دانلود کتاب استکانی کناربعدازظهر

فهرست مطالب

غروب اول آبان صدای موزیک
زل میزنم به زندگی ام به گذشته ام
یواش رد شدم از اتفاق یک میدان
از بستنی آب شده در دهان تو
شبی که چادر خود را به کوچه ها داده
قرو ظرف آب [شده راهی سفر]
[لیوان سرنگون شده از آب معدنی]
تقویم سالهای گذشته کنار ما
یک جاده ی خراب که خارج شد از مسیر
دارد کجای شعر تو را درد می کند
زیر یک چتر کهنه ی غمگین
پرید تا سر گلدسته و  پرش تر شد
استکانی کنار بعد از ظهر
با یک سلام تازه که اینجا در این اتاق
کلاف قهوه ایروزهای مسخره ام
حیاط خیس که نعش تو درکنارم بود
شبیه برف کسی که نشسته روی بدن
زنی که بعد تو هم مادر و پدر بوده
یک روز خوب رفته و یک روز آمده
چاقوی بی دلیل درون تصورم
فضای خالی صحنه وروی این پرده
هی غلت می زنم وسط تخت در خودم
تصویر خط خطی کسی زیر یک پتو
می نویسد که اسب می آید می نویسد سوار می آید
پشت چراغ قرمز تو پرت می شدم
آهسته وا کردی دری را از سکوتم
دو عکس را که به دیوار پیش هم بزنم
با برف سختی که تنم را لیز می کرد
افتاده خون تو رویشقیقه ام
بوی باروت بغض خیست را روی دوش تفنگ آوردند
روز را با تمام خستگی اش