×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
اثری از محمد نیست؟ ... هست؟

دانلود کتاب اثری از محمد نیست؟ ... هست؟

اثری از محمد نیست؟ ... هست؟
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : اثری از محمد نیست؟ ... هست؟

نویسنده : مصطفی محمدی

ناشر : فاتحان

تعداد صفحات : 64 صفحه

شابک : 978-600-6033-57-0

تاریخ انتشار : 1391

رده بندی دیویی : 955/08430922

دسته بندی : زندگینامه و خاطرات , جنگ تحمیلی و دفاع مقدس, شهدا

نوع کتاب : PDF

قیمت نسخه الکترونیک : 13000 تومان


معرفی کتاب

"اثری از محمد نیست؟ ... هست؟"
کتاب حاضر اثری از مصطفی محمدی می باشد که توسط انتشارات فاتحان منتشر شده است.
شهید محمد اثری نژاد، زاده روستای حسین آباد کام فیروز شهرستان مرودشت فارس، روز بیست و چهارم شهریورماه 1333 چشم به هستی گشود. وی به سال 1353 در جریان مبارزه امام خمینی(س) با رژیم شاهنشاهی قرار گرفت. در همان سال ها از زادگاهش به سوی تهران مهاجرت کرد تا بتواند کسب و کاری برای خود فراهم کند. با آهنگری آغاز کرد و شبانه به ادامه تحصیل پرداخت؛ تا این که به خدمت زیر پرچم فراخوانده شد؛ اما هنوز ده ماه از این دوران نگذشته بود که به علت درگذشت مادر، معافی کفالت شامل حال اش شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مدتی به عنوان نیروی داوطلب، در کردستان و غرب کشور خدمت کرد؛ تا این که با آغاز جنگ، لباس سبز سپاه را به تن آراست و به خوزستان رفت. در سال 1362 معاونت پشتیبانی و تدارکات قرارگاه نجف را بر دوش او نهادند. سپس در مهرماه سال 1364 بار دیگر به جنوب رفت و همین مسؤولیت را در یگان دریایی سپاه پذیرفت. سرانجام روز دوازدهم اسفندماه همان سال، با نبرد والفجر 8 در منطقه فاو عراق، به درجه رفیع شهادت نایل آمد. پیکر وی از آن سال در گلزار شهدای بهشت زهرا تهران آرمیده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
" حسین هم چنان جدی و پرلرز، عین مرغ پرکنده دارد جِز می زند. حاج محمد بازوی اش را لمس می کند: دوست داری بگم که نداریم؟! داریم، ولی الان دم دست نیس. دندون به جیگر بگیر، خب؟ حسین، شرم از این می گیرد که توضیح بیش تری از مسؤول تدارکات و پشتیبانی قرارگاه بشنود؛ سر به زیر می اندازد و می رود پی یک مأموریت دیگر. ساعت یازده شب، همانند درنگ مردن، چنان دیر و سخت برای گذر از راه می رسد که نه حسین نای روی پا ایستادن دارد و نه شرافت رمقی برای شستن ظرف های یک لشکر آدم. اما تریلر ماک، با آن رنگ آبی  نفتی که از راه می رسد، هر رزمنده می شود هشت نفر نیروی سرحال! بچه ها دست به دست گلوله های سنگین را از بالای کامیون پیاده کرده و با احتیاط پشت تویوتاوانت ها می چینند. هر چه خرج و گلوله 106 و 107 میلیمتری موجود است، می شود سهم لشکر 5نصر که امشب می خواهد کله قندی را روی سر سرتیپ یعقوب جاسم خراب کند."

فهرست مطالب

این کتاب فهرست ندارد.

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
برچسب ها