×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
خاتون عمارت

دانلود کتاب خاتون عمارت

خاتون عمارت
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : خاتون عمارت

نویسنده : احمد عمیدی

ناشر : کیان افراز

تعداد صفحات : 917 صفحه

شابک : 978-600-97222-5-9

تاریخ انتشار : 1395

رده بندی دیویی : 62/3فا8

دسته بندی : رمان های ایرانی

نوع کتاب : Epub

قیمت نسخه الکترونیک : 23500 تومان


معرفی کتاب

"خاتون عمارت"
کتاب حاضر اثری از احمد عمیدی می باشد که توسط انتشارات کیان افراز منتشر شده است.
داستان «خاتون عمارت» در واقع داستان زنی زیبا به نام «خاتون» است که برگرفته از خاطراتی است که نویسنده از زبان پدرش شنیده است و آن ها را پس تحقیق در دوره های تاریخی چون زمان قاجار نقل کرده است.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:
"جمشید که به‌ دقت، آن زن کنجکاو و دقیق را زیر نظر گرفته بود؛ با رفتن وی خیلی صمیمانه دستی به‌ شانه‌ی صادق زد و به‌وضوح نفسی به ‌راحتی کشید و سپس با لبخند معناداری در ادامه گفت: «می‌دونی عمو جان، این قوم و خویش‌های زن ِمن به‌جز دردسر و حسادت چیزِ دیگه‌ای بارشون نیست، اینه که نمی‌خوام تو زندگی‌مون سرک بکشن و رفت اومدی داشته باشن، البته همسرم، خودش هم دلخوشی ازشون نداره، آخه شما که خبر نداری اون‌ها چه‌قدر اذیتمون کردن تا تونستیم ازدواج کنیم، اینه که هر دومون ازشون بیزاریم و حوصله‌ی دیدنشونو نداریم، تا اینجاییم هرچه کمتر بیان سراغمون خیالمون راحت‌تره، یه مدت دیگه هم که هوای بوشهر خنک‌تر بشه از اینجا می‌ریم و از شرشون به‌کلی دور می‌شیم، من تو این میون توقع و انتظاری که از شما و خانمت دارم اینه که کمک کنین همسرم کمتر راهیِ بیرون بشه که‌ یه وقت با اون‌ها رو به‌رو نشه و اون‌ها هم اینجا رو پیدا نکنن.
او پس از آنچه گفته بود با تأنی دستی به‌ صورتش کشید و باز هم نگاهش را به ‌صادق سپرد و در ادامه گفت: «اگه اون‌ها نیان سراغمون خیلی بهتره، لااقل از شر حرف‌ها و کارهاشون راحتیم، امّا اگه راه خونه رو یاد گرفتن که دیگه کاریش نمی‌شه کرد، اون وقته که باید یه فکرِ دیگه‌ای بکنم تا از دردسرهاشون دور بمونیم، البته‌ این حرف‌ها پیش خودمون بمونه‌ها من نمی‌خوام سفره‌ی سفارش‌هام پیش خانمم باز بشه، من تنها چیزی که می‌خوام اینه که زنم راحت باشه، هرقدر هم که او بیشتر آسایش داشته باشه منم بیش ازآنچه گفتم از خجالتون درمی‌آم.»"

فهرست مطالب

این کتاب فهرست ندارد.

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
برچسب ها