×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود رایگان کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
خانه این جاست

دانلود کتاب خانه این جاست

خانه این جاست
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : خانه این جاست

نویسنده : گروه نویسندگان

ناشر : نوگام

تعداد صفحات : 211 صفحه

شابک : 978-1-909641-23-5

تاریخ انتشار : 1394

دسته بندی : داستان های کوتاه

نوع کتاب : PDF

قیمت نسخه الکترونیک : رایگان


معرفی کتاب

"خانه این جاست"

کتاب حاضر یک کارگروهی می باشد که توسط انتشارات نوگام منتشر شده است.

نشر نوگام در سپتامبر ۲۰۱۴ فراخوانی داد برای گردآوری داستان‌های مهاجرت ایرانیان. پدیده مهاجرت در ادبیات هرکشوری، مخصوصا ایران تاثیر بسزایی دارد. بسیاری از ایرانیان داستان‌های شنیدنی‌ای از مهاجرت خود دارند، داستان‌هایی منحصربه‌فرد از فرازونشیب‌های ترک وطن. در طول چند ماه داستان‌هایی از اقصا نقاط جهان دریافت کردیم و ۱۰ داستان از این میان را برای مجموعه داستان‌های مهاجرت به نام «خانه این‌جاست» برگزیدیم.  این کتاب یک کار گروهی است که مانند باقی کتاب‌های نوگام با حمایت همگانی ایرانیان منتشر می‌شود. 

 

در بخشی از این کتاب می خوانیم :

"بابا معمولا تو عکس ها نیست، از عکس فراریه. شایدم برای همین هم همیشه خودش عکس می گیره. عکس های بابا کمه. توی عکس های دسته جمعی بابا توی حاشیه ست. خیلی وقت هام که توی عکس ها هست اصلا اون جا نیست. وقتی هم که با مامان اسکایپ می کنیم، بعد کلی حرف زدن می گم: «بابا چه طوره؟ » که مامان باز بگه بابا از اول حرف همون جا بوده و می شنیده. که بابا بیاد جلوی دوربین، بای بای کنه، صورت اش و زخم پیشون یاش به یه خنده گشاد باز بشه، حال ام رو بپرسه، بپرسه که هوا چه قدر سرد شده، که چه قدر برف اومده و من نگم که چه قدر دل ام براش تنگ شده، چه قدر دل ام می خواد حرف بزنه و من گوش بدم به صداش، به تُن خاص صداش، به خنده های معدودش، که چه قدر دل ام می خواد بغل اش کنم و فشارش بدم، دست ام رو بذارم روی پیشونی بلندش و ساعت شکسته رو با کف دست ام بپوشونم. که دوباره بچه بشم تا توی بغل اش گریه کنم، که من رو ببره دکتر، من رو ببره دفترش و کیف سامسونت اش رو بده من بیارم. که من و پردیس رو بذاره رو شیکم اش و نفس عمیق بکشه که ما باهاش بریم بالا و ذوق کنیم. که وقتی داره توی اتاق پذیرایی که چراغ هاش خاموشه و مبل های ملافه کشیده دورش رو گرفتن، ورزش می کنه، پل بشه و من و پردیس از زیرش رد بشیم. که زبری پوست انگشت های کلفت و زبر دست اش رو مثل حروف بریل زیر انگشت هام بخونم. که من رو ببره شکار کفتر چاهی و کبک، که با رنو پنج دوتایی بریم نیشابور و من تمام راه رو جلو بشینم، دست ام رو از پنجره بکنم بیرون و هواپیما کنم و قوانین آیرودینامیک رو کشف کنم. بیابون های گرمسار رو این قدر نگاه کنم که خسته بشم، تبلیغات تخلیه چاه و گوسفند زنده و تخریب بتن رو روی دیوارهای آجرفشاری اول شهرهای کوچیک بخونم و گوش ام رو به ضبط دوکاسته پاناسونیک ناسیونال بچسبونم تا شاید بتونم وسط زوزه موتور ماشین و صدای باد، نوار کریس د برگ رو برای بار هزارم گوش کنم."

فهرست مطالب

زمستان غرب میانه

یک نیمروز آفتاب مسجدسلیمان

قاب های خیال

التزامی ها

من می میرد

دوم شخص مفرد

آن دو روز آخر اردیبهشت

بذر خورشید که پاشیده فلک بر سیستان

شکنجه سفید

بوی بو ندادن خیابان

 

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

کتاب های دیگری از نویسنده گروه نویسندگان

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
برچسب ها