دانلود کتاب زیباترین افسانه ها - افسانه های طنز

معرفی کتاب

" زیباترین افسانه ها" / افسانه های طنز
افسانه های طنز اثر دیگری از حمیدرضا خزاعی از انتشارات ماه جان است.
طَنز، هنری است که عدم تناسبات در عرصه‌های مختلف اجتماعی را که در ظاهر متناسب به نظر می‌رسند، نشان می‌دهد و این خود مایه خنده می‌شود. هنر طنزپردازی، کشف و بیان هنرمندانه و زیبایی‌شناختی عدم تناسب در این «متناسبات» است.
طنز هنری مکتوب است و اجرای آن در دیگر گونه‌های نمایشی به‌طور نمونه تئاتر، سینما یا تلویزیون، کمدی نامیده می‌شود.
دراین مجموعه 25 افسانه طنز در کنار هم قرار گرفته اند.
در بخشی از کتاب می خوانیم :
یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچ‌کس نبود. بنده‌ی خدای ساده‌دلی آمد و مهمان ننه پیرزالی شد. ننه پیر زال دل و جگر پخته بود. وقتی غذایشان را خوردند. مرد گفت: « بی‌بی، این چی بود که این قدر خوشمزه بود؟ »
« دل و جگر ننه جان. »
« دل و جگر؟ »
« بله. »
« چه خوب است که زنم هم از همین غذاها برایم درست کند، چه کار کنم که اسمش از هوشم نرود؟ »
« توی راه که می‌روی هی با خودت بگو: دل و جگر، دل و جگر تا از هوشت نرود. »
مرد از ننه پیرزال خداحافظی کرد و به راه افتاد. همین جور که در راه می‌رفت، با خودش می‌گفت: « دل و جگر، دل و جگر »
در بیابان شتری زانو زده بود و از جایش تکان نمی‌خورد. چند نفر دور شتر را گرفته بودند که شتر را حرکت دهند. مرد همین جور توی راه می‌رفت و با خودش می گفت: « دل و جگر، دل و جگر. »
صاحبان شتر خیال کردند برای شتر آن‌ها می‌گوید. شتر را رها کردند و افتادند به جان او. تا جایی که می‌خورد او را زدند.
« برای چی می زنید؟ »
« این چه حرفی بود که تو زدی؟ »
« پس چی بگویم؟ »
« بگو دستشه بگیر، پاشه بگیر، بگو: یا الله. »
بنده‌ی خدا در راه می‌رفت و همین جور با خودش می‌گفت:
« دستشه بگیر، پاشه بگیر، بگو یا الله. »"