×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
مرگ رنگ

دانلود کتاب مرگ رنگ

مرگ رنگ
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : مرگ رنگ

نویسنده : مائده مرتضوی

ناشر : کیان افراز

تعداد صفحات : 80 صفحه

شابک : 978-600-96459-7-8

تاریخ انتشار : 1395

رده بندی دیویی : 62/3فا8

دسته بندی : داستان های کوتاه

نوع کتاب : Epub

قیمت نسخه الکترونیک : 17600 تومان


معرفی کتاب

"مرگ رنگ"
کتاب حاضر اثری از مائده مرتضوی می باشد که توسط انتشارات کیان افراز منتشر شده است.
این مجموعه شامل 10 داستان کوتاه با نام های «تک و توک قرمز»، «قهوه‌ای سوخته»، «طفل معصوم»، «مهمان‌بازی»، «اسباب‌کشی»، «تَرَک»، «مرگ رنگ»، «دایره‌های بنفش..اَبتَر»، «شیشه مات‌کن» و «پژواک سبز» می باشد.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:
"قهوه ای سوخته:
همه‌چیز مثل یه پازل هزار تیکه‌اس.که کسی عمداً خرابش کرده و تیکه‌هاش رو گم‌وگور. همه‌چیز به‌هم ریخته. اتفاقات این چند روزه، مثل فیلمیه که پلان‌هاشو بهم ریخته باشن و بعضی از سکانس‌هاشو حذف.
اولین تصویری که‌یادمه؛ رستورانه. یه رستوران بین‌راهی. با رویا و مانی و یاسی نشسته بودیم دور میز. گارسون که غذاها رو آورد، مانی با خنده پرسید:
«خیلی دلم می‌خواد بدونم کباب آدمیزاد چه مزه‌ایه؟»
یاسی انگشترش رو توی دستش چرخوند و گفت: «به پای گاو و گوسفند نمی‌رسه. خیالت تخت.»
گارسون کباب‌ها رو چید روی میز. چربی‌دستش رو کشید به پیش‌بند سفید و چرک‌مُرده‌اش. زل زد توی چشم‌های مانی و گفت: «یه کم به شیرینی می‌زنه. یه چیزی تو مایه‌های گوشت شترمرغه. هم رنگش، ‌هم طعمش.»
 بعد هم زیر چشمی ‌پسر بچه‌ای روکه چند میز اون‌طرف‌تربود، نگاه کرد و دوباره زل زد به مانی: «هر چی هم سن‌وسالش کمتر باشه بهتره. چون از بلوغ به بعد گوشت آدمیزاد نَپَز می‌شه و دیگه به درد خورد و خوراک نمی‌خوره.»
بعد هم به ما که مات و مبهوتش شده بودیم، خندید. رویا هم خندید. سفیدی دندوناش صاف خورد توی چشمم.
پشتم خیسِ‌خیسه. نای بلند شدن ندارم. چند قدم اون‌طرف‌ترند. صدای حرف زدنشون میاد. همون لعنتیا. یکیشون ریش بلند و سیاه داره و اون یکی عینکیه. یه عینک کائوچویی سیاه زده. یعنی اولش فکر می‌کردم سیاهه. یک‌آن وقتی، یه باریکه‌ی نور از لای درخت‌های جنگل در رفت و یک راست فرو رفت توی عینکش، فهمیدم رنگش سیاه نیست و قهوه‌ایه. قهوه‌ای سوخته. "
 

فهرست مطالب


تک و توک قرمز
قهوه‌ای سوخته
طفل معصوم
مهمان‌بازی
اسباب‌کشی
تَرَک
مرگ رنگ
دایره‌های بنفش..اَبتَر
شیشه مات‌کن
پژواک سبز
 

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
برچسب ها