دانلود کتاب غم بدخیم
نویسنده: احمد اسفندیار
ناشر : متخصصان
نویسنده: احمد اسفندیار
ناشر : متخصصان
نام کتاب : غم بدخیم
نویسنده : احمد اسفندیار
ناشر : متخصصان
تعداد صفحات : 80 صفحه
شابک : 978-622-7433-62-3
تاریخ انتشار : 1399
"غم بدخیم" – مجموعه غزلیات احمد اسفندیار (راهی)
مجموعه شعر حاضر اثری از آقای احمد اسفندیاری(راهی) می باشد که توسط انتشارات متخصصان منتشر شده است.
مجموعه شعر غم بدخیم در قالب غزل سروده شده است. در غزل، بیت اول با مصراع های زوج هم قافیه است. از اشعار غزل، غالبا برای ذکر زیبایی و کمال و بیان احساسات و عواطف استفاده می شود. همچنین در آخرین بیت غزل (شاه بیت) شاعر نام یا تخلص خود را می آورد که اقای احمد اسفندیاری (راهی) نیز در برخی از اشعار خود این کار را کرده است. اشعار روح انسان را از کالبد خود جدا کرده و بر آسمان احساسات به پرواز در می آورد. اشعار آقای اسفندیاری نیز بسیار پراحساس سروده شده اند و می توانید با مطالعه این اشعار زیبا روح تازه ای پیدا کنید.
یک: به چشم جنگلم آتش به چشم دريا قير
دو: بیا به موی بلندت دوباره تاب بده
سه: چه بازي می کند با اين دل ديوانه روي تو
چهار: يك دل هميشه راهي و يك دل نمی رود
پنج: در پس این چهره دارد هر که روی دیگری
شش: سیاه چشم تو آن سان که روزگار من است
هفت: با تیک تاک عقربه درگیر باشی و
هشت: دورم از او آن سان كه جانم كی برآید
نه: از هر طرف بستند بر كوی تو پرچين
ده: چشم هایت را ببند ای رشك آهو شب بخير
یازده: بغضی دوباره چنبره زد در گلوی من
دوازده: بدون بحث و هیاهو فقط بگو بروم
سیزده: مثل عطر خاک باران خورده در صبح بهار
چهارده: من مانده ام هوای تو ماند و تو رفته ای
پانزده: من راهي شمالم و اما تو نيستی
شانزده: تمام حس قشنگم خراب شد با تو
هفده: تسکین دل عاشق بی تاب کجایی؟
هجده: ابری تمام آینه های مرا گرفت
نانزده: نه اینکه فکر کنید عاشقی نمی کردم
بیست: دلم هواي تو دارد هواي ديدن تو
بیست و یک: اين زندگيِ سختنه اين صحنه ی جنگ است
بیس و دو: چقدر غم به دلم می نشیند اين شب ها
بیست و سه:کاری از من برنیامد جز دعایی بیشتر
بیست و چهار: تا تو می سازی به زيبايي از آن اندام دام
بیست و پنج: ندارم از تو حتی يك خبر، رفتی سفر يعنی؟
بیست و شش: چقدر خسته ام، از انتظار لبريزم
بیست و هفت: اي كه در هر قدمت باغ و بهاري داري
بیست و هشت: باز تنهاييِ من حوصله اش سر رفته
بیست و نه: اصلاً اين دل تنگی و اين اشك نم نم عشق نيست
سی: تنها شدم دوباره توهّم زدم كه هست
سی و یک: چون میسر نیست تا هستم فراموشت کنم
سی و دو: بیار جان دلم چای و استکان مرا
سی و سه: آه، می خواهی از این هم خانه ویران بیشتر؟
سی و چهار: مرا به بزم ترانه به شعر و شور ببر
سی و پنج: واژه در توصيف اين اعجاز كم می آورد
سی و شش: يك روز شايد در دل سنگت اثر كرد
سی و هفت: آه از دست تو كه در دست يار ديگري است
سی و هشت: دل ببر از هر که دیدی از همان آغاز هم
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد