دانلود کتاب صوتی همه چیز از هم می پاشد
نویسنده: چینو آچه به
ناشر صوتی: جیحون
نویسنده: چینو آچه به
ناشر صوتی: جیحون
نام کتاب صوتی : همه چیز از هم می پاشد
نویسنده : چینو آچه به
ناشر صوتی: جیحون
ناشر: نیکا
مترجم : علی هداوند
گویندگان : شهره روحی, افشین قربانی
زمان کل : 07 ساعت و 09 دقیقه
" همه چیز ازهم می پاشد"
رمان حاضر با عنوان ( Things fall apart ) اثر چینو آچه به ( Chinua Achebe ) به ترجمه ی علی هداوند و با صدای افشین قربانی و شهره روحی از انتشارات نشر نیکا منتشر شده است.
همه چیز از هم میپاشد رمانی است از نویسندهی نیجریهای، چینو آچه به، که در 1958 منتشر شد. عمدهترین کتاب در مدارس افریقاست و به شکلی فراگیر کشورهای انگلیسیزبان آن را میخوانند و دارای خصوصیات اصلی یک رمان به زبان انگلیسی است، و یکی از اولین رمانهای افریقایی است که به زبان انگلیسی نوشته شده و از تحسین منتقدانهی جهانی برخوردار است. عنوان رمان برگرفته از شعر «ویلیام باتلریتس» است به نام «آیندهی بعدی». در 2009 مجلهی نیوزویک رمان همه چیز از هم میپاشد را دربین صد رمان برگزیدهی خود در رتبهی چهاردهم قرار داد.
این رمان، زندگی اُکنکووُ، قهرمان کشتی در یوموفیا، یکی از نُه روستای تخیلی نیجریه را به تصویر میکشد که قوم ایگبو در آن سکونت دارد. همچنین سه همسر، فرزندان، و تأثیرات استعمار انگلستان و میسیونهای مذهبی مسیحی بر سنتهای قبیلهای ایگبو را در اواخر قرن نوزدهم در کانون توجه خود قرار میدهد.
بعد از رمان همه چیز از هم میپاشد، رمانهای دیگر آسایشی نیست (1960) و پیکان خدا (1964) منتشر شدند. آچه به میگوید دو رمان بعدی او، مرد مردمی (1966) و تپه مورچههای ساوانا (1987)، گرچه ویژگیهای اسلاف او را به تصویر نمیکشند و در زمرهی داستانهای تخیلی افریقا قرار دارند، جانشینان معنوی رمانهای پیشین او در وقایعنگاری تاریخ افریقا هم هستند.
در بخشی از کتاب می شنویم :
" قدبلند اما بسیار لاغر بود و کمی قوز داشت. غیر از وقتهایی که مینوشید و فلوت میزد چهرهای ماتمزده و تکیده داشت. خوب فلوت میزد و شادترین لحظههای زندگی او دو یا سه ماه پس از برداشت محصول بود که نوازندههای روستا سازهایشان را که بالای اجاق اتاقهایشان آویزان میکردند پایین میآوردند. یونوکا همراه آنها مینواخت و آرامش و سعادت چهرهاش را روشن میکرد. گاهی روستای دیگری، از گروه یونوکا و رقصندگان اِگووگوو دعوت میکرد بروند و مدتی پیش آنها بمانند و آهنگ یادشان بدهند. آنها هم مدتی که سه یا چهار هفته طول میکشید به بازار میرفتند و آنجا میماندند و به نوازندگی و برگزاری جشن و شادی مشغول میشدند. یونوکا غذای خوب و رفقای خوب را دوست میداشت؛ از این فصل سال که بارندگی قطع میشد و هر روز صبح خورشید با زیبایی خیرهکنندهاش طلوع میکرد خوشش میآمد. هوا هم خیلی گرم نبود، چون باد خشک و سرد هرمتن از شمال به جنوب میوزید. بعضی سالها هرمتن خیلی شدید بود و غبار غلیظی فضا را میپوشاند. آن وقت سالخوردگان و کودکان دور آتشهایی که با هیزم و کندههای درخت میافروختند مینشستند و خودشان را گرم میکردند. یونوکا از همهی اینها خوشش میآمد و اولین دستهی کورکورهایی را که با فصل بیباران بازمیگشتند و بچههایی را که با ترانه و آواز به استقبال آنها میرفتند دوست میداشت. یاد بچگی خودش میافتاد که چطور بیهدف پرسه میزد و به پرواز کورکوری که با آسودگی در آسمان آبی چرخ میزد چشم میدوخت. به محض اینکه یکی از آنها را میدید با تمام وجود آواز میخواند، بازگشت او را از سفر بسیار بسیار طولانیاش خوشامد میگفت و از او میپرسید آیا با خودش پارچه و لباس آورده است. "
# | عنوان | زمان |
1 | شناسنامه | 00:00:57 |
2 | متن پشت جلد | 00:01:11 |
3 | مقدمه | 00:02:45 |
4 | بخش اول-فصل اول | 00:14:07 |
5 | فصل دوم | 00:14:12 |
6 | فصل سوم | 00:21:15 |
7 | فصل چهارم | 00:21:26 |
8 | فصل پنجم | 00:19:38 |
9 | فصل ششم | 00:11:37 |
10 | فصل هفتم | 00:23:37 |
11 | فصل هشتم | 00:23:52 |
12 | فصل نهم | 00:27:08 |
13 | فصل دهم | 00:17:17 |
14 | فصل یازدهم | 00:34:41 |
15 | فصل دوازدهم | 00:18:41 |
16 | فصل سیزدهم | 00:14:15 |
17 | بخش دوم-فصل چهاردهم | 00:15:06 |
18 | فصل پانزدهم | 00:13:59 |
19 | فصل شانزدهم | 00:11:36 |
20 | فصل هفدهم | 00:14:09 |
21 | فصل هجدهم | 00:16:01 |
22 | فصل نوزدهم | 00:13:04 |
23 | بخش سوم-فصل بیستم | 00:13:51 |
24 | فصل بیست و یکم | 00:12:40 |
25 | فصل بیست و دوم | 00:17:29 |
26 | فصل بیست و سوم | 00:11:42 |
27 | فصل بیست و چهارم | 00:17:10 |
28 | فصل بیست و پنجم | 00:06:17 |
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد