دانلود کتاب سند باد و سفرهای او - قسمت اول
نویسنده: جلال نوع پرست
ناشر : سبکتو
نویسنده: جلال نوع پرست
ناشر : سبکتو
نام کتاب : سند باد و سفرهای او - قسمت اول
نویسنده : جلال نوع پرست
ناشر : سبکتو
تعداد صفحات : 128 صفحه
"قصه های هزار و یک شب" / سندباد و سفرهای او( 1)
کتاب حاضر اثری از جلال نوع پرست با بازنویسی عبدالطیف طسوجی می باشد که با ترجمه ای از گروه سبکتو توسط انتشارات سبکتو منتشر شده است.
عبداللطیف طسوجی، نویسنده، مترجم و از فاضلهای دوره فتحعلی شاه بود. علم ادبی او در زمان خودش به قدری بوده که لغتنامه برهان قاطع را اصلاح کرد. در سال ۱۲۵۹ به دستور شاهزاده بهمن میرزا(برادرزاده محمدشاه قاجار) ترجمه هزارویکشب از عربی به فارسی را شروع میکند. محمدعلیخان اصفهانی، متخلص به سروش، هم او را در این راه و در تبدیل اشعار عربی به فارسی همراهی کرد. سرانجام در سال ۱۲۶۱ برای اولین بار در چاپخانه سنگی تبریز هزار و یک شب چاپ میشود و تا به امروز هم از همان نسخه طسوجی استفاده میشود. جلال نوعپرست در سبکتو آن را بازنویسی کرده تا تجربه بهتری از این هزار افسان به مخاطب ارائه کند.
سندباد یک مجموعه داستانی در دل داستانهای هزارویک شب است. اما به دلیل جذابیت داستان و شخصیتپردازیهایش به تنهایی مورد توجه زیادی قرار گرفته است. بسیاری از مورخان داستان سندباد را برگرفته از واقعیت همراه با چاشنی خیالپردازی میدانند. در واقعیت سندباد ماجرای یک تاجر ایرانی به نام سلیمان است که به شرق دور سفر میکند و برای اولین بار شرح سفرش نوشته میشود. البته اینکه دقیقا چه کسی آن را نوشته مشخص نیست. سندباد شخصیتی کهن ایرانی است که مایهای الهامبخش برای شعرها و نمایشنامههای ماندگار شده است. سری داستانهای سندباد از هفت سفر او صحبت میکند.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
" کشتی در بندر پهلو گرفت، بازرگانان بسیاری درآن کشتی بودند؛ ناخدا بادبان را جمع کرد و طناب قید کشتی را محکم در ساحل بست و اهل کشتی هرچه که به همراه خود داشتند، بیرون میآوردند و من هم یکبهیک اجناس را مینوشتم. همه که بیرون آمدند، از ناخدا پرسیدم که: چیزی در کشتی مانده یا نه؟ گفت: آری سرورم، مقداری از وسایل در کشتی مانده، اما صاحب آنها در یکی از جزایر، در دریا غرق شده و اکنون وسایل او نزد ما امانت مانده. قصدمان ایناست که آنها را بفروشیم و پول آن را در شهر بغداد، به فرزندان و خانوادهی او برسانیم. من به ناخدا گفتم: نام صاحب آن اموال چه بود؟ پاسخ داد: به من گفتهاند سندباد بحری نام داشته که در دریا غرق شده است. هنگامی که من سخن ناخدا را شنیدم، با دقت به او نگاه کردم. او را شناختم و فریادی بلند زدم، به او گفتم: ای ناخدا، بدان که صاحب آن اموال منم و نامم، سندباد بحری است که با جمعی از یاران کشتی به جزیرهای رفتیم. اما آن جزیره مانند ماهی، به جنبش درآمد و تو بود که فریاد زدی و ما را آگاه کردی. هرکس توانست به کشتی بازگشت و هرکه نتوانست، غرق شد. من نیز از غرقشدگان بودم؛ اما خداوند بزرگ، مرا به وسیلهی تختهی بزرگی که اهل کشتی بر روی آن جامه میشستند، نجات داد و زنده به ساحل جزیرهای رساند. باز به لطف خدا، در آن جزیره با خادمان ملک مهرجان مواجه شدم. آنها مرا به این شهر آوردند و من در خدمت ملک آمدم. او مرا به ریاست و حسابرسی بندر گماشت. اکنون در نزد او سخنی پذیرفته دارم و این اموال که در کشتی است، متعلق به من است. چون قصه به اینجا رسید، بامداد شد و شهرزاد،لب از داستان فروبست."
میکروکتاب چیست؟
درباره کتاب
درباره نویسنده
مقدمه
فصل اول
حکایت سندباد
فصل دوم
حکایت سفر اول
فصل سوم
حکایت
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد
دانلود نمیشه
پشتیبان سایت
برای دانلود و مطالعه کتابها باید یکی از اپلیکیشنهای کتابچین ( اندروید، آی او اس و ویندوزی) را نصب نمائید سپس دقیقا با همان حساب کاربری که اقدام به خرید کتاب کرده اید وارد اپلیکیشن شوید و به قسمت "کتابخانه من" وارد شوید کتاب در آنجا قابل مشاهده، دانلود و مطالعه می باشد. برای مطالعه کتاب فقط باید یکبار به اینترنت وصل شوید و کتاب را دانلود نمائید و برای دفعات بعدی نیاز به اینترنت نمی باشد1401-08-20