دانلود کتاب زندگانی
نویسنده: یوهوآ
ناشر : رسانه تخصصی
نویسنده: یوهوآ
ناشر : رسانه تخصصی
نام کتاب : زندگانی
نویسنده : یوهوآ
ناشر : رسانه تخصصی
مترجم : حسین نورانی
تعداد صفحات : 280 صفحه
شابک : 978-600-5805-34-5
تاریخ انتشار : 1389
رده بندی دیویی : 895/1352
دسته بندی : رمان های خارجی, داستان های آموزنده
نوع کتاب : PDF
قیمت نسخه الکترونیک : 100000 تومان
"زندگانی"
کتاب حاضر با عنوان اصلی (To live) اثری از یوهوآ (Yu Hua) می باشد که با ترجمه ای از حسین نورانی، توسط انتشارات رسانه تخصصی منتشر شده است.
یوهوآ به سال 1960 در ژژیانگ چین متولد شد. دبیرستان را در دوران انقلاب فرهنگی به پایان رساند وقبل از ورود به دنیای ادبیات و نویسندگی در سال 1983، به طول پنج سال دندانپزشک بود. او سه رمان، شش مجموعه داستان کوتاه و سه مجموعه مقالات به چاپ رسانده است. بسیاری از ممنتقدین حوزه ادبیات، وی را یکی از بهترین نویسندگان پست مدرنیسم در چین می دانند.
کتابی که اکنون در دست دارید، مشهورترین اثر یوهوآ، نویسنده معاصر چینی است که اولین بار در سال 1992 به چاپ رسید. این رمان زیبا، جنجال به پا کرد و در همان ابتدا در چین ممنون اعلام شد. ولی بعد از انتشار کتاب، یکی از محبوب ترین و تاثیرگذارترین رمانهای چین شد. داستان کتاب روایتی از یک مرد روستایی است که زندگی اش آینه تحولات سیاسی اجتماعی چین پس از جنگ جهانی دوم می باشد. زندگی شخصی که از فرزند لوس و نازپرورده یک پدر پولدار، تبدیل به یک کشاورز معمولی و مهربان میشود. این اثر برای شخص علاقه مند به تاریخ معاصر به این دلیل جذاب است که بدون زحمت تحقیق در میان کتب تاریخی، گوشه ای از زندگی کشاورزانی که حکومت چین بعد از جنگ جهانی دوم و رسیدن به قدرت، ادعای دفاع از منافعشان داشته است را نمایش می دهد. اگر از نظر آکادمیک تاریخ چین و سیاستهای حکومت کمونیست آن را مطالعه کرده باشید، اکنون می توانید سیاستهای اقتصادی و اجتماعی حزب حاکم چین را از منظری دیگر و غیر آکادمیک بررسی نمایید.
این کتاب برنده جایزه ایتالیایی "پرمیو گرینزانه کاوور" در سال 1998 شده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
"بعد از ترس این که من عصبانی بشوم سریع دور شد. یوچینگ که رفت، به ژاژن سپردم یک دست لباس تمیز آماده کند تا فنگژا را برگردانیم. وقتی برگشتم دیدم فنگژا سبد و داس به دست دم در منتظرم است. "
این کتاب فهرست ندارد.
برنده جایزه ایتالیایی "پرمیو گرینزانه کاوور" در سال 1998
زندگانی یا زیستن (To Live) نام کتابی نوشته ی یوهوآ، نویسنده ای چینی است که در سال 1993 نوشته شده است. داستان روایتگر مرد روستایی به نام فوگوئی است که زندگی اش به تحولات سیاسی و اجتماعی چین بعد از جنگ جهانی دوم گره خورده است. تضاد بین زندگی پیش از انقلاب فوگوئه به عنوان مردی خودخواه و خسته کننده که هنگام سفر بر روی شانه ی افراد ستم دیده و فقیر می نشست و وضعیت او بعد از انقلاب که حامی طبقه ی دهقانان می شود در داستان بسیار صریح و کامل بیان می شود.
از نظر کارشناسان این کتاب به عنوان "تجدیدنظر در روایت تاریخ مدرن چین" و "حس بدنام کردن غیرقابل پیش بینی تاریخ" مطرح می شود. کتاب زندگانی از قابل توجه ترین آثار یوهوآ به شمار می رود.
این اثر برای خواننده علاقه مند به تاریخ معاصر از آن جهت پربار است که بی زحمت و مرارت جست وجو میان کتب تاریخی، به مرور گوشه ای از زندگی دهقانان که حکومت چین کمونیست ادعای دفاع از منافعشان را داشت، شرح می دهد.
یوهوآ برای نوشتن این کتاب بسیار تحت تاثیر آهنگ فولکلور آمریکایی با عنوان "جو پیر سیاه" بود. کتاب زندگانی برنده ی جایزه ی ایتالیایی "پرمیو گرینزانه کاوور" در سال 1998 شد. این کتاب یکی از ده کتاب اثرگذار در چین طی دهه 1990 لقب گرفت.
فیلمی با اقتباس از کتاب زندگانی و تحت همین نام توسط ژانگ ییمو به سال 1994 تولید شد؛ اما بسیار تلخ تر از رمان بود و به همین خاطر در چین توقیف شد و کارگردان آن دو سال ممنوع الفعالیت بود. فیلم در سال 1994 برنده ی جایزه ی بزرگ هیات داوران و جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره کن و در 1995 برنده ی جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان از بافتا گردید.
داستان با یادآوری زندگی فوگوئه آغاز می شود. فوگوئه پسر زمین دار است. او پس از تلف کردن مال و اموال و در نتیجه ی آینده ی خانواده اش در قمارخانه ها و خانه های فساد و مرگ ناگهانی پدرش، به یک کشاورز صادق تبدیل می شود. بعد از مدتی مادرش بیمار می شود و فوگوئه برای تهیه ی دارو به شهر می رود و به اجبار به عنوان سرباز وظیفه وارد ارتش ملی می شود. با وجود پیشینه ی خانوادگی اش شاهد وحشت و محرومیت در دوران جنگ داخلی چین می شود. سال ها بعد او به خانه برمی گردد و متوجه می شود که مادرش فوت کرده و دخترش بر اثر تب توانایی شنیدن و حرف زدن را از دست داده است. فوگوئه متحمل شرایط سختی می شود زمانیکه خانواده اش را یکی پس از دیگری از دست می دهد. او تنها پسرش را بر اثر خطای پزشکی از دست می دهد. دخترش بعد سال ها با مردی آشنا می شود که او هم دچار ناتوانی جسمی است؛ اما زندگی شاد آن ها با فوت فنگژا، دختر فوگوئه، در هنگام تولد پسرش، از بین می رود. در پایان تنها عضو باقی مانده از خانواده، فوگوئه است. او با پولی که ذخیره کرده گاوی پیر می خرد کسی که تنها همدم و همراه او در سال های پایان عمرش است.
یوهوآ در سال 1960 در ژژیانگ چین متولد شد. دبیرستان را در دوران انقلاب فرهنگی به پایان رساند و پیش از ورود به دنیای ادبیات در 1983، به مدت 5 سال دندانپزشکی کرد. زندگی خصوصی او به طور عمیقی در نوشته هایش انعکاس یافته است. او به عنوان نماینده ای از نسل دهه ی شصت بسیاری از دوران کودکی و نوجوانی خود را در دوران انقلاب چین گذرانده است. مدت کوتاهی بعد از شروع حرفه ی نویسندگی از او به عنوان نویسنده ی پسا موج نو تقدیر شد. بسیاری از منتقدان همچنین از او به عنوان نویسنده ی پست مدرن و یا فراداستانی چین تقدیر کردند.
او سه رمان، شش مجموعه داستان کوتاه و سه مجموعه مقالات به چاپ رسانده است. کارهای او به زبان های انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، هلندی، اسپانیایی، ژاپنی و کره ای ترجمه شده اند. در سال 2002 یوهو آ موفق شد اولین نویسنده ی چینی باشد که جایزه ی بنیاد جیمز جویس را کسب می کند.
از دیگر آثار مهم او می توان به؛ کتاب های برادران و وقایع نگاری مرگ پیشگویی شده اشاره کرد.
انقلاب چین در رمان زندگانی نقش مهمی بازی می کند. انقلاب چین یکی از عوامل اصلی در تغییر شخصیت فوگوئی است. نویسنده در خلالی که داستان فوگوئه را روایت می کند نقبی هم به اجتماع و حوادث سیاسی کشور خود می زند و آن را نقد می کند. نظامی که برخلاف سرمایه داری گاهی اقداماتی انجام می دهد که خود موجب ایجاد فقر در جامعه ی چین می شود. زندگی دهقانان قبل و بعد از انقلاب تغییری نمی کند و زندگی فقیرانه ی آن ها ادامه پیدا می کند. او در این کتاب به نقد مسائلی مانند انقلاب چین، قمار و چهره ی زشت جنگ می پردازد.
او در مورد تاثیرات منفی و جبران ناپذیر قمار در داستانش هشدار می دهد. فوگوئه با غرق شدن در دام قمار تمام خانواده ی خود را به دردسر انداخت که تا سال ها نتوانستند از دام آن بیرون روند. فوگوئه بعد از آخرین باخت خود متوجه می شود که این بار تمام قرضش را باید پدرش متحمل شود که میزان جبران ناپذیری است:
"بدهی باید توسط پدرم پرداخت می شد. همین که یاد پدرم افتادم؛ قلبم ایستاد! این بار حتما مرا به قصد کشت می زد. همین طور که راه می رفتم مدام به فکر راه چاره بودم؛ اما فرقی نمی کرد، انگار همه چیز به بن بست می خورد چاره ای جز رفتن به خانه نداشتم. کتک خوردن تا سر حد مرگ از پدر بهتر از این بود که مثل سگ های ولگرد از درخت حلق آویز بشوم."
"هیچ چیز نداشتم حتی اگر می خواستم قمار کنم، پولی نداشتم که سر آن شرط ببندم. شنیدم که پدرم در اتاق کناری عربده می زد. او هنوز نمی دانست که بی پول بود. صرفا به خاطر گریه و زاری آزرده بود."
فوگوئی بعد از مرگ پدرش و بیماری مادرش برای خرید داروی او به شهر می رود که با پسری درگیر می شود. در همین حین افسران سر می رسند:
"افسر گفت: "دو قاطر احمق که حتی نمی دونن چطور دعوا کنند، بیایید و این توپ ها را برای من بکشید." همان طور که این حرف را شنیدم مو به تنم راست شد، او قصد داشت ما را به سربازی بگیرد."
نویسنده در این کتاب به چهره ی زشت جنگ اشاره می کند که کودکان کم سن و سال و بدون تجربه را به میدان جنگ می فرستند و آن ها را از خانه ی خود دور می کنند:
"هر چه از خانه دورتر شدیم شجاعت کمتری برای اقدام به فرار داشتم. در گروهان ما دو جین پسر پانزده یا شانزده ساله بودند. در میان این سربازان بچه ای به نام چونشنگ از استان جیانگسو بود... او همیشه کنارم بود، بازویم را می کشید و می پرسید:"فکر می کنی کشته خواهیم شد؟"
یوهوآ درباره ی قحطی و کشتار در جبهه های جنگ می گوید:
"همین که نان پرتاب می شد سربازان روی زمین از هم جدا می شدند و هرکس به سمت چتر هوایی که در نظر داشت می دوید. بسته های نان محکم نبودند و همین که به زمین می خوردند تکه تکه می شدند. اگر نه صدها ولی ده ها نفر به یک نقطه هجوم می بردند. بعضی از سربازان به هم برخورد می کردند و پیش از آنکه به نقطه پرتاب برسند بیهوش می شدند."
"سربازان زخمی بیشتر و بیشتر شدند... اوایل زخمی ها گروه گروه دراز کشیدند؛ اما چیزی نگذشت که همه یک پارچه شدند. آن ها همچنان از درد جیغ می زدند. تا وقتی زنده هستم صدای آن جیغ های زجرآور را فراموش نخواهم کرد."
در ژانویه 1958 مائو زتونگ برنامه "جهش بزرگ به پیش را به اجرا گذاشت که هدف آن جهش بزرگ در کشاورزی و صنعت بود. در ابتدا آمارها و گزارش ها امیدبخش بود؛ اما یک دوره بد آب و هوایی، منجر به قحطی در چین و تلف شدن 40 میلیون چینی شد:
"در 1958 کُمون های خلق ایجاد شدند. پنج مو زمین ما همه به کمون پیوست و تنها قطعه زمین کوچکی جلوی کلبه مان باقی ماند. کدخدا دیگر کدخدا نه بلکه سرگروه خوانده شد. هر روز صبح، سرگروه زیر درخت نارون نزدیک ورودی روستا می ایستاد و در سوتی می دمید. همه مردان و زنان روستا ابزار به دست، عین نظامیان، در ورودی روستا جمع می شدند."
"بزرگ ترین ننگ از دست دادن بره هایمان بود. یوچینگ آن ها را بزرگ کرده بود تا قوی و فربه شدند؛ اما حتی آن ها باید تحویل داده می شدند."
کتاب زندگانی بر اساس دو راوی روایت شده است. قسمتی از آن از زبان خود فوگوئه روایت شده و قسمت های دیگر توسط فردی که جست و جوگر فولکلور است. رمان زندگانی می تواند برای عامه ی مردم جذاب و تاثیرگذار باشد. کتاب نثری بسیار ساده و روان دارد و وقایع را بزرگنمایی نکرده است.
داستان کتاب بسیار متاثرکننده است و به راحتی حس همذات پنداری مخاطب را برمی انگیزد. شخصیت اصلی داستان فوگوئه به خوبی طراحی و پرداخته شده است. او بر اساس شخصیت های تراژدی یونان باستان بعد از عبور از تمام مصیبت ها و کشمکش های داستانی تطهیر می شود. او از شخصیتی بی فکر که تمام نعمت های پیرامونش را نمی بیند به شخصیتی وارسته که هیچ چیز به جز یک گاو پیر برایش نمانده تبدیل می شود. او در این روند رشد پیدا می کند و ارزش زندگی با تمام سختی هایش را با تمام وجود احساس می کند. او خانواده اش را از دست می دهد؛ شاید از دست دادن تمام اعضای خانواده تاوان ناشکری است. او شیرین زبانی دخترش را نمی بیند و با قمار سرگرم است؛ اما در نهایت زمانی که می تواند به دخترش توجه کند او قدرت تکلمش را از دست داده است.
نویسنده به خوبی مفهوم عشق را نیز در این اثر گنجانده است؛ عشق میان فوگوئه و همسرش و عشق میان فنگژا و همسرش و حتی عشق میان قاضی و همسرش. ژاژن سال ها در کنار فوگوئه فقط به خاطر عشق باقی ماند و علی رغم اینکه در خانواده ای ثروتمند بزرگ شده بود؛ اما با سختی های زندگی فقیرانه در کنار فوگوئه کنار آمد. زمانی که دکتر خبر بهبودنیافتن ژاژن را به فوگوئه می دهد او این چنین واکنش نشان می دهد:
"اول مثل یک کودک فقط گریه کردم و بعد به فکر گذشته فرو رفتم. هر چه بیشتر فکر کردم بیشتر اشک ریختم. زمان واقعا زود می گذرد؛ انگار از وقتی من با ژاژن ازدواج کردم، جز سختی ندیده بودیم؛ و حالا، در یک چشم به هم زدن، وقت آن بود که مرا بگذارد و برود... مرد باید اهل عمل باشد. تصمیم گرفتم هر طور بود ژاژن تدفین آبرومندی داشته باشد."
راوی داستان فردی است که به جمع آوری موسیقی فولکلور می پردازد. او به دهکده ی فوگی می آید و داستان زندگی او را ثبت و ضبط می کند.
فوگوئه خو که شخصیت اصلی و محوری داستان است. او پسر یک زمین دار ثروتمند و جوانی خود را در ناز و نعمت و زندگی اشرافی گذرانده است. بعد از اینکه فوگوئه قمار را رها می کند و به زندگی عادی کشاورزی روی می آورد، زندگی روی سخت خود را به او نشان می دهد. او به یک دهقان صادق، درستکار و سختکوش بدل می شود. داستان نشان می دهد که چگونه یک تغییر بزرگ و انقلاب می تواند در زندگی فوگوئه تاثیرگذار باشد. در پایان قصه تنها هم دم فوگوئه یک گاو است.
یوهوآ درباره ی فوگوئه در کتاب از زبان راوی می گوید:"بعد از تحمل سختی ها و دردهای بسیار، فوگوئه به طرز انکار ناپذیری با تجربه ی زندگی با درد گره خورد. برای همین در ذهن او دیگر جایی برای مفاهیمی مانند انقلاب نبود. او فقط برای زیستن زندگی می کرد. من در زندگی هرگز کسی را ندیدم که مانند فوگوئه برای زندگی احترام قائل باشد. اگر چه او نسبت به بقیه ی آدم ها بیشترین دلیل را برای انتخاب مرگ دارد، او به زندگی چسبیده است."
ژاژن، همسر یوهوآ و دختر برنج دار معروف، چن جی است. بعد از آنکه فوگوئه تمام فرصت ها و ثروت های خانوادگی خود را از دست داد، ژاژن در ابتدا او را ترک کرد؛ اما زمانی که فهمید فوگوئه قمار را ترک کرده است، پیش او برگشت تا از او حمایت کند. او با شجاعت تمام سختی ها و دردها را در کنار فوگوئه تحمل کرد و برای آن دو هیچ چالش و مصیبتی در کنار هم مهم نبود. جیاژن در عین سرسختی قلب مهربانی دارد و هیچ وقت نسبت به اتفاقاتی که رخ می دهد، سختی ها و کشمکش ها شکایت نمی کند؛ اما در نهایت به خاطر بیماری می میرد.
فنگژا دختر فوگی و ژاژن و خواهر بزرگتر یوچنیگ است. او اگر چه به خاطر تب ناشنوا شده و نمی تواند حرف بزند؛ اما مانند مادرش قلبی مهربان دارد و بسیار زیبا است. این ارثیه باعث می شود که بعدها ازدواج کند؛ اما دوران خوشی آن ها کوتاه است و او در هنگام تولد فرزندش می میرد.
فوگوئه و ژاژن پسری به نام یوچنیگ دارند. به خاطر وضعیت مالی بد خانواده او از کودکی مجبور به کار کردن است. فاصله ی زیاد بین خانه و مدرسه او را بدل به دونده ی ماهر و معلم ورزش کرد که عاشقانه شغلش را دوست داشت. این چنین پسری بعدها به دلیل اهدای خود زیاد به همسر قاضی درگذشت.
وان ارکسی همسر فنگژا است. او کارگر ساختمانی و دارای صورتی کج است. او مردی آرام و صادق است که عاشقانه همسرش را دوست دارد و بعد از مرگ او تصمیم می گیرد که به تنهایی با پسرش زندگی کند. وان بعدها بر اثر یک حادثه ی ساختمانی درگذشت.
کوگن پسر فنگژا و وان است. بعد از مرگ پدر و مادرش او با پدربزرگش زندگی می کند. فوگوئه هنوز نتوانسته بود از فقر رهایی پیدا کند و کوگن در اثر خفگی حاصل از لوبیاهایی که فوگوئه آماده کرده بود، مرد.
لانگ اِر یک قمارباز است که بعد از تسلیم شدن ژاپن به چین آمد. او خانه ی آقای شِن را گرفت و آن را بزرگترین قمارخانه ی شهر تبدیل کرد. بعد از اینکه فوگوئه در قمار باخت لانگ حتی خانه ی خانواده ی خو را گرفت. او سرانجام در جریان انقلاب چین به عنوان یک مالک و سرمایه دار اعدام شد.
چونگشنگ پسر جوانی بود که فوگی در میدان جنگ ملاقات کرد. فوگوئه و او رابطه ی دوستانه ی قوی با هم داشتند. او بعدا قاضی شهر شد و به خاطر نجات جان همسرش دانش آموزان را مجبور به خون دادن می کرد و در این بین یوچنیگ به خاطر دادن خون زیاد مرد. او تلاش زیادی کرد که بخشش فوگوئه و همسرش را به دست آورد. در پایان داستان او برچسب غیردولتی خورد و در جریان تحولات چین خودکشی کرد.
رهبر تیم که مسئول مدریت دهکده بود. او درگیر انقلاب فرهنگی شد و کسی بود که فنگژا و وان را با هم آشنا کرد.
رمان زندگانی، رمانی درباره ی انسان و سیر تحول او در اجتماع و تحولات اجتماعی است و همچنین درباره ی لذت و اهمیت زندگی با وجود تمام سختی ها و مصیبت ها. زندگانی هدیه ای از جانب خداوند برای تمام موجودات است پس باید از آن به خوبی استفاده کرد.
انتشارات رسانه ی تخصصی این کتاب را با ترجمه ی حسین نورانی در سال 1390 به چاپ رسانده است. هم اکنون می توانید این کتاب را از سایت کتابچین تهیه و مطالعه فرمائید.
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد
این کتاب به خوبی ما را با تحولات سیاسی و اجتماعی کشور چین بعد از جنگ جهانی دوم اشنا میکند از طریق زندگی یک مرد روستایی . کتاب جالب و خوبیه و مشخصه که نویسنده با اطلاعات کافی و مناسب به نگارش این کتاب پرداخته است .
1400-06-12
عالی
1400-05-13
خیلی کتاب خوبیه
1399-07-27
این کتاب مارا با تحولات کشور چین پس از جنگ جهانی آگاه میکند. چین کشوری یکپارچه با جمعیت زیاد است که تقریبا در همه چیز رتبه اول را در جهان دارد.
1400-10-12