دانلود کتاب قصه های شیرین برای بچه های شیرین (مرداد)
نویسنده: محمد صادقی سیار
ناشر : سفیرقلم
نویسنده: محمد صادقی سیار
ناشر : سفیرقلم
نام کتاب : قصه های شیرین برای بچه های شیرین (مرداد)
نویسنده : محمد صادقی سیار
ناشر : سفیرقلم
تعداد صفحات : 80 صفحه
شابک : 978-600-7435-42-7
تاریخ انتشار : 1393
"قصه های شیرین برای بچه های شیرین - ویژه متولدین مرداد"
کتاب حاضر اثری از محمد صادقی سیار می باشد که توسط انتشارات سفیر قلم منتشر شده است.
قصهگویی از زمانهای قدیم در بین ایرانیان رواج داشته و تا به امروز نسل به نسل و سینه به سینه ادامه یافته و به ما رسیدهاند کتابی که پیشروی شماست مشتمل بر داستانهایی زیبا، عبرتآموز و اخلاقی است که میتواند در ترویج و گسترش فرهنگ اصیل ایرانی نقشی بیبدیل داشته باشد و همچنین ظرافت و عمق معنایی داستانهای ایرانی را به تصویر بکشد. در این کتاب در پایان هر داستان، پیام داستان نیز آمده است، و هر پیام در بردارنده مفاهیم و مضامین اخلاقی است که میتواند راه گشای ما در زندگی باشد.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
"کژدمی قصد سفر کرد تا جانوران دور دست از آسیب نیش زهرآگین او در امان نباشند. خسته و کوفته به کنار رودی خروشان رسید و از حرکت بازماند. نه پای گذشتن از آب داشت و نه توان بازگشتن. سنگپشتی که در آن نزدیکی بود، حال او را دریافت. دلش به حال او سوخت. او را بر پشت خود نشاند و به آب رفت و شناکنان میرفت و میرفت. ناگهان احساس کرد که چیزی در پشت او ضربه میزند. گفت: «ای کژدم، در چه کاری؟»
کژدم گفت: «در تلاشم که نیشم را در پشت تو فرو کنم، ولی کارگر نمیافتد چرا که این استخوان تو از سنگ محکمتر است و نیشِ من بر او کارگر نمیافتد.»
لاکپشت گفت: «اگر کارگر افتد و زهر نیش تو بر جانم رخنه کند آنگاه نه تنها من هلاک میشوم بلکه تو نیز در امواج خروشان این آب جان سالم به در نخواهی برد. آیا این را میدانی؟»
کژدم گفت: «کاملاً به آنچه میگویی آگاهم ولی طبیعت من نیش زدن است و نمیتوانم مهارش کنم.» مگر نشنیدهای که گفتهاند:
نیش عقرب نه از ره کین است
اقتضای طبیعتش این است
سنگپشت با خود گفت: «آیا بهتر نیست که این بدنهاد دشمنکیش را از این خوی زشت برهانم و سایر مخلوقات را از آسیب وی در امان نگه دارم؟»
پس در آب فرو رفت. کژدم را امواج متلاطم آب در ربود و چندان به این سو و آن سو زد که گویی هرگز در جهان نبوده است و سرانجام هلاک شد.
پیام داستان
یادمان باشد با بدان همنشین نشویم، زیرا ظلم و ستم در ذات آنهاست."
مقدمه
مرغ ماهی خوار
دکان ریا
حکایت دزدو قوچ
حکایت کژدم
حکایت فروشنده نیشکر
مرد نابینا و کوزه
باران
آخرین گناه
دروغ مصلحت آمیز
پسر و بره اش
شاهزاده و ده پسرش
مورچه دانشمند
اسب زیبا
سگ پیر
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد