×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
بوف کور - سایه روشن

دانلود کتاب بوف کور - سایه روشن

بوف کور - سایه روشن
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست
نقد و بررسی

نام کتاب : بوف کور - سایه روشن

نویسنده : داود علی بابایی

ناشر : امید فردا

تعداد صفحات : 248 صفحه

شابک : 964-5731-81-x

تاریخ انتشار : 1383

رده بندی دیویی : 8فا3/62

دسته بندی : داستان های کوتاه, نقد ادبی

نوع کتاب : PDF

قیمت نسخه الکترونیک : 60000 تومان


معرفی کتاب

"مجموعه آثار صادق هدایت" / بوف کور-سایه روشن ، همراه با نقد و بررسی
کتاب حاضر به اهتمام داود علی بابائی می باشد که توسط انتشارات امید فردا منتشر شده است.
داستان های هدایت را در دو دسته می توان مورد مطالعه قرار داد در زنده بگور، سه قطره خون و بوف کور از دیدگاه راوی، آشفته ذهنی، رنج ها و نومیدی های نسل خود را به شیوه ی سمبولیک بیان می کند. بوف کور که نشان دهنده ی تلاش روشنفکران سرکوب شده ی دوره ی رضاشاه برای بازیافت هویت شخصی ملی شان است، به شکل های گوناگون مورد تقلید داستان نویسان ایرانی قرار گرفت اما همتایی نیافت. هدایت بخشی دیگر از آثار زندگی مردم خرده پا را شرح می دهد. پس از مجموعه داستان های سایه روشن، علویه خانم و نمایشنامه های تاریخی پروین دختر ساسان و مازیار کتاب مستطاب وغ وغ ساهاب را در انتقاد از جنبه های گوناگون فرهنگ و زندگی ایرانی نوشت که از لحاظ شکل و محتوا اثری نوآورانه در طنزنویسی ایران به شمار می آید.

در بخشی از این کتاب می خوانیم :
"اگر چه زری کلاه اغلب به فکر مرد می افتاد ولی جرات نمی کرد که از کسی بپرسد و می دانست که این فکر بد است و باید از آن پرهیز بکند. فقط گاهی مهربانو، دختر همسایه شان و خانم کوچولو و بلوری خانم با او راجع به اسرار مرد حرف زده بودند و زرین کلاه را کنجکاو کرده بودند، به طوری که تا اندازه ای چشم و گوشش باز شده بود. حتی مهربانو برای او از مناسبات محرمانه ی خودش با شیرزاد، پسر ماندگار علی، نقل کرده بود، اما تمام این افکار را، که زرین کلاه از عشق و شهوت پیش خودش تصور کرده بود نگاه گل ببو تغییر داد، پایش سست شد و احساسی نمود که ممکن نبود بتواند بگوید."

 

فهرست مطالب

به بهانه پیشگفتار

بوف کور

سایه روشن

نقد و بررسی داستان بوف کور

درباره ی داستان بوف کور

بوف کور شناخته شده ترین اثر صادق هدایت نویسنده ی معاصر ایرانی است. رمانی کوتاه و از نخستین نثرهای داستانی ادبیات ایران در سده ی 20 میلادی است. این رمان براساس سبک فراواقع نوشته شده و تک گویی یک راوی است که دچار توهم و پندارهای روانی است. کتاب بوف کور تاکنون از فارسی به چندین زبان از جمله انگلیسی، فرانسه و آلمانی ترجمه شده است.

داوود علی بابایی از مجموعه ی آثار صادق هدایت کتابی شامل دو داستان بوف کور و سایه روشن به همراه نقد و بررسی را توسط انتشارات امید فردا به چاپ رسانده است.

بسیاری بوف کور را برجسته ترین اثر معاصر ایرانی می دانند و نویسنده اش را در سطح نویسندگانی مانند ادگار آلن پو نویسنده ی رازآلود آمریکایی قرار می دهند. داستان بوف کور لایه های پیچیده و سبک سورئال دارد و پر از نمادها و کدهایی است که منتقدان ادبی سال ها در پی رمزگشایی نمادهای آن بودند. این نمادها به همراه تصویرسازی مبهوت کننده، فضایی وهم آلود به وجود آورده که تا مدت ها دست از سر خواننده برنمی دارد.

از کتاب بوف کور اقتباس های فراوانی ساخته شده است؛ به عنوان مثال رائول روئیز در سال 1978 فیلمی براساس بوف کور ساخت، دیوید لینچ در فیلم بزرگراه گمشده از شخصیت زن اثیری الهام گرفته است، کیومرت درم بخش در سال 1353 فیلمی بر اساس این داستان ساخت، داریوش مهرجویی الگوی خود برای ساختن هامون بوف کور می داند.

 

خلاصه داستان بوف کور

بوف کور داستان زندگی و پاره ای از خاطرات یک هنرمند رنجور و منزوی است که در دو بخش و به صورت راوی اول شخص روایت می شود.

 

بخش اول

راوی نقاشی منزوی و تنهاست که کارش نقاشی روی قلمدان است و تنها یک نقش بر روی گلدان می کشد. یک روز سیزده بدر راوی از سوراخ دیوار خانه اش که خانه ا ی کوچک و خارج از شهر است، منظره ای عجیب می بیند. او تصویر همان دختر و پیرمردی را که بر گلدان می کشد، روبه روی خود می بیند. راوی از همان روز شیفته ی چشمان آن دختر می شود.

از آن روز راوی روزهای زیادی را به دنبال یافتن زن اثیری در اطراف خانه اش می گردد و روزی او را دمِ در خانه ی خود می بیند. دختر به خانه ی او می آید و همان جا روی تخت می میرد. نقاش برای اینکه همیشه دختر را به یاد داشته باشد، چشم های او را نقاشی می کند و برای مخفی شدن از چشم نامحرم او را قطعه قطعه می کند و با کمک پیرمرد در گورستان دفن می کند. گورکن گلدانی را پیدا می کند که تصویر روی آن درست مانند چشم های نقاشی نقاش است و او را به نقاش می دهد.

 

بخش دوم

در بخش دوم راوی در حالت خلسه و رویا داستان زندگی اش را برای سایه اش تعریف می کند. در اینجا راوی مردی است که با زن و دایه اش در یک خانه زندگی می کنند. او در جوانی به خاطر یک توطئه از طرف زنش مجبور به ازدواج با او می شود. تصویر این زن مانند زن اثیری در بخش اول است.

صادق هدایت

 

درباره ی نویسنده ی بوف کور

صادق هدایت در 28 بهمن 1281 در تهران متولد شد. او نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی بود. هدایت را همراه با محمدعلی جمال زاده، بزرگ علوی و صادق چوبک پدران داستان نویسی ایرانی می دانند. او همچنین نخستین فرد ایرانی است که متونی از زبان فارسی میانه (پهلوی) به فارسی ترجمه کرده است. حجم آثار و مقالات درباره ی آثار و خودکشی او نشان اهمیت او در تاریخ ادبیات فارسی است.

نویسندگانی همچون غلامحسین ساعدی، هوشنگ گلشیری و بهرام بیضایی از او تاثیر گرفته اند. صادق هدایت در 19 فروردین 1930 در پاریس در سن 48 سالگی خودکشی کرد و چند روز بعد در قطعه ی 85 گورستان پر-لاشز به خاک سپرده شد.

او در جوانی گیاه خور شد و کتاب فواید گیاه خواری را در این مورد نوشت. صادق هدایت در سال 1307 یک بار اقدام به خودکشی در رودخانه ی مارن پاریس کرد؛ اما نجات پیدا کرد و نمایشنامه ها ی پروین دختر ساسان، زنده به گور و داستان کوتاه مادلن را در این دوران نوشت.

بیگانه ستیزی و به ویژه عرب ستیزی، پرستش نژاد ایرانی، ضدیت با اسلام به عنوان دینی غیرایرانی در آثار او دیده می شود. بن مایه ی نوشته های هدایت ناسیونالیسم ایرانی است.

از دیگر آثار او می توان به رباعیات خیام، توپ مرواریدی، زنده به گور، سه قطره خون و سگ ولگرد اشاره کرد.

 

بوف کور یعنی چه؟

هدایت این اسم را با الهام از یکی از رمان های فرانتس هلنس به نام ملوزین برای داستان خود انتخاب کرد. هلنس بعد از خیانت همسرش دچار بحران روحی می شود و در دوره ای شش ماهه هر شب خواب هایی می بیند. او رمان ملوزین را براساس این خواب ها نوشت.

هلنس در داستانش از سرگیجه به عنوان جغد لعنتی یاد می کند. این سرگیجه ای که هلنس از آن حرف می زند همان سرگیجه بعد از ارضای غریزه ی جنسی است. راوی بوف کور هم در آن خواب اروتیک اش بعد از آنکه از چهارپایه اتاقش بالا رفت و آن شیطان و آن دختر را از سوراخ هواخوری اتاقش دید، سرش گیج رفت. در نظریه خواب های فروید بالا رفتن از هر بلندی نمادی از انجام عمل جنسی است.

 

بررسی روانشناسانه ی بوف کور

رمان بوف کور را می توان مرموزترین ماجرایی دانست که در ادبیات فارسی نوشته شده است. هر جمله ی آن سرشار از استعاره ها و نمادهایی است که تنها در قالب دانش تفسیر اوهام، معنا و مفهوم پیدا می کند. دانش روانکاوی این امکان رمزگشایی دقیق این اثر و شناخت شخصیت صادق هدایت را به ما می دهد. دکتر محمدرضا ابراهیمی به بررسی روانکاوانه ی کتاب بوف کور می پردازد و آن را از چهار منظر بررسی می کند:

بوف کور برگردان کابوس زندگی هدایت است. در روانکاوی کابوس، به سرریز شدن اوهام دردناک ناخودآگاه انسان که به بخش هایی از واقعیت ارتباط پیدا می کند، اطلاق می شود. این اوهام ماهیتی ناشناخته برای فرد دارند. این واکنش های وهمی گاهی تمام دنیای واقعی را به تسخیر خود درمی آورد تا جایی که نگاه فرد به زندگی تنها با دخالت های وهمی ذهن امکان پذیر است. در چنین شرایطی واقعیت جایگاه خود را در زندگی فردی از دست می دهد و رفتارهای وی تابع شرایط نابسامان وهمی او می گردد. رمان بوف کور از این منظر کابوسی هولناک از زندگی صادق هدایت است که در نهایت منجر به خودکشی تلخ او شد.

بوف کور انعکاس سردرگمی وهمی هویت صادق هدایت است. محمدرضا ابراهیمی با بررسی کتاب به این نتیجه رسیده است که:" تمامی اسامی و شخصیت های داستان بوف کور به نحوی بخشی از سازمان وهمی صادق هدایت به حساب می آیند." او در ادامه معتقد است که ردپای شخصیت صادق هدایت را می توان در تمام شخصیت های داستان پیدا کرد.

بوف کور

 

بوف کور نشان دهنده ی بازگشت به عقب و دوران ابتدایی زندگی صادق هدایت است. هدایت کوچکترین فرزند خانواده بوده است و به عنوان هفتمین فرزند نیاز وی به مادر و آغوشش را در همه جای بوف کور می توان دید.

بوف کور سرشار از عدم اعتماد به نفس و فضایی افسرده است. ابراهیمی معتقد است که:"هر روانکاوی با خواندن بخشی از کتاب بوف کور بی گمان به خود خواهد گفت که نویسنده ی این کتاب در نهایت خود را خواهد کشت." خودکشی برگردان خشم وهمی به درون است و با نابود ساختن خویش این خشم هم تخلیه خواهد شد. به استقبال مرگ رفتن در افراد افسرده تکرار تمایل ناکام مانده کودکی به استقبال آغوش مادر رفتن است. درد زنده ماندن در آن ها در واقع درد دوری از آرامش آغوش مادر است.

 

بررسی و تحلیل تابو در بوف کور

تابو دارای دو مفهوم متضاد است. از طرفی به معنی امری مقدس و از طرف دیگر امری خطرناک و نجس تعبیر می شود. منشا محدودیت هایی تابو تنها ممنوعیت های اخلاقی و مذهبی نیست، بلکه تابو بستری کاملا ناخودآگاه و روانی دارد. فروید معتقد است که تمامی رویاهای گذشته تا به امروز هر فرد و تمام اندیشه های او درباره ی خود ریشه در کودکی دارد. تابوهای ناخودآگاهانه، آن دسته از تابوها است که منشا روانی آن ها اتفاقات و خاطراتی است که تاثیر خود را با شکل گیری مناطق ممنوعه ای به جای گذاشته است.

در بررسی بوف کور باید در نظر داشته باشیم که زبان راوی، دارای دو لایه ی خودآگاه و ناخودآگاه است. در عملکردهای راوی در این داستان علایم بیماری پارانوئیا و وسواس روحی وجود دارد که اصلی ترین عوامل شکل گیری آن تابوهای روانی است.

راوی در دوران کودکی از مادر خود جدا شده و در رابطه ی عاطفی با او دچار مشکل است و پدر خود را به عنوان یک رقیب عاطفی به شکل پیرمرد قوزی می بیند. در نتیجه ی این رابطه ی مخدوش، مادر راوی، دایه و زن لکاته از نگاه راوی، جلوه ای از تابوی زنای با نامحرم به شمار می آیند.

از نگاه راوی همتایان مادر هم از نظر شکل ظاهری مانند مادر هستند. پس در ذهن خود با همان مشخصات مادر زنی ایده آل و آرمانی تحت عنوان زن اثیری برای خود می سازد و این شخصیت مبین تابویی مقدس و آرمانی است. اصلی ترین تابوی داستان را می توان زن نامید.

 

نقد ادبی بوف کور

سه گروه تفسیر و تاویل بر داستان بوف کور وجود دارد:

  1. منتقدان داستان را با تاریخ و واقعیت یکسان دانستند.
  2. کتاب را شرح حال زندگی نویسنده دانستند.
  3. راوی داستان را همان نویسنده ی بیرونی داستان می دانند.

این گونه تعبیرها نشان می دهد که کتاب بوف کور داستانی تفسیرپذیر است و تفسیر آن وابسته به معنا، محتوای متن و زبان این اثر می باشد. در داستان هم آغازگر تفسیر متن فهم روابط و سازه های داستان و البته روایت آن است. واقعیت این است که نویسنده با چنان تبحری داستان را نوشته است که خواننده و منتقد آن را واقعی می داند و به دنبال ما به ازای بیرونی شخصیت ها است؛ اما واقعیت این است که داستان بوف کور داستانی پست مدرن که بین سنت و مدرنیته در نوسان است، می باشد. این داستان همچنین یکی از مهمترین مولفه های آثار مدرن را با خود یدک می کشد: یافتن موجودیت خود به عنوان انسان مستقل یا تلاش برای رسیدن به فردیت. در این تلاش مواردی همچون؛ به پرسش کشیدن گذشته و اکنون و تردید نسبت به واقعیت، تعیین کننده هستند.

فرم روایتی کتاب بوف کور بر ادبیات اگزوتیسم استوار است. روایتی که در آن راوی اول شخص، روایتی را برپایه ی خویشتن و تحلیل خویش آغاز می کند و به نتیجه می رسد:"از زمانی که همه ی روابط خودم را با دیگران بریده ام، می خواهم خودم را بهتر بشناسم."

این کتاب را می توان در زمره ی سورئالیسم نیز قرار داد. شخصیت پارانوئی که مدام در توهم و خلسه و در رویاها و کابوس های خود گرفتار است؛ از نشانه های بارز این سبک است؛ در داستان بوف کور مرز میان رویا و واقعیت به راستی مشخص نیست.

 

بوف کور صادق هدایت

 

داستان بوف کور در واقع حقیقت مانند است و کاملا منطبق بر دنیای بیرون نیست. این داستان جنبه ی هنری یا زیبایی شناختی دارد و صورتی خیالی از زندگی است. کار نویسنده بر خلاف مورخ، آفرینشگری است. او ممکن است که از تاریخ و وقایع تاریخی موضوعی را انتخاب کند؛ اما از زاویه ی دید خود به آن موضوع نگاه می کند و به اصطلاح آن داستان را مانند یک مجسمه ساز تراش می دهد. صادق هدایت در داستان بوف کور از واقعیت وام گرفته است؛ اما نگاه خود را به داستان دارد و شخصیت ها و فضایی غریب آفریده است.

هدایت در پایان توانسته است جنایتکار سمپاتیکی بیافریند که همدلی مخاطب را برانگیزاند و نمونه ی نادری از این نوع پرسوناژ در ادبیات فارسی خلق کند. سبک روائی اثر بیشتر شبیه یک اعتراف است که در پایان با یک شوک تمام می شود.

 

نمادها در بوف کور

شخصیت اصلی داستان راوی شخصیتی گوشه گیر، منزوی و بدبین نسبت به جامعه است. لکاته برای او موجودی دست نیافتنی است. راوی لکاته را تا حدی برای خود بزرگ می کند که او را تلویحا جایگزینی برای اسطوره ی حوا می داند. اسطوره ی حوا در بحث کهن الگویی، به زن بیولوژیکی اطلاق می شود که نگاه مردان به او جنسی است.

نویسنده به بیماری پارانوئید مبتلا است. او استدلال های فلسفی می کند. فروید در این باره می گوید:"بیمار مبتلا به بیماری پارانوئید گاهی آنچنان خوب استدلال کرده و فلسفه می بافد که گویا یک فیلسوف و یا یک مبلغ بزرگ آئینی است و به همین دلیل این بیمارای را جنون استدلال می دانند."

تکرارها و تاکیدهای آشکار در مورد برخی از شخصیت ها و عناصر از علاقه ی نویسنده به نمادگرایی خبر می دهد. این نمادها؛ سایه، زن اثیری، زن لکاته، نقاشی های روی گلدان و شخصیت های درون آن (پیرمرد و دختر رقاصه) هستند و شاید از همه مهمتر؛ سایه، زن اثیری و لکاته باشند.

یونگ ضمیر ناخودآگاه انسان را به دو بخش قومی (نژادی) و شخصی تقسیم می کند و بخش ناخودآگاه شخصی را سایه می خواند. سایه وجود پایین تر و کمتر انسان و در واقع بخش بدوی و حیوانی ما است. یونگ همچنین معتقد است که:"هرکس سایه ای به دنبال دارد؛ و این سایه هرقدر در زندگی خودآگاه شخص کمتر جذاب شده باشد، تاریک تر و انبوه تر است." وقتی شخص کارش به بیماری عصبی بکشد، سایه در او بسیار غلیظ شده است. به اعتقاد یونگ:"انسان باید راهی برای زندگی با سوی تاریک خود بیابد و در واقع بهداشت روانی او در گروی این امر است."

راوی بوف کور در پی اعترافات بعد از قتلش، سعی دارد همه چیز را برای سایه ی خود شرح دهد. تمام شخصیت های فرعی رمان (پیرمرد کاسکه چی، پیرمرد قوزی، زن اثیری، لکاته، پدر لکاته و دایه) سایه های ناخودآگاه راوی هستند که آن ها را پس زده و مخفی کرده است:

"همه ی این قیافه ها در من و مال من بودند. صورتک های ترسناک و جنایتکار و خنده آور که به اشاره ی سر انگشت عوض می شوند: شکل پیرمرد قاری، شکل قصاب، شکل زنم همه ی این ها در خودم می دیدم. گویا انعکاس آن ها در من بود. همه ی این قیافه ها در من بود؛ اما هیچ کدام از آن ها مال من نبود."

بخشی از بوف کور

 

"گویی پیرمرد خنزرپنزری، مرد قصاب، ننه جون و زن لکاته ام همه سایه های من بودند. سایه هایی که میان آن ها محبوس شده ام."

سایه ی اصلی راوی پیرمرد خنزرپنزری است که شخصیتی سلطه گر، تحقیرکننده، نفی کننده و پدرسالار دارد. حضور او امکان مقابله و سخن گفتن را سلب می کند.

آنیما (مادینه روان مرد) عنصر دیگری از نقد کهن الگویی است که در کنار سایه و نقاب قرار می گیرد. چنانچه مرد به هر دلیلی نتواند با مادر یا جانشین او ارتباط عاطفی برقرار کند در این حالت آنیما در روان او دارای کارکردی منفی شده و مرد احساس می کند که هیچ چیز برای او دارای معنی و مفهوم نیست و در نتیجه او نمی تواند از هیچ چیزی لذت ببرد.

در رمان بوف کور آنیما دارای دو جنبه ی مثبت و منفی است. بخش مثبت وقتی اتفاق می افتد که مرد به گونه ای جدی به احساسات، خلق و خو و خواهش های خود توجه کند و به عنوان مثال به کارهای هنری همچون نقاشی در این داستان که بعد از قتل زن لکاته به نویسندگی و نقاشی روی گلدان روی می آورد و با آنیمای خود به صلح می رسد.

اما تاثیر منفی مادر به شکل خشم، ناتوانی و تردید بروز می کند که در راوی به شکل بدبینی های مداوم به همسرش بروز پیدا می کند و در نهایت منجر به قتل زن لکاته (آنیمای منفی) و زن اثیری (آنیمای مثبت) می شود. جلوه ی آنیمای منفی به قاتل عشاق معروف است.

زمان در بوف کور خاصیتی سیال و موازی دارد که در دالان های ضمیرناخودآگاه شناور است. او مدام از دو ماه و چهار روز صحبت می کند که معادل همان بیست و چهار ساعت است.

آینه که نماد خودآگاهی است راوی را در پایان با خودش مواجه می کند. در این رمان مرد سعی دارد به کمک آنیمای خود، زوایای تاریک خود را بشناسد و بعد از تحقق این مهم نقابش را پس می زند و با چهره ی واقعی خود روبه رو می شود. پایان این داستان صلح مرد با آنیمای درونش را نشان می دهد که نشانه ای مثبت برای آینده ی او است.

 

نتیجه گیری

بوف کور اثر مهمی در تاریخ ادبیات ایران محسوب می شود. داستانی که ذهن مخاطب را درگیر می کند. هرکس می تواند مفاهیم و برداشت های خود را از اثر داشته باشد. این داستان بعد از گذشت نزدیک به یک قرن از نگارشش هنوز بدیع و پر از ایده است و ردپای مفاهیم نهفته در آن را حتی در جامعه ی معاصر می توان دید.

گردآوری جدید این کتاب توسط داوود علی بابایی توسط انتشارات امید فردا همراه با داستان کوتاه سایه روشن و نقد و بررسی چاپ شده است. این مجموعه را می توانید از سایت کتابچین تهیه و مطالعه بفرمایید.

 

جملات قصار

کتاب با این جملات مشهور آغاز می شود:

 در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته و در انزواء می خورد و می تراشد. این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد؛ چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزء اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سَبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آن را با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند؛ زیرا بشر هنوز چاره و دوایی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی به توسط شراب و خواب مصنوعی به وسیله افیون و مواد مخدره است؛ ولی افسوس که تأثیر این گونه داروها موقت است و به جای تسکین پس از مدتی بر شدت درد می افزاید.

رمان بوف کور

ویکی پدیای رمان بوف کور

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%88%D9%81_%DA%A9%D9%88%D8%B1

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

کتاب های دیگر انتشارات امید فردا

کتاب های دیگری از نویسنده داود علی بابایی

ویدئوهای مرتبط با کتاب

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
محسن نادم

خیلی سخت میشه با این همه فلاکت ارتباط برقرار کرد

1399-11-27

برچسب ها