دانلود کتاب زیباترین افسانه ها - افسانه ی پریان

معرفی کتاب

" زیباترین افسانه ها" / افسانه های پریان
این کتاب از حمیدرضا خزاعی (متولد 1334 مشهد ) از نتشارات ماه جان منتشر شده است که افسانه‌های پریان و قصه‌های ایرانی را شامل می شود
عنوان برخی از افسانه های آن عبارتند از: درینگو درینگو سکینه را بردن، غریب جان، غلام دیو و ...
همانطور که از عنوان کتاب پیداست  شخصیت های محوری این افسانه ها پری هستند در این افسانه ها انسان ها برای رسیدن به این پریان به چالش های زیادی بر میخورند  تا پری ها را برای زندگی به میان خودشان بیاورند و یا برعکس خود به میان پریان بروند.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
"باری‌ بود، مختاری‌ بود، در پی‌ کوه‌ کفتاری‌ بود. پادشاهی‌ بود که‌ سه‌ تا پسر داشت‌. پادشاه‌ وصیت‌ کرده‌ بود که‌ بعد از مرگم‌ در خانه‌ی‌ رو به‌ قبله‌ را باز نکنید.
پادشاه‌،‌ مثل‌ همه‌ی‌ آدم‌های‌ دیگر یک‌ روز سرش‌ را گذاشت‌ و دیگر برنداشت‌. پسر بزرگ‌ و میانی‌ وصیت‌ پدر را به‌ راه‌ بردند اما پسر کوچک‌ گفت‌: « غیرممکنه‌ باید ببینیم‌ که‌ در این‌ خانه‌ چی‌هست‌ و برای‌ چی‌ بابا همچین‌ یک‌ وصیتی‌ کرده‌؟ »
هرچه‌ دوتا برادر گفتن‌، برادر کوچک‌ کمتر شنید. یک‌ روز کلید را برداشت‌ و در خانه‌ی‌ رو به‌ قبله‌ را باز کرد. همچین‌ که‌ در خانه‌ را باز کرد، در تاریکی‌ چیزی‌ جفت‌ زد و از بالای‌ سر پسر پادشاه‌ به‌ بیرون‌ پرید.
« آی‌ چی‌ بود؟ » « آی‌ کی‌ بود؟ »
نگاه‌ کرد که‌ آهوی‌ خوش‌ خط و خالی‌ فرار می‌کند. پسر پادشاه‌ اسبش‌ را سوار شد و رد آهو را برداشت‌. این‌جا برو، آن‌جا برو. آمد و آمد تا به‌ یک‌ قلعه‌ خرابه ‌رسید. آهو رفت‌ به‌ میان‌ قلعه‌ و گم‌ شد. پسر پادشاه ‌هرچه‌ دوره‌ زد و گردید، آهو را پیدا نکرد. خسته‌ و مانده‌ در سایه‌ی‌ دیواری‌ دراز کشید و خواب‌ او را با خودش‌ برد.
دم‌ دمای‌ غروب‌ بود که‌ از خواب‌ بیدار شد، دید بابا پیرمردی جلو یک‌ خانه‌ خرابه‌ ایستاده‌ و نگاهش‌ می‌کند. پیرمرد همچین‌ پیر بود که‌ حتی‌ مژه‌های‌ چشمش‌ هم‌ سفید شده‌ بود."