلات مالی تصمیم گرفتن من را در مدرسه فنی ثبت نام کنند، طی مدت پنج سال مکانیکی آموختم نکته جالب اینجا بود که به جزء زبان فرانسه که موضوع ادبی داشت سایر درس ها فنی بود و دارای اصطلاحات تخصصی بود با این وجود من به این رشته نیز علاقه ای سرشار داشتم. هرگز نتوانستم کتابی بخرم و اغلب کتاب هایی که داشتم کتاب هایی بود که از دوستان خود به امانت می گرفتم. معمولا کتاب هایی که متون پرتغالی داشتند و در مورد ادبیات بود مطالعه می کردم و این آغاز فصل جدیدی در زندگی من بود.

 

آغاز فصل جدید زندگی ژوزه ساراماگو

بعد از به اتمام رساندن دوره مکانیکی به مدت دو سال به عنوان مکانیک در یک تعمیرگاه مشغول به کار شدم. در ضمن انجام کار در اوقات بیکاری به کتابخانه عمومی لیسبون می رفتم و در آنجا بدون کمک گرفتن و راهنمایی از کسی ذوق خواندن و نوشتن در من ایجاد شد و گسترش یافت. در همان سال 1944 با همسرم آشنا شدم و زندگی مشترکم را آغاز کردم او در آن زمان تایپیست شرکت راه آهن بود اما بعد از چندین سال مشهورترین حکاک پرتغال شد.

خوزه ساراماگو

 

زندگی حرفه ایی

در سال 1947 همزمان با تولد اولین فرزندم اولین کتابم را با نام بیوه به چاپ رساندم، اما به توصیه ناشر نام آن را به سرزمین گناه تغییر دادم. بعد از چاپ اولین رمان شروع به نوشتن رمان های دیگر کردم اما همه آنها بعد از نوشتن چندین صفحه آغازین رها می شدند با واقعیتی تلخ رو به رو شده بودم گویی چیزی برای نوشتن نداشتم که ارزشی داشته باشد از آن زمان 19 سال از صحنه ادبیات پرتغال کنار رفتم؛ اما دوباره بعد از این همه مدت با کتاب شعری دوباره پا بر صحنه ادبیات گذاشتم این کتاب شعر دوباره در من ذوق نوشتن را ایجاد کرد.

در سال 1950 در یک شرکت انتشاراتی به نام استودیوس کور به عنوان مدیر تولید استخدام شدم. این کار به من فرصت ملاقات با نویسندگان مشهور پرتغالی را میداد. پنج سال بعد به دلیل ارتقا درآمد خانواده به کار ترجمه روی آوردم در این دوره متون بسیاری از نویسندگان مشهور را ترجمه کردم. در زندگی کاری ام شغل های مختلفی را تجربه کردم شغل دیگری که در آن مشغول به کار شدم نقد ادبی آثار بود، بعد از آن به مدت دو سال مدیر بخش فرهنگی و سردبیر نشریه ای شدم."

اگر بخواهم ادامه زندگی ژوزه ساراماگو را از زبان خودم بگویم باید از اینجا شروع کنم که از سال 1974 شروع به نوشتن در قالب های مختلف کرد مقالات او با عنوان " نظریات دی ال" که درباره دیکتاتوری بود به چاپ رسید. بعد از آن نمایش نامه و رمان های دیگری از او بر پیشخوان کتاب فروشی قرار گرفت. در سال 1955 رمان کوری را منتشر کرد که توانست در سال 1998 توانست نوبل ادبی را دریافت کند. ساراماگو در این جلسه نطقی به یاد ماندنی کرد که در آن ضمن دفاع از شخصیت های داستانش، کوشید صدای مظلومیت آنها را به جهان برساند.

" خردمند ترین فردی که در زندگی خود می شناختم، نه می توانست بنویسد، نه قادر به خواندن بود. در ساعت چهار بامداد، از خواب بیدار شد، از بستر بیرون رفت و عازم مزارع شد تا نیم دوجین خوک را که زندگی و خوراک او و همسرش را تامین می کردند، مورد مراقبت قرار دهد... " او در این نطق به شرح بخش از زندگی پدر و مادرش پرداخته است.

 

سبک ژوزه ساراماگو

 بسیاری از منتقدان سبک ساراماگو را سبک رئالیسم جادویی و شیوه نویسندگی او را متاثر از گابریل گارسیا مارکز می دانند؛ اما خود او معتقد است از سروانتس اسپانیایی و گوگول روسی پیروی می کند. از ویژگی های آثار او تخیل قوی، پرداختن به مسائل اجتماعی و سیاسی می باشد. ساراماگو در داستان هایش بسیار از نمادها و تمثیل بهره می گیرد و بن مایه داستان های او انتقاد های تند به حکومت ها و مسائل مذهبی می باشد.

نقد و بررسی

از میان صفحات کتاب

پزشک مرد کور را معاینه می کند. چشمان او از هر نظر سالم هستند، فقط نمی بینند. پرده سفیدی تمام دنیا را فراگرفته است. یک نوع کوری سفید و شیری رنگ. (استعاره از روح پاک انسان). پزشک معالج که برای اولین بار با این نوع از کوری مواجه شده، به کتاب هایی مراجعه می کند. او هم همان شب ناگهان کور می شود... .

به جمع کورها باز هم اضافه می شود: زن مردی که اول کور شد، پسرک لوچ، پیرمردی که یک چشم بند سیاه داشت، ماشین دزد و ... حتی بخشی از بیمارستان مخصوص کسانی می شود که به نوعی با کورها در تماس بوده و احتمال کوری آنها می رود (دلیل انتخاب این بخش از کتاب این بود که همین چند خط را با وضعیت کنونی خودمان مقایسه کنم (اپیدمی کرونا) و این که گاهی آثاری ادبی خلق می شود که پیش بینی از آینده ی نیامده است. چقدر تصاویری که در سال 1955 در کتاب کوری توصیف شده است را این روز ها در قاب تلویزیون درسال 2020 می بینیم.)

 

کوری

" می خواهی عقیده مرا بدانی؟ بله بگو. به نظرم ما کور نشدیم، کور هستیم، چشم داریم اما نمی بینیم، کورهایی که می توانیم، ببینیم اما نمی بینیم" (از متن کتاب)

کوری ساراماگو، کوری معنوی است که به دلیل عدم درک درست از جامعه و واقعیت های اتفاق افتاده در آن حاصل شده است. نگاه نویسنده در رمان کوری نگاهی انتقادی به اوضاع جامعه است. او در رمان کوری نگاهی انتقادی به مسائل مذهبی دارد. همان طور که در داستانش بیان می کند اربابان کلیسا و حاکمان قصد دارند همه چیز را به نفع خودشان تغییر دهند.

" آنچه در برابر چشم اش (همسر پزشک) پدیدار شده بود، باورکردنی نبود. با نواری سفید، چشمان مسیح مصلوب را بسته بودند. در کنار زنی بود که قلبش را به ضرب هفت شمشیر دریده بودند و چشم های او را با نوار سفید بسته بودند. فقط مرد و زن در این وضع نبودند. چشم های تمام تمثال های کلیسا با نواری فرو پوشیده بودند. دور سر مجسمه ها پارچه ای سفید بسته بودند... ." در رمان کوری از یک سو انحطاط اخلاقی و سوء استفاده به تصویر کشیده شده است و از سوی دیگر هم دردی و از خود گذشتگی که در رفتار همسر پزشک بازتاب آن را می بینیم به رشته تحریر در آمده است.

Ensaio sobre a Cegueira

 

رمان کوری اثری فلسفی

هنگامی که شروع به خواندن رمان کوری می کنیم و با وصف ها و تمثیل های به کار رفته در داستان مواجه می شویم، نا خود آگاه ذهن ما به سمت این موضوع می رود که رمان کوری در دسته رمان های فلسفی قرار می گیرد؛ اما با نگاه به زندگی ساراماگو خواهیم فهمید که او یک نویسنده ایدئولوگ نیست و در این زمینه هیچ فعالیتی نداشته است او حتی در کارنامه کاری خود در زمره نویسندگان سیاسی هم قرار نمی گیرد. تنها ویژگی ای که ساراماگو دارد هوش سرشار او در بیان مطالب با زبانی ساده و قابل فهم و همین طور با نگاه تیزبین خود توانسته است آشفتگی اجتماع و انسان های سردرگم را به خوبی به تصویر بکشد.

 

شخصیت هایی بدون نام به همراه نگارشی متفاوت

شخصیت های این داستان فاقد نام هستند و برای حادثه رخ داده در این داستان مکان خاصی در نظر گرفته نشده است. همه چیز در این داستان براساس توصیف های نویسنده از مکان و افراد است. این کار باعث شده است اثر تبدیل به یک متن آزاد شود که تولید معنا بر عهده خواننده است. نکته دیگری که در همان صفحه های ابتدایی برای مخاطب خواندن رمان را پیچیده می کند نحوه نوشتار و نقطه گذاری هاست. قواعد و علائم نشانه گذاری در متن به حداقل رسیده اند، فاعل ها سریع معرفی نمی شوند و در برخی قسمت ها جای آنها عوض می شود، فعل ها تا حد ممکن حذف شده اند، روایت های اول شخص و سوم شخص را به هم می آمیزد و می گذارد تا شخصیت های داستان گفتمان طبیعی خود را داشته باشند؛ این موارد بعد از کمی همراه شدن با داستان نه تنها پیچیده نیست بلکه بسیار جذاب است و نویسنده می خواهد دست مخاطب را در نحوه خواندن جملات و برداشت ها و درک معنا آزاد بگذارد.

 

نقش زن در رمان کوری

شخصیت اصلی داستان زن دکتر، تنها کسی که توانسته است از این وضعیت جان سالم به در برد. او تنها انسان این داستان است که به دلیل بینایی، رفتار منطقی و عاقلانه خود در نهایت تبدیل به رهبر، هدایتگر و منجی می شود. می توان گفت نگاه به زن در این کتاب کمی مایل به نگرش فمنیسم می باشد. در قسمت هایی از کتاب که درباره ظلم مردان از زنان صحبت می شود ساراماگو در بخشی از کتاب ستم مردان به زنان را با پیشنهاد های نامشروعی که از سمت افراد شرور مطرح می شود به تصویرمی کشد.

 

 نماد ها

ساراماگو دراین کتاب از نمادهای زیادی استفاده کرده است و از آنها در راستای درون مایه داستان و تفهیم آن به مخاطب بهره جسته است. مهم ترین نماد در این داستان چشم است که نماد پاکی روح انسان می باشد. وضعیت افراد داخل آسایشگاه و کثافت های اطراف آن نماد موقعیت نامطلوب جامعه می باشد. نماد دیگری که در داستان استفاده شده است بارش باران، آتش و آب است که نماد تطهیر و پاکی انسان می باشد.

ساراماگو با استفاده از تکنیک های مختلف از جمله تکنیک فاصله گذاری همه جا به مخاطب هشدار می دهد که این کوری واقعی نیست و تمثیل است. کور شدن عقل و فهم انسان است. اینکه ما انسان ها عقل داریم اما عاقلانه رفتار نمی کنیم. بی شک اگر هشدارهای نویسنده نبود مخاطب هم به جمع کوران می پیوست. "کوری" استعاره ای است که از میان تمثیل ها و نمادهای خلق شده توسط ژوزه ساراماگو بیرون آمده است.

 

فیل در تاریکی

پیل اندر خانه ی تاریک بود ** عرضه را آورده بودندش هنود

از برای دیدنش مردم بسی ** اندر آن ظلمت همی شد هر کسی

دیدنش با چشم چون ممکن نبود ** اندر آن تاریکیش کف می بسود

آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد ** گفت همچون ناودانست این نهاد

آن یکی را دست بر گوشش رسید ** آن برو چون بادبیزن شد پدید

آن یکی را کف چو بر پایش بسود ** گفت شکل پیل دیدم چون عمود

حال که به بررسی داستان کوری می پردازیم خالی از لطف نیست که آن را با داستان فیل در تاریکی مثنوی معنوی نیز مقایسه کنیم. میخواهیم نگاه مولانا و ساراماگو و برداشت آنها از کوری تمثیلی را مورد بررسی قرار دهیم.

فیل و کوری

مولانا این نگرش را دارد که اثر او اثری تعلیمی است بنابراین او قصد روایت داستان ندارد بلکه می خواهد آموزه هایش را در قالب داستان به مخاطبش انتقال دهد؛ مانند همین داستان که او در آن قصد دارد نقص حس آدمی را در شناخت هستی بگوید. مولانا در این داستان اتاق تاریکی را توصیف میکند که عده ای در آن هستند و قصد دارند بداند موجودی که به آن اتاق وارد می شود را شناسایی کنند. نکته دیگری که لازم است ذکر کنیم نحوه خوانش شعر می باشد تمامی اساتید فن بر این موضوع اعتقاد دارند که استفاده از علائم نگارشی در شعر باعث می شود ذهن خواننده محدود به یک معنا شود و همان طور که مشاهده می کنیم در شعر تنها در برخی قسمت ها که بیشتر تاکید بر خوانش صحیح کلمه است از علائم نگارشی استفاده شده است. با بیان این موضوع می بینیم که چقدر روایت مولانا و ساراماگو به یک دیگر نزدیک هستند. نکته مشترک دیگری که میان این دو روایت وجود دارد نام نداشتن اشخاص دو داستان است در واقع خالقان این دو اثر می دانند که با نام نهادن بر روی شخصیت های داستان به تعریف آنها می پردازند و چیزی که تعریف شود محدود می شود و نویسنده همچین چیزی را نمی خواهد او در واقع قصد دارد ذهن مخاطب را از قید تعریف ها آزاد کند و بگذارد خود به برداشت و درک برسد.

همان طور که در قبل گفتیم ساراماگو با فاصله گذاری می خواهد به مخاطب خود هشدار دهد و نگذارد او هم مانند شخصیت های داستان در دسته کوران قرار گیرد. مولانا نیز با استفاده از صنعت التفات به عنوان عمل فاصله گذاری استفاده می کند به صورتی که او لحظه ای خواننده را از داستان جدا کرده و جنبه ای دیگر را به او نشان می دهد. داستان در داستان آمدن در مثنوی معنوی نشان از همین فاصله گذاری است.

مولانا در داستان فیل در تاریکی برای تبیین نظر خویش و تلاش مردم برای شناخت فیل می گوید: گفته های آنها به دلیل دریافت های مختلفشان از فیل است که باعث شده هر کدام او را متفاوت ببینند. این در حالی است که اگر آنها شمعی همراه خود داشتند (شمع نماد روشنایی و شناخت می باشد) این اختلاف نظر حل می گشت.

ساراماگو با بیانی تمثیلی به تبیین نگاه خود در داستان می پردازد که آن را در قسمت های مختلف کتاب می خوانیم نمونه هایی از این تمثیل های گفته شده در داستان را در پایین ذکر می کنم.

" برای اولین بار آرزو کرد کاش او هم کور شود تا از پوسته مشهود اشیا بگذرد و وارد درون آنها شود تا کوری علاج ناپذیر و بهت انگیز آنها را درک کند"

"خدای من بینایی چه نعمتی است، دیدن حتی اگر به سایه ای محو هم اکتفا کنیم، نعمت بزرگی است"

" به هر حال بین کوری که خوابیده و کوری که چشم باز کرده تفاوتی هست"

" زن دکتر گفت: راست می گویی مشکل ما کوریمان است اگر کور نبودیم که وضع بهم نمی ریخت. همهء دنیا درست اینجاست"

" ما از شما چیزی نمی خواهیم، یک جفت چشم، دستی که ما را بتواند هدایت کند"

"چشم تنها عضو بدن است که می توان روح را توی آن دید"

" پله هایی که عمری بالا و پایین رفته ام و با چشم بسته می دویدم، کلیشه هایی از این دست، انگار با لایه های هزار توی معانی کار ندارد؛ مثلا در همین مورد فرق بین چشم بسته و کوری را نمی داند."

 نگرش و جهان بینی نویسنده در خلق آثارش میان او ومخاطبش فاصله ای مانند دیوار ایجاد می کند و آگاهی مخاطب از آن جهان بینی باعث فرو ریختن دیواری می شود که آن را می توان دیوار جهل نامید که در نهایت منجر به معرفت و شناخت می شود. مثنوی معنوی مولانا و رمان کوری ژوزه ساراماکو هر دو از یک مضمون و یک بن مایه داستانی پیروی می کنند: شناخت انسان از هستی اگر به واسطه حواس پنج گانه باشد، ناقص خواهد بود. این شناخت زمانی کامل می شود که انسان از ورای حواس پنج گانه به آن بنگرد.

 

علل کوری در قرن حاضر

حال که به بررسی کتاب کوری پرداخته ایم در انتها بد نیست که نگاهی به علل کوری انسان ها در این قرن حاضر بیندازیم.

کوری یعنی آلودگی روح پاک انسان.

کوری یعنی از دست دادن امید.

کوری یعنی ترس.

کوری یعنی مرگ. " کوریم چون مرده ایم یا مرده ایم چون کوریم"

کوری یعنی دروغ.

کوری یعنی عدم استفاده از عقل.

کوری یعنی عدم درک جهان هستی

 

اقتباس های سینمایی

در سال 2008 فیلم کوری به کارگردان فرناندو مرلیس بر روی پرده سینما رفت. تمامی عوامل فیلم در تلاش بودن با خلق صحنه ای به همان جذابیت توصیف های کتاب فیلم را برای مخاطب جذاب کنند در واقع آنها می خواستند حسی را که مخاطب بعد از خواندن این رمان به او دست می دهد را با طراحی صحنه، نورپردازی، بازی بازیگران و موسیقی فیلم دوباره در مخاطب زنده کنند و می توان گفت تا حدودی موفق شدند.

اقتباسهای سینمایی از کوری blindness

 

من در نابودی درختان نقشی نخواهم داشت!

خواندن بعضی از کتاب ها را باید مانند دارو برای تمام افراد تجویز کرد. در انتها من هم به عنوان یک دوست پیشنهاد می کنم خواندن کتاب کوری به قلم ژوزه ساراماگو با ترجمه کیومرث پارسایی که توسط انتشارات روزگار منتشر شده را در سایت کتابچین از دست ندهید. با این کار به قطع نشدن درختان کمک می کنید و هم نگاهتان به دنیای پیرامونتان عوض خواهد شد.

رمان کوری

ویکی پدیا رمان کوری

https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%88%D8%B1%DB%8C_(%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86)

 

 

به قلم مینو مرتضایی

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

ویدئوهای مرتبط با کتاب

تریلر فیلمهای ساخته شده از این کتاب

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
فرشته

خوب بود

1400-12-05

ثمین امیری

وای چقدر این کتاب عالیه. من که خیلی خوشم ازش. حتما بخونید

1400-08-28

محمدرضا

لطفا نسخه صوتیش رو هم بزارید

1400-08-12

ساسان رامح

یک کتاب بسیار جالب که نشان میده ادم ها تو شرایط خیلی سخت و برای حفظ زندگی خود چه کارهای پستی انجام میدن و خیلی از اصول رو زیر پا میگذارن . این کتاب رو حتما باید خواند.

1400-05-28

آبتین رسولی

خیلی عالیه.

1400-05-14

منیره سادات نهانی

بعضی مسائل میتونه مارو از انسانیت دور کنه.

1400-04-27

زینب متوسلیان

کوری جامعه رو بیان میکنه و میگه کورکورانه میتونیم خیلی از لذتارو از دست بدیم.

1400-04-23

سید امیر رضوانی

یه فضای فوق العاده ای برام ایجاد کرد.

1400-04-12

حسین تقی زاده

بسیار پرمحتوا و آموزنده.

1400-03-31

حسین حجازی

این کتاب به ما میگه اتفاقاتی پیش میاد که راحت میتونه ما رو تبدیل به آدمای پستی کنه.

1400-03-29

شیرین دوستیانی

درسای زیادی از این کتاب بسیار زیبا و پرمحتوا گرفتم.

1400-03-24

شیرین دوستیانی

وقتی شروع به خوندن این کتاب میکنی دیگه نمیتونی ازش دست بکشی.

1400-03-22

بهرام

خیلی عالی بود

1400-03-12

رضا صابری

توصیه میکنم حتما بخونیدش.

1400-03-10

فتانه بلاغی

من وسطای کتابم فقط یکم استرسی شدم.

1400-03-09

اصغر نوروزی

یک کتاب بسیار لذتبخش که تناقض های جالبی داره.

1400-03-08

جمشید ابی زاده

متن، موسیقی، گوینده عالی بود.

1400-02-14

آتوسا

ترجمش خیلی جالب نبود.

1399-12-24

منوچهر بهرامی

به نظرم حتما یکبارو بخونین. ارزش داره.

1399-11-30

سمیه خاکشور

بسیار عالی بود.

1399-11-29

بهناز یاسوجی

دفعه دومی که کتابو خوندم برام شیرین تر از دفعه قبل بود.

1399-11-25

برچسب ها