دانلود کتاب سه تار

روایت داستان سه تار:

داستان سه تار حکایت زندگی نوازنده ی نحیفی است که پس از چند سال نوازندگی با قرض گرفتن یا اجاره کردن ساز در مجالس مردم بالاخره بعد از مدت ها سه تاری برای خود می خرد وهمانطور که  غرق در افکار خود برای نواختن بود ، خود را در مسیر مسجد می یابد و در اثر درگیری با پسرک عطر فروش دم مسجد، سه تارش نیست و نابود می شود.

سه تار نوشته ی جلال آل احمد با نگاهی دقیق و هوشمندانه ، جامعه ای خرافات زده و بیمار را مورد انتقاد قرار می دهد. این داستان به لحاظ زبان و ساختار ریشه در اعماق فرهنگ ایرانی دارد. در این داستان موقعیتی از یک نوجوان دیده می شود که اطلاعاتی از گذشته ی وی  در داستان دیده نمی شود. انگار نویسنده دغدغه ی این را نداشته تا اطلاعات را مهندسی کند و به گونه ای با ساختار داستان کوتاه به مخاطب منتقل کند. وی تنها موقعیت نوجوان فقیر را در حال حاضر ترسیم می کند و اتفاقات پیرامون او را با جزئیات بیان می کند.

این داستان در واقع روایتی تلخ از زندگی مردی که به دلیل اینکه استعدادهایش را آن گونه که می خواهد به کار نگرفته است به همین دلیل توانایی خرید یک ساز را نداشته است.پس از خریدن یک سه تار در اوج داستان و حادثه ی شکستن سه تار، انتقادی پنهان شده در پی رویدادی ساده از ریاکاری و استبداد دینی حاکم بر اذهان ناخودآگاه مردم - حتی یک پسر بچه - نمایان می شود.

شخصیت اصلی داستان  که پسرک  نیز می باشد. علاقه ای به درس و مدرسه نداشته و ی زمانی که به تنها آرزویش می رسد اتفاقات به گونه ای رقم می خورد که ناکام می ماند. و در واقع به عنوان  نماینده ی قشر جوان جامعه ای است که نویسنده آن را نقد می کند. این جوان با موانعی روبرو می شود که او را از مسیر  اصلی خود باز می دارد. این پسرک فقیر  با  سختیها و دشواری های  فراوان با پول کمی که پس انداز کرده است  سه تاری میخرد و  چنان حس شادی به او دست میدهد که انگار در دلش ارزویی دیگری ندارد .

در این داستان کوتاه شخصیت دیگری است که نماینده سنتیها و مرتجعین  جامعه به حساب می آید و از جمله پسر  عطر فروشی است که در نزدیکی مسجد شاه  بساطی به پهن کرده و تسبیحی در دست دارد و ذکر خدا میگوید. در درگیری که بین او و پسرک اتفاق می افتد , سه تار  پسرک  خرد می شود  و  داغ آن را بر دل  پسرک می گذارد- پسرک  دست بردار نبود  و گویی میخواست که  کسادی بازار خود را  در نابودی سه تار او یافت کند از  این نگاه  پسر عطر فروش خشک مقدس  و متحجر مذهبی,  و اعتقاد او به اینکه ابزار و آلات  موسیقی حرام  و افراد شاد  بی دین و کافرند. پسر عطر فروش پس از بین بردن سه تار پسرک, احساس رضایت  در دل دارد که توانسته است  به نحو  احسن به وظیفه دینی خود عمل کند. این گونه از شخصیتها  به دلیل غرق در خرافات و  فقر , مخالف هر گونه  پیشرفت و  ترقی  جوامع خود هستند.

به قلم: نفیسه علیزاده