دانلود کتابهای مسیحا برزگر
کتابهای الکترونیک، زندگی نامه و آلبوم تصاویر مسیحا برزگر

زادگاه : تهران
ملیت : ایرانی
تاریخ تولد : 17 فروردین سال 1340
بیشتر...
زادگاه : تهران
ملیت : ایرانی
تاریخ تولد : 17 فروردین سال 1340
بیشتر...
مسیحا برزگر یکی از نویسندگان و مترجمان دوران معاصر است. او در 17 فروردین سال 1340 در شهر تهران به دنیا آمد. ایشان با نگرش عرفانی و معنوی خود آثاری در این زمینه ارائه کرده اند. کتاب های آواز خوش زندگی، با ما از عشق سخن بگو، پرنده می میرد پرواز می ماند، ترانه خواندن به وقت باران، جان از قصه ها سرشته شده است و در ستایش زندگی از آثار آقای برزگر می باشد. ایشان ایران و زبان پارسی را بزرگترین موهبت الهی زندگی خود عنوان کرده اند. برزگر ستایشگر خدا، عشق، زندگی و خنده و شادی است. همه این ها را می توان در آثارش به وضوح دید. برزگر مترجم آثار نویسندگان بسیاری نیز بوده است. از جمله افرادی که او به ترجمه کتاب هایشان پرداخته است، فرد معلولی به نام نیک آچیچ می باشد.
مسیحا برزگر (Masiha barzegar) در محله منیریه تهران و خیابان ابوسعید ابوالخیر به دنیا آمد. او آدم آرام و بی حاشیه ای بوده و از هیاهو به دور بوده است. مسیحا، زندگی را در شعر و موسیقی می بیند و عاشق کتاب و کنجی دنج است.
برزگر دارای تحصیلات دانشگاهی و حوزوی می باشد. او تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته زبان شناسی ادامه داد. تحصیلات حوزوی را نیز تا سطح دو گذراند و برای چند سال در دروس عالی (خارج) حضور داشته است.
مسیحا گرایشی عرفانی و معنویت گرا دارد. به همین دلیل علاقه زیادی به اثار و شخصیت های مولانا، عطار نیشابوری، ابن عربی، محمود شبستری و .. داشته است. او در این زمینه به ترجمه و یا شرح آثار این افراد پرداخته است. علاوه بر این، برزگر آثاری در ارتباط با قرآن، شخصیت امامان و صحیفه سجادیه نوشته است. کتاب های آفتاب در آیینه و تفسیر صحیفه سجادیه از این جمله آثار است.
از ویژگی های دیگر برزگر، حس نوع دوستی و همدلی با افراد ناتوان و معلول است. او همیشه توجه ویژه ای به این دسته آدم ها داشته است. نیک آچیچ، یکی از افراد معلولی است که از موفق ترین سخنرانان انگیزشی در جهان است. مسیحا کتاب های نیک را ترجمه کرده و به فارسی زبانان شناسانده است. کتاب گشوده به روی بی کران از آثار استاد برزگر و مربوط یه نیک آچیچ است.
آقای برزگر در رابطه با همدلی با افراد معلول این طور گفته اند: "یك روز به كانون معلولین توانا قزوین دعوت شدم و وقتی با آنها صحبت می كردم مشتاق شدم كه كاری برای آنها انجام دهم كاری كه بتواند آنها را امیدوارتر كند و امید آنها را به زندگی ژرف تر و زیباتر كند در نتیجه وقتی برگشتم كتاب زندگی بی حد و مرز نوشته نیك وی آچیچ به دستم رسید. آن را برای بچه ها ترجمه كردم و تا جایی كه ممكن بود سعی كردم ترجمه، ترجمه خلاقانه باشد. بعد توفیقی دست داد از مركز معلولین كهریزك دیدن كردم و وقتی آنجا رفتم تشویق شدم كتاب بعدی همین نویسنده را به نام «مهار ناشدنی» را ترجمه كنم و كارم را تا حدودی در این زمینه تكمیل كنم. این بود كه كتاب دوم هم تكمیل شد و در اختیار خوانندگان قرار گرفت. هم برای كانون معلولین توانا قزوین و هم برای مركز معلولین كهریزك كتاب ها را ارسال كردیم. چند باری هم برای بچه های این دو مركز صحبت كردیم."
در برخی از آثار برزگر از قدرت ذهن بسیار سخن گفته شده است. او در کتاب رهیافتی معنوی به کاهش وزن و تناسب اندام، گفتارهایی درباره اضافه وزن بدن و ذهن به مخاطب عرضه کرده است. با خواندن این کتاب، روح و جسم ادمی دگرگون شده و رنج های عاطفی ناشی از اضافه وزن کاهش می یابد.
آقای برزگر برخی آثار خود را با زبان شیوا و گیرا به صورت صوتی ارائه داده اند. وحدت وجود مقدمه ای برشرح فصول الحکم، رهیافتی معنوی به کاهش وزن و تناسب اندام، ماتریکس و مولانا و زبان فرشتگان از جمله کتاب هایی است که به صورت صوتی در دسترس عموم است.
در واقع، اقلیمِ نامحدود، محدوده ی آدمی ست. زیرا خداوند انسان را به صورتِ خویش آفریده است.
اما ذهن بدون تقسیم کردن آرام نمی گیرد.
ذهن مانند منشور عمل می کند؛ تقسیم کردن، نقش اوست. وقتی پرتو وجود از منشور ذهن می گذرد، به پرتوها و رنگهای گوناگون تقسیم می شود. آنچه که در ریشه یکی ست، در شاخه ها متعدد می گردد.
ریشه، جاودانه است؛ بی آغاز و بی انجام. شاخه ها در زمانند؛ آغازی دارند، پایانی دارند. شاخه ها، همان تغییرند. ریشه، فنا ناپذیر است. ریشه، نه تغییر می کند و نه می توان تغییرش داد.
آری، ممکن است آدمی خواهان تغییر شود، اما چنین خواهشی او را به وادی ناکامی و عذاب سوق می دهد.
شاخه ها مدام در تغییرند. آن ها را نمی توان از تغییر بازداشت.
البته، می توان آرزو داشت که آن ها تغییر نکنند، اما چنین آرزویی به طور اجتناب ناپذیر، به شکست و درد می انجامد. حقیقت زندگی، اصالت کثرت است. خداوند، واحد است.
او یکی ست، اما در صورت های گوناگون و متضاد تجلّی می کند. رود زندگی، با بهره گرفتن مدام از دو قطب مخالفِ ساحل خود جاری است. عشقِ من و خنده های تو، همچون رایحه ی گُلی غریب، وصف ناپذیرند.
-همان طور که پرندگان در صبحگاهان به شوقِ طلوع خورشید می خوانند، دل نیز با دمیدن مراقبه، سرشار از نغمه.و سرور می شود.
همان طور که گل ها در بهاران می شکفند، روح نیز خیس رایحه می شود، هنگامی که مراقبه زاده می شود. همان طور که همه چیز با بارش باران، درخششی سبز پیدا می کند، آگاهی نیز درخششی رنگارنگ می یابد، هنگامی که مراقبه می بارد. همه ی این ها و بیشتر از این ها نیز اتفاق خواهد افتاد.
این فقط یک شروع است. سرانجام همه چیز از بین می رود؛ رایحه، رنگ، نور، موسیقی؛ همه چیز ناپدید خواهد شد.
آن گاه، گستره ای در درون، چیزی شبیه آسمان، پدیدار خواهد شد؛ خالی، بی شکل، بدون ویژگی. صبوری پیشه کن و تیزتَرَک گام زن. منزلِ ما دور نیست.
زندگی هیچ گاه به بن بست نمیرسد. کافیست چشم باز کنیم و راههای گشوده ی بی شماری را فرا روی خود ببینیم. خدا که باشد، هر معجزه ای ممکن می گردد.
عشق یعنی فراموش کردن خود در معشوق. ماهیت عشق، خود فراموشی است. ترک مصلحت خویشتن است. غرق شدن است چنان که فقط معشوق میماند و بس. راه عشق، راه فناست. عاشق باید هنر محو شدن را بیاموزد. او باید از اوصاف بشر بمیرد، تا اسرار عشق الهی اورا بر سر نهد و امواج عنایت دم به دم معشوق او را باخود ببرد.
فرار کافی است .درنگ کن و زندگی را جانانه زندگی کن .
خدا مهربان است؛ یعنی حتی برای خطاها و گناهان تو نیز پاداش مقرر کرده است. پیش از آنکه تو او را بخوانی،
او به تو لبیک گفته است . پیش از آنکه از او بخواهی، او به تو داده است .تو نیز نسبت به خود مهربان و بخشنده باش.
شیرانه زندگی کن و همچون کرگدن تنها سفر کن .بین دو راهی زندگی و امنیت، همواره راه زندگی را در پیش بگیر . زندگی را فدای امنیت نکن، بلکه امنیت را به پای زندگی بریز.
اگر در ستایش و نیایش تو شور و شراری نباشد، بتی را ستایش کرده ای .مراقبه، تمرین حضور در تمامی لحظه های زندگی ست.
انسان واقعی، در مرگ و زندگی حالاتی یکسان دارد. مرگ چیزی را عوض نمیکند. قطره ای که بسوی دریا پرتاب شده است، از محو شدن دیوارهای قالب کوچک خود هراسان نمیشود.کسی که حقیقت جاودان را درک کرده، به بی مرگی ملحق شده است.تن آدمی چیزی است که خواهی نخواهی نابود خواهد شد، اما چیزی در این قالب هست که ماندنیست. مرواریدی در این صدف است که خواستنی است .هستی، طالب این مروارید است.
لینک کوتاه
http://ketabch.in/a/1634