کتاب صوتی شرط بندی

داستان حیرت انگیز شرط بندی:

کتاب شرط بندی به قلم آنتون چخوف می باشد این داستان در مورد شرط بندی یک مرد بانک دار و یک وکیل جوان می باشد که این شرط بندی  در نهایت به قیمت زندگی یک نفر و از دست دادن پول کلان برای شخص دیگر تمام می شود.

داستان با طرح این پرسش «مجازات اعدام بهتر است یا حبس ابد» در یک مهمانی آغاز می شود. مرد بانک دار اعتقاد دارد که اعدام بهتر از حبس ابد است چرا که اگر انسان در به زندگی اش پایان دهد بهتر از این است که در حبس ذره ذره زجرکش شود. اما وکیل جوان با این حرف مخالفت می کند و می گوید که حبس ابد بهتر از اعدام است چون زندگی کردن به هر شکلی بهتر از مرگ است. این شرط به این گونه بسته می شود که اگر وکیل بتواند به مدت 15 سال در یکی از اتاق های نزدیک خانه ی بانکدار حبس انفرادی را بگذراند، دو میلیون روبل از بانکدار دریافت کند. وکیل جوان  حتی حق خروج از این اتاق و ارتباط با دنیای بیرون را ندارد.

چخوف  داستان کوتاه «شرط بندی»  را با مقدمه ای کوتاه شروع می کند، و سریع وارد داستان می شود.چخوف در داستان شرط بندی برای پاسخ دادن به این سوال که حبس ابد بدتر است یا مجازات اعدام، یک شرط بندی عجیب را مطرح می کند که در زندگی واقعی کسی اتفاق نمی افتد. این شگرد چخوف است که سوالات فلسفی خود را در داستانی ساده مطرح می کند و پاسخ آن را در واقعیت نشان می دهد نه در دنیای انتزاعی.

یکی از هنرهای چخوف در این  داستان خلق پایانی حیرت انگیز است که این نکته به خوبی دیده می شود. چخوف در این داستان افکار مرد وکیل را برای خواننده بازگو نمی کند و ممکن است در ذهن مخاطب این سوال به وجود بیایدکه چرا وکیل جوان شرط بندی را قبول می کند.  و این سوال ممکنه پیش بیاید که آیا از دست دادن 15 سال عمر خود به هر قیمتی می ارزد؟ پایان بندی بی نظیر این داستان افکار هر دو شخصیت را و دیدگاه های آنان را به خواننده نشان می دهد و او را غافلگیر می کند.

چخوف در داستان های کوتاهش پیام های بزرگی را به خوانندگان انتقال می دهد. او در داستان شرط بندی این پیام را به خواننده می رساند که «پول بی ارزش است و علم و دانش قابل قیمت گذاری نیست»

 در دوره اول حبس وکیل نویسنده  به خوبی روند تغییر رفتار وکیل را دنبال کرده و به تصویر می کشد، (یعنی همان زندانی، را متناسب با افزایش سن و سال او و با در نظر گرفتن شرایط حبس) . وکیل بیست و پنج ساله، در سال اول حبس خود،پیانو می نوازد، کتاب های عاشقانه می خواند و مشروب و سیگار را رد می کندو روزگار خود را با مستی و در خواب سپری می کند. این تغییر رفتار البته ارتباطی به تغییر سن او ندارد، بلکه به شرایط روحی او در زندان برمی گردد. امانویسنده خواسته تا این، تنها یک دوره ی گذار باشد.

در دور دوم حبس، وکیل به یادگیری زبان، تاریخ و فلسفه می آورد. این که چرا وکیل پس از حدود چهار سال و نیم تصمیم به یادگیری  این مباحث عمیق چون فلسفه می گیرد و تلاش می کند تا به زبان های مختلف مسلط شود، در متن داستان نیامده است. اما شاید این تصمیم را بتوان تا حدی به افزایش سن او مرتبط دانست.

در دور سوم حبس، وکیل شروع به خواندن کتاب عهد جدید نموده و سپس به مطالعه در حوزه  الهیات و تاریخ ادیان می پردازد. او اکنون در حدود سی و شش سال دارد.

یکی از نکات جالب توجه در تغییر شخصیت وکیل زمانی برای خواننده آشکار می گردد که بانکدار برای کشتن او وارد اتاقش می شود...

به قلم: نفیسه علیزاده