دانلود کتابهای علی ربیعی
کتابهای الکترونیک، زندگی نامه و آلبوم تصاویر علی ربیعی
زادگاه : محله ی جوادیه ی تهران
ملیت : ایرانی
تاریخ تولد : سال 1334
محل زندگی : تهران
پیشه : سیاستمدار
بیشتر...
زادگاه : محله ی جوادیه ی تهران
ملیت : ایرانی
تاریخ تولد : سال 1334
محل زندگی : تهران
پیشه : سیاستمدار
بیشتر...
علی ربیعی (Ali Rabiei) با نام مستعار «عباد»، سیاستمدار اصلاح طلب و سخنگوی دولت ایران، سال 1334 در محله جوادیه تهران به دنیا آمد.
وی در خانواده ای کارگر چشم به جهان گشوده بود و پیش از انقلاب تکنسین کارخانه جنرال موتورز بود. در همان دوران نیز از سران اعتصاب شهرک اکباتان بود و به علت این کار مورد برخورد ساواک قرار گرفت.
آغاز ورودش به دستگاه حکومت سال های نخست انقلاب بود. وی در آن دوران نماینده کارگران و عضو شورای عالی کار بود.
در سال 1359 ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند شد، او همسر و یکی از پسرانش را از دست داد و هم اکنون علاوه بر کار در دستگاه دولت، به تدریس در دانشگاه نیز می پردازد و چند کتاب نیز تالیف کرده است.
جامعه شناسی تحولات ارزشی در ایران، زنده باد فساد، ارتقای مدیریت دانش در سازمان ها، مدیریت بحران و ریسک و معمای دولت مدنی، توسعه و امنیت در کشور های جهان سوم برخی از کتاب های نوشته شده توسط علی ربیعی هستند.
علی ربیعی در سال 1334 در تهران به دنیا آمد و در حال حاضر 65 سال دارد.
وی پیش از انقلاب تکنسین کارخانه ارج، جنرال موتورز و قرقره پرستو بود.
با انقلاب اسلامی، او مسوول شاخه کارگری حزب جمهوری اسلامی شد و تا سال 1360 بر این منصب باقی ماند. وی همچنین به علت نیاز انقلاب عضو سپاه پاسداران شد و از فرماندهان آن بود.
با آغاز انقلاب، ربیعی عضو موسس و شورای مرکزی خانه کارگر بوده است. وی از سال 1366 تا 1372 معاون حقوقی و پارلمانی وزارت اطلاعات بود و از سال 1372 تا 1384 مسوول اجرایی و کمیته تبلیغات دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی. از سال 1376 تا سال 1384 را مشاور اجتماعی رییس جمهور وقت یعنی سید محمد خاتمی بود.
گفتنی است ربیعی در دوران جنگ ایران و عراق 65 ماه در جبهه جنگید.
علی ربیعی از اعضای اصلی ستاد میرحسین موسوی در جریان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 1388 بود اما با این حال پس از اعلام نتایج انتخابات موضع گیری خاصی نداشت و به نتیجه اکتفا کردند.
با روی کار آمدن حسن روحانی، ربیعی مسوول اجرایی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی شد و ریاست کمیته امنیت داخلی این سازمان و تبلیغاتش را بر عهده گرفت. وی تا امروز بر این منصب باقی مانده است. روحانی همچنین وی را برای تصدی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی برگزید. با این اتفاق تعدادی از وبگاه ها ربیعی را مورد حمله قرار دادند. برای رفع این سوتفاهم گروهی از نمایندگان مجلس اعلام کردند که در بررسی صلاحیت او حتی یک مورد منفی هم مشاهده نشده. سرانجام با رای اعتماد مجلس ربیعی به عنوان وزیر وزارت کار و تعاون بر مسند نشیند.
چهارم آذر ماه سال 1393 علی ربیعی در مجلس حاضر شد تا به سوالات نمایندگان جواب بدهد. او در آن زمان 98 رای موافق، 95 رای مخالف و 11 رای ممتنع آورد با این 219 نتوانست نمایندگان را قانع کند و به دنبال آن هفتمین کارت زرد مجلس دولت یازدهم را از آن خود کرد. سال بعد نیز علی ربیعی دومین کارت زردش را از دولت گرفت.
رضا فرجی دانا، علی طیب نیا، علی جنتی، علی اصغر فانی، عبدالرضا رحمانی فضلی و محمد رضا نعمت زاده از جمله کسانی بودند که از مجلس کارت زرد دریافت کرده بودند.
در دوره دوم ریاست جمهوری روحانی نیز ربیعی به عنوان وزیر کار حضور پیدا کرد، البته 22 اسفند ماه سال 1396 مورد استیضاح قرار گرفت اما برکنار نشد و بر مسند باقی ماند. وی یک استیضاح دیگر را دوام آورد اما در سومین استیضاح که در 17 مرداد سال 1397 اتفاق افتاد، با 129 رای موافق، 111 رای مخالف و 3 رای ممتنع از سمت وزیری برکنار شد.
علی ربیعی پس از انقلاب اسلامی در رشته مدیریت ادامه تحصیل داد و به مدارج بالای علمی دست یافت. لیسانس مدیریت دولتی را از دانشگاه تهران گرفت، فوق لیسانس مدیریت فرهنگی از دانشگاه علامه طباطبایی گرفت و مدرک دکترای مدیریت استراتژیک نیز کسب کرد. او هم اکنون استاد دانشگاه های تهران است. در مقاطع دکترا و کارشناسی ارشد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، دانشکده اطلاعات، دانشگاه کیش و دانشگاه علوم تحقیقات تدریس می کند و پژوهشگر حوزه جامعه شناسی سیاسی و اقتصادی است.
ربیعی عضو هیئت علمی و دانشیار دانشگاه پیام نور است. وی همچنین محقق و نویسنده در حوزه جامعه شناسی است و سمت مدیریت و مشاوره رییس جمهور سال های 1376 تا 1384 یعنی سید محمد خاتمی را بر عهده داشت.
ربیعی دغدغه فساد را بسیار در سر داشت و در مورد آن و راه های مقابله با آن بسیار می اندیشید. این اندیشه او در آثارش به وضوح مشهود است.
عصر جدید را می توان با دو مشخصه تغییر پارادایم در مفهوم قدرت به نحوی که قدرت سخت آرام آرام جای خود را به عناصر قدرت نرم داده است و هم چنین انباشت روز افزون اطلاعات در عرصه های جدید دانشی معرفی نمود. با توجه به اینکه این کتاب در نظر دارد تا دو عامل مهم مدیریت دانش و تکنولوژی اطلاعاتی در جهت عملیاتی نمودن قدرت و دانش در جوامع و سازمان ها را بررسی نماید، در این فصل به مفاهیم قدرت و قدرت نرم پرداخته و دانش و فناوری اطلاعات را به عنوان کلیدی ترین ابزار های قدرت نرم در دنیای امروزه مورد توجه قرار می دهد.
مفهوم قدرت یکی از کلیدی ترین مباحث هم سیاست، مدیریت، روانشناسی، روابط بین الملل، جامعه شناسی و حتی مطالعات اسلامی است. علی رغم تمام پیچیدگی ها ماهیت قدرت بر نوعی رابطه علی و تاثیر و تاثر دلالت می کند. قدرت در مفهوم کلی آن عبارت از «توان الف در تحمیل اراده خود بر ب است. به طوری که در صورت فقدان آن توان، ب مجبور، متمایل یا مشتاق به اطاعت از الف نمی باشد.»
در مطالعه راهبردی، انواع و چهره های مختلف قدرت در قالب دو نوع یا گونه کلی سخت و نرم قابل دسته بندی است. واقعیت های جهانی بیانگر این است که اغلب کشور ها در صددند قدرت سخت را به قدرت نرم، زور را به قانون و قدرت را به اقتدار مشروع تبدیل کنند، بنابراین مشخص است که حرکت به سوی بعد نرم افزاری قدرت در دستور کار بیشتر کشورها قرار دارد.
قدرت هدایت کردن، جذب کردن و سرمشق بودن است. قدرت نرم یعنی توانایی یک کشور برای جذب دیگر کشورها، ایده ها، ارزش ها و ایدئولوژی خود یا توانایی یک کشور برای واداشتن سایر کشورها به اینکه آنها نیز مانند او بیاندیشند. این قدرت ارتباط تنگاتنگی با قدرت های بی شکل نظیر فرهنگ، ایدئولوژی و ... دارد. توانایی یک کشور برای تعیین هنجارها، قواعد و رژیم ها، از منابع کلیدی قدرت آن کشور به شمار می آید. اثرگذاری قدرت نرم به میزانی است که در صورت استفاده صحیح آن می توان به پیشرفت و امنیت جهانی دست یافت. امروزه دانش و فناوری اطلاعات به عنوان اساسی ترین و کلیدی ترین مصادیق قدرت نرم در هر کشور محسوب می شوند.
این اعتقاد به صورت گسترده وجود دارد که جوامع بشری در یک فرایند مهم گذار به سر می برند. اکنون با گذشت حدود سه قرن از شروع عصر صنعتی، عقیده بر این است که جامعه در آستانه عصر جدیدی قرار دارد که اساسا با حضور یک انقلاب مبتنی بر علم شناخته می شود. ولی این تصور به هیچ وجه تازه نیست. در سال 1973 دانیل بل در تحقیقی جدید با عنوان «پیدایش جامعه فراصنعتی»، تلاشی برای پیش بینی اجتماعی استدلال کرد که به زودی برای برقراری کنترل اجتماعی و هدایت نوآوری و تغییر جامعه به دور محور دانش سازمان یافته ظهور خواهد کرد. کتاب او راه را برای مطالعات دیگر هموار کرد. ولی این اندیشه دست کم به تصور عموم، زمانی جان تازه یافت که آلوین تافلر و هیدی تافلر اظهار داشتند که میکروالکترونیک جدید، پردازش و ذخیره کردن داده ها و فناوری ارتباطات که هم اکنون در همه جا محسوس است، چیزی کم تر از موج سوم تکامل تمدن نیست. این موج همانند موج های کشاورزی و صنعتی قبل از خرد، اساسا ریشه در تغییرات عمیقی دارد که در آنچه مارکس شیوه تولید در حیات مادی می نامید، روی داده است. این تغییرات همان قدر از نوآوری های علمی و فنی مایه می گیرد که از الگوی روابط اقتصادی درون جامعه. تا آنجا که این تغییرات تجربه خود را به صورت ذاتی «انقلاب فناوری اطلاعات» نشان می دهد و تشکیل دهنده تکامل عصر اتوماسیون است که در آن ترکیب رایانه و قدرت ارتباطی شبکه های ارتباطی وعده تغییر اشکال سازمانی و نیز تغییر توزیع قدرت در بین جوامع و در روابط بین آن ها را می دهد.
محله های شهری را می توان کوچک ترین واحد کالبدی و اجتماعی و حتی قومی در بدنه سنتی شهرهای ایران به شمار آورد. بدون توجه به تعاریف لغوی و مفهومی آن، محله ها معمولاً مرزبندی فیزیکی مشخصی ندارند؛ ولی محدوده آنها، از نظر عملکردی و مشارکت در عرصه های فرهنگی و اجتماعی شهرها، حداقل برای ساکنان هر محله مشخص است. محله های شهری از دیرباز به عنوان عرصه های کالبدی و اجتماعی در شهرهای ایران مطرح بوده و اجزای عملکردی و جغرافیایی شهرها به شمار می آمدند و نقشی اساسی در حیات اجتماعی شهرها داشته اند.
محله های شهری به مرور زمان شکل می گرفتند و جای خود را در شهرها باز می کردند. شهر از مجموع این محله های منسجم تشکیل می شد. هریک از محله ها تمامی تاسیسات و تجهیزات اولیه مورد نیاز ساکنان خود را، اعمّ از مسجد، بازارچه، آب انبار، گرمابه و غیره، در برداشت.
شبکه راه های ارتباطی محله نیز از سلسله مراتبی برخوردار بوده و فضاهای مختلف محله را با هم مرتبط می کرده است. امور محله ها نیز به دلیل وجود حس همبستگی قوی و اعتماد در بین ساکنان آن، از طریق یک سیستم خودیار و بدون نیاز به تشکیلات عریض و طویل مدیریتی اداره رتق و فتق می شد. در نظام محله ای سنتی، انواع ساختارهای اجتماعی و فرهنگی، به صورت خودجوش شکل می گرفت و مسائل مختلف محله، مانند فعالیت های مذهبی، برقراری امنیت، آموزش، تقسیم آب، احداث اماکن و تاسیسات عمومی، همچون حمام، آب انبار و غیره را هدایت می کرد. ولی ساختار محله های شهری از اوایل قرن بیستم دگرگون شده و به ویژه در چند دهه گذشته به شدت تغییر یافته است. افزایش میزان شهر نشینی از ۴ /۳۱ درصد به ۴ /۶۷ درصد طی سال های ۱۳۳۵ تا ۱۳۸۵ ( آمارنامه ها و سالنامه های آماری سال های ۱۳۳۵ تا ۱۳۸۵ ) و الگوی متمرکز مدیریت شهری در طول چند دهه اخیر در ایران که با مشکلاتی چون توسعه از بالا به پایین، عدم مشارکت دادن شهروندان در برنامه ریزی و مدیریت شهری و فاصله بین ذی نفعان برنامه ریزی شهری ( دولت و مردم ) ، نبودِ انطباق میان هدف ها و روش های برنامه ریزی با نیازها و امکانات واقعی شهروندان، رو به رو بوده است، موجب ناکارآمدی طرح ها و برنامه های شهری و آثار منفی در زندگی مردم شده است.
در مقطع یاد شده، افزون بر دگرگونی های بسیاری که در مناسبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در جهان و به تبع آن در ایران به وجود آمد، گسترش شتابان شهر نشینی همراه با رواج مدرنیسم هم به نوبه خود تاثیر عمده ای در تغییر و تحول ساختار و عملکرد محله های شهری بر جای گذاشت. نظام سنتی محله ای از هم پاشید، بدون آنکه نظام جدید به طور کامل جایگزین آن شود. با تاسیس نهادهای مدیریت شهری دولتی، مدیریت از بالا به پایین و متمرکز، جایگزین سیستم مدیریت محله ای شد. در این سیستم، ساکنان محله ها دخالت زیادی در اداره امور محله نداشتند و همین موضوع به سرعت باعث به وجود آمدن احساس بی هویتی و بی مسئولیتی در آنان شد. به کارگیری ناقص اصول و ضوابط جدید مدیریت شهری از یک سو و سپردن مسئولیت امور محله ها به افراد غیر محله ای از سوی دیگر، باعث بروز مشکلات فراوان در محله ها شد.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%B9%DB%8C
لینک کوتاه
http://ketabch.in/a/1096