دانلود کتابهای آنا گاوالدا

چکیده

آنا گاوالدا (Anna Gavalda) معلوم و رمان نویس فرانسوی زاده 9 دسامبر در بولونی بیانکو، او در سن فرانسه به دنیا آمد.

از آثار او می توان به دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد، بیلی، گریز دلپذیر، با هم، همین و بس و پس پرده اشاره کرد.

آنا هم رمان می نویسد و هم داستان کوتاه و مهارت خاصی در این زمینه دارد. او یکی از نوادگان دوروتی پارکر، شاعر و داستان نویس آمریکایی است.

زندگی نامه  آنا گاوالدا

آنا گاوالدا (Anna Gavalda) معلم و رمان نویس فرانسوی، نهم دسامبر ۱۹۷۰ در بولونی بیانکو(از شهرهای زیرمجموعه شهرستان او دو سن فرانسه) به دنیا آمد. آنا یکی از نوادگان دوروثی پارکر، شاعر و نویسنده آمریکایی است. پدر و مادر آنا نیز از طریق نقاشی بر روی ابریشم امرار و معاش می کردند. آنا پس از جدایی از همسرش، به همراه دو فرزندش ساکن ملون، شهری در 50 کیلومتری پاریس است. زمانی که آنا ۱۴ سال داشت، پدر و مادرش از هم جدا شدند و پس از آن، آنا به همراه سه خواهر و تنها برادرش ناچار به نقل مکان به منزل خاله آنا شدند. خاله آنا مادر ۱۳ بچه بود و همین باعث ایجاد شرایط سختی برای آنا شده بود.

علاوه بر رمان نویسی، آنا در نوشتن داستان های کوتاه نیز تبحر دارد و این ویژگی منحصر به فرد، باعث معروفیت او در این زمینه شده است. در سال ۱۹۹۹ زمانی که آنا در ۲۹ سالگی مشغول به تدریس در دبیرستان بود، اولین اثر خود را به رشته تحریر درآورد. این اثر مجموعه ای  از داستان های کوتاه است که با عنوان “کاش کسی جایی منتظرم باشد”  به چاپ رسید و نظر منتقدان را به خود جلب کرد. میلیون ها نسخه از این اثر نیز در سراسر دنیا به فروش رفت و موفق به کسب جایزه بزرگ آرتی ال ا لیر شد و آنا برای سه داستان از کتابش، قرار فیلم امضا کرد. آثار آنا گاوالدا به ۴۰ زبان مختلف جهان ترجمه شده است.

از دیگر آثار آنا گاوالدا می توان به رمان هایی مانند با هم همین و بس، من او را دوست داشتم و گریز دلپذیر و داستان های کوتاه مانند پس پرده اشاره کرد. در سال ۲۰۰۹ فیلمی به کارگردانی زبو بریتمن، با اقتباس از کتاب من او را دوست داشتم ساخته شد. همچنین آنا، فارغ از نویسندگی، ناشر مجله ای به نام Elle است.

قلم آنا گاوالدا سرشار از احساسات لطیف زنانه است. لطافت نوشتارهای آنا باعث شده است که زنان بسیار زیادی با داستان های آنا همذات پنداری کنند. او سعی کرده است که در تمام داستان ها، عشق و احساس را به کار گیرد. هم اکنون در مدارس و دانشگاه های سراسر دنیا کتاب کاش کسی جایی منتظرم باشد تدریس می شود. آنا عادت دارد که در نیمه شب به نوشتن داستان بپردازد.

آنا با خوش شانسی بورسیه تحصیلی دانشگاه سوربون فرانسه را در رشته ادبیات  بدست آورد. اما برای گذراندن دوران تحصیلی در شهر پاریس، ناچار به کسب درآمد در زمان تحصیل بود. او برای امرار معاش شغل های مختلفی از جمله فروشندگی، پیش خدمتی و کارگری در گل فروشی را تجربه کرد. تحصیل در رشته ادبیات یکی از بهترین دانشگاه های اروپا آینده درخشانی را برای آنا رقم زد. آنا می گوید تجربه شغل های مختلف، کمک بسیار زیادی در زمینه داستان نویسی، به او کرده است و باعث شده است که او به فرد جدیدی تبدیل شود.

چندی نگذشت که آنا در جوانی با یک دامپزشک ازدواج کرد. آنا و همسرش صاحب دو فرزند به نام های لوویز و فیلیسیتی شدند. اما چند سال پس از ازدواج او و همسرش، زمانی که آنا با موفقیت بزرگی روبرو شده بود، همسرش او را ترک کرد. بعد از جدایی، آنا کارش را رها کرد و به نویسندگی پرداخت. او همچنان به ناشر کوچکی که از ابتدا کالب های او را منتشر کرد، وفادار مانده است. 

همسرش کمی بعد از موفقیتش، او را ترک کرد. بعد از جدایی آنا کارش را رها کرد و مشغول نویسندگی و ادبیات شد. او همچنان به ناشر کوچکی که از ابتدا کارهای او را چاپ کرده است، وفادار مانده است. او عادت دارد درنیمه شب داستان بنویسد.

کتاب من او را دوست داشتم نتیجه جدایی او و همسرش است. آنا سعی کرده است که احساسات خود را در قالب این کتاب بیان کند. این کتاب به عنوان نقطه عطفی در میان آثار او شناخته شده است. همچنین دیالوگ ها و مونولوگ های این کتاب، در میان آثار دیگر نویسندگان کم نظیر است.

آنا کتاب ۹۵ پوند امید را برای آن دسته از دانش آموزانی نوشته است که از در یادگیری ضعیف بودند..

 

جملات قصار آنا گاوالدا

• آموخته ام که وابسته نباید شد نه به هیچ کس و نه به هیچ رابطه ای! و این لعنتی. نشدنی ترین کاری بود که آموخته ام.
• وقتی می مانی و می بخشی، فکر می کنند که رفتن را بلد نیستی. باید به آدم ها از دست دادن را متذکر شد، آدم ها همیشه و در هر شرایطی نمی مانند؛ در را باز می کنند و برای همیشه ما را ترک خواهند کرد.
• باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد. آن قدر که اشک ها خشک شوند. باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد. به چیز دیگری فکر کرد. باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد.
• در زندگی همیشه غمگین بودن، از شاد بودن آسان تر است اما من اصلا از کسانی که آسان ترین راه را انتخاب می کنند خوشم نمی آید! تو را به خدا شاد باش و برای شاد بودن، هرکاری که از دستت بر می آید انجام بده!
• هر بار که می خواهم به سمت تو بیایم، یادم می افتد که "دلتنگی" هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک "اشتباه" نیست!
• چه قدر باید بگذرد تا آدمی، بوی تنِ کسی را که دوست داشته از یاد ببرد؟ و چه قدر باید بگذرد تا بتواند دیگر او را دوست نداشته باشد؟
• «حق اشتباه» ترکیب بسیار کوچکی از واژه ها، بخش کوچکی از یک جمله، اما چه کسی این حق را به تو خواهد داد؟ چه کسی به جز خودت؟ 
• به هرحال زندگی، بگویی نگویی، بلوفی بیش نیست، نه؟
  میزِ بازی کوچک است، کارت ها ناقص، و آن‏قدر ضعیف دست آورده ای که حتی رغبت نمی‏کنی بازی را تا آخر بروی…
• آدم هایی که درون سختی دارند، با همه وزن خود، روی زندگی می‏پرند و تمام مدت به خود رنج می‏دهند…
  در حالی که آدم های شُل... نه! شُل نه! آدم هایی که درونی نرم دارند، بله، نرم! وقتی شوکی به آن ها وارد شود، کمتر رنج خواهند کشید.

 

ویکی پدیای آنا گاوالدا

https://en.wikipedia.org/wiki/Anna_Gavalda

 

آثار آنا گاوالدا

• کاش کسی جایی منتظرم باشد (I Wish Someone Were Waiting for Me… )
• 95 پوند امید (95 Pounds of Hope)
• دوستش داشتم (Someone I Loved.)
• گریز دلپذیر(Breaking Away)
• با هم، همین و بس Hunting and Gathering
• بیلی Billie
• زندگی بهتر Life Only better
• پس پرده Consolation

---

 

آثار آنا گاوالدا که در کتابچین موجود است

1. کتاب من او را دوست داشتم
2. کتاب گریز دلپذیر
3. کتاب دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد