دانلود کتاب تنهایی به خاطر عشق
نویسنده: هانری آردل
ناشر : فانوس دنیا
نویسنده: هانری آردل
ناشر : فانوس دنیا
نام کتاب : تنهایی به خاطر عشق
نویسنده : هانری آردل
ناشر : فانوس دنیا
مترجم : دنیا مملکت دوست
تعداد صفحات : 230 صفحه
شابک : 978-600-96302-1-9
تاریخ انتشار : 1397
رده بندی دیویی : 912/843
دسته بندی : رمان های خارجی, داستان های آموزنده
نوع کتاب : Epub
قیمت نسخه الکترونیک : 15000 تومان
"تنهایی به خاطر عشق"
کتاب حاضر اثری از هانری آردل (Henri Ardel) می باشد با ترجمه ای از دنیا مملکت دوست ، توسط انتشارات فانوس دنیا منتشر شده است.
هانری آردل با نام مستعار برت آبراهام در چهارم ژوئن 1863 در شهر پاریس متولد و در سال 1938 در همین شهر دیده از جهان فروبست. او نویسنده رمانهای احساسی زنانه است که همچون بسیاری از نویسندگان معاصر خود از نام مستعار مردانه مثل لئودارتی استفاده میکرد. هانری آردل یک نویسنده کاتولیک و اهل فکر و اندیشه بود. او در سال 1934 جایزهی«پری مونتیون» را به خاطر نگارش کتابش به نام «قلب شکاک» به دست آورد. خواهرش ماری - لوئیز متولد دهم مه 1877 نیز یک نویسنده بود، او پس از مرگ خواهرش نام مستعار کولت هانری آردل را انتخاب کرد. آثار هانری آردل شامل سه داستان کوتاه و 33 رمان است که بارها تجدید چاپ شدهاند. داستان در رابطه با یک دختر زیبا ست که به دلیل ورشکستگی پدرش مجبور می شود به عنوان معلم سرخانه در منزل یک دوک زندگی کند. آنچه در ادامه این اتفاقات رخ می دهد محتوای این داستان فرانسوی است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
"پیشخدمت او را به داخل یک سالن راهنمایی کرد و خودش آنجا را ترک کرد و دختر جوان را در آن سالن کوچک که پردههای ضخیمش آنجا را تاریک کرده بود تنها گذاشت. فضای تاریک و روشن سالن با دکوراسیون شیک آنجا هماهنگی نداشت. اما رنگ روشن مبلمان عتیقه ابریشمی با رنگآمیزی صندلیهای راحتی و نیز با کوسنهای روی کاناپه و رنگ پارچهی روی پیانو و رومیزیها کاملاً با هم جور میآمد. بر روی دیوار روبروی بخاری تصویر زنی مومشکی با چهرهای زیبا ولی بیروح به چشم میخورد که شانههای لختش در زیر لباس ساتن روشن خودنمایی میکرد... در یکطرف پیانو عکس دختربچهای با صورتی لاغر و چشمانی سیاه درشت و دهانی غنچه مانند که لباس کولیها را بر تن داشت قرار داشت. در نگاهش ازیکطرف شور و شعف و از طرف دیگر غم و اندوه موج میزد. ژیسلن برای مدتی به این عکس خیره شد. زمان همینطور میگذشت ولی اثری از مادام دو مولد نبود. ژیسلن از خود پرسید که آیا مادام دو مولد او را به حضور خواهد پذیرفت. در این افکار بود که ناگهان صدای خشخش پیراهن ابریشمی به سؤالش پاسخ داد. در باز شد و دختر جوان در برابرش زن نسبتاً چاقی را دید که هنوز ردپایی از زیبایی گذشته در چهرهاش دیده میشد. او در آن لباس ابریشمی گلدار به زنان دوران قدیم شباهت داشت. او پودر زیادی به صورتش زده بود و سفیدی صورتش لبان ارغوانی و چشمان سیاهش را بیشتر نمایان میساخت."
این کتاب فهرست ندارد.
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد
خیلی جالب بود توصیه می کنم حتما بخونید
1402-11-28