کتاب از جنس تنهایی

با کمی تمرین و تلاش و به کاربردن ایده های نو نویسنده ی موفقی می شوید. اما کتاب اشکالاتی داشت که گفتنش خالی از لطف نیست. 1. داستان و سوژه ی داستان تکراری، یکنواخت و خسته کننده بود البته باید این را در نظر گرفت که در سال 95 نوشته شده نه امسال. ولی با خلق صحنه ها و شخصیت های جدید یا اتفاقات متفاوت تری می توانستید این سوژه ی تکراری را جذاب کنید. 2. بعضی از جمله بندی ها و فعل ها اشکال داشتند. 3. خیلی از جزییات نیازی به بیان نداشتند یا تکراری بودند. خیلی از صحنه ها هم تکراری بودند. یعنی در طول داستان تکرار می شدند و اتفاق جدید و قابل توجهی نمی افتاد. 4. عشق بین سوژه ها خام و بچگانه بود. باید طوری نوشت که خواننده جذب شده و درس عبرت بگیرد نه اینکه از خواندن داستان پشیمان شده و با خودش بگوید این چه عشقی بود؟ 5. این که به بهانه ی بی ادبی و فرهنگ متفاوت، حرفی نزنید و هر خواسته ای که دیگران دارند را قبول کنید درست نیست چون نشان می دهد سوژه، شخصیت نداشته، برای خودش ارزش قایل نیست، از خودش اراده ندارد و این سوژه های دیگر و داستان هست که او را حرکت می دهند. البته این می تواند از خصوصیات اخلاقی باشد چون هیچکس کامل نیست. در آخر باید اضافه کنم که توانایی نویسندگی را دارید پس دست از تلاش برندارید.

عالی بود ممنون از شما