کتاب علویه نرگس

"علویه نرگس" رمانی با موضوع جنگ تحمیلی می باشد که توسط خدیجه بازون نگاشته شده و انتشارات ستاره ها آن را منتشر نموده است .

داستان این رمان که در خرمشهر اتفاق می افتد ، به آغاز جنگ تحمیلی ایران و غراق پرداخته و حال و روز مردمان جنگ زده کشورمان در آن دوران را روایت می کند . در این رمان تلاش نویسنده بر این بوده است تا از زنان و دخترانی بگویند که با اینکه هرگز قدم به جبهه های نبرد نگذاشته و سلاح بدست نگرفتند ، اما همواره در مقابل دشمن ایستادگی کردند .

در بخشی از رمان می خوانیم: "با آغاز عملیات بیت‌المقدس، بار دیگر بیمارستان پر از مجروح شد. علویه نرگس هر روز به بیمارستان می‌رفت. ترجیح می‌داد به ساختمان پشتی برود تا اگر کاری بود، انجام دهد؛ اما خانم خامسی او را به بخش می‌فرستاد. احساس می‌کرد از رفتن به بخش وحشت دارد، از اینکه ناگهان آشنای مجروحی را ببیند. توی دلش استغفرالله می‌گفت و خودش را سرزنش می‌کرد. آیا دیگران برای خانواده‌هایشان عزیز نبودند؟ هرچه می‌خواست برای احساسش انگیزۀ قابل‌قبولی بتراشد، موفق نمی‌شد. مگر رزمندۀ زن‌وبچه‌دار کم بود؟ مگر توی جبهه پسر یکی‌یک‌دانه یا اصلاً تک‌فرزند وجود نداشت؟ برای اینکه خودش را تنبیه کند، حتی می‌شد کارش را در ساختمان پشتی به دیگری بسپارد و به بخش برود...."