×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
پس لرزه های غزل

دانلود کتاب پس لرزه های غزل

پس لرزه های غزل
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : پس لرزه های غزل

نویسنده : سید مهدی نژادهاشمی

ناشر : سخن گستر

تعداد صفحات : 106 صفحه

شابک : 978-964-477-978-7

تاریخ انتشار : 1390

رده بندی دیویی : 8فا1/62

دسته بندی : شعر فارسی, شعر عروضی

نوع کتاب : PDF

قیمت نسخه الکترونیک : 14300 تومان


معرفی کتاب

"پس لرزه های غزل"
کتاب حاضر اثری از سید مهدی نژاد هاشمی می باشد که توسط انتشارات سخن گستر منتشر شده است.
مجموعه ی پیش رو شامل 137 غزل فارسی از سید مهدی نژاد هاشمی معروف به شوریده می باشد.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
"از من گرفتی ناگهان گرمای خود را
لبخند های مست و بی پروای خود را
تا نشکفد احساس زنبق های وحشی
تا پرکنی از خون دلها پای خود را
نفرین بر این ماه و پلنگ زخم خورده
نفرین بر آنکه خط زده دنیای خود را"

 

فهرست مطالب

امام رضا (ع)  

باید ورق می خورد اما باد، نگذاشت  

بغضی شکسته، گوشه ی آوار می چکید  

در آسمان غم زده ای از غبارھا  

در ھوای کسی نمی چرخید  

ھفت آسمان ، نه، عرش زمین پرستاره بود  

چشم خشکی که آرزو ھا داشت  

دستھایی سرد در دستان بی غم ھا  

افتاده ی بر روی زمین ، پا شدنی نیست  

کاش یک شب دِلِ من با نفست وا بشود  

ای ماه من که ذھن مرا بسته ای به تیر  

برای مردم غریب فلسطین  

با باد ھای آخر پاییز می پرد  

شاعر دلت دوباره پریشان اگر نبود  

داری تو از جنازه ی من می کشی حساب  

می لرزد از عبور نگاھت کبوتری  

با پر ابر بیا تا که ھوا تر بشود  

آرام چشم ھای مرا باد برده است  

باشد تو ھم برو ، سفرت بی خطر شود  

امشب دلم گرفته و در انحصار توست  

وقتی نگاه پنجره رو به شمال نیست  

دلم می گیرد از ذھن و نفس ھای مقوایی  

فراموشت نكردم غیر تو در سر نمی گنجد  

فکرت ستون زندگی ام را خراب کرد 

شور و شوقی تازه در چشم ترم پیدا نشد  

دل خور شدیم و طاقت آذر نداشتیم  

وقتی دلت غریب نشان مرا گرفت  

اینجا سر شب پنجره را وابگذارید  

دیگر نمی شود سر پایم بایستم   

چرا ھمیشه تو از درد و رنج لبریزی   

این روز ھا از حال و احوال خودم سیرم   

تو را من می شناسم ھرکجا باشم به دیدارم نمی آیی   

رفتی ، نگاه پنجره ھا خیس آب شد   

کسی که قلب یخی دارد و نمی فھمد    

عمری گذشت و بی تو حضوری ندیده ام   

یک شب بیا مھتاب و روشن کن حدودم را   

گم می کنم بی اختیار امروز و فردا را   

زمستان آمد و گل بوته ھا را برف مفقود الاثر می کرد   

حالا مرا دیوانه می دانی یقین دارم   

سکوتی ھرزه جولان داد عصیان و تباھی را 

خواھند گفت از قفسش پر کشید و رفت   

من آن افتاده در موجم سفر را دوست می دار م 

کامم اگر چه تلخ تر از زھر مار بود   

اینجا كسی نداشت تمایل به ماندنم   

تو را بھانه گرفتم قرار من باشی   

خسته از دست باد می نالید   

طنی وحشت مرگم بدون تِو بردار   

باشد نیا نبین که من از دست می روم   

دلم گرفته در این مستطیل تنھایی   

دست مرا بگیر و ببر سوی دیگری  

تنھا سکوت مانده و حرفی نمیزنی   

خرابت می شوم امشب نگاھم می شوی آیا ؟  

گفتی به من دوباره رھایت نمی کنم   

گرفته راه گلو - بغض ھای تکراری   

از بام بی وفایی تو ساده می پرم   

باور نمی کنم که توھم دشمن منی   

در گیرو دارِ مخمصه ای سخت و بس خطیر   

پاسخ نمی دھی به نفسھای آخرم   

وقتی دل از نبود تو دلگیر می شود 

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

کتاب های دیگر انتشارات سخن گستر

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
برچسب ها