دانلود کتاب امانت بی قرار

قلم خوبی دارید و داستان و شخصیت ها را خوب روایت می کنید. نویسنده ی موفقی هستید بهتون تبریک میگم. اما رمان دو مشکل داشت که گفتنش خالی از لطف نیست. 1. قبل از مراسم خواستگاری، در مورد نام، سن، تحصیلات، شغل و سربازی طرفین صحبت می کنن تا از این لحاظ هماهنگ باشن بعد اجازه ی خواستگاری می دن. مراسم خواستگاری برای آشنایی با خانواده و فرهنگ و خصوصیات اخلاقی طرفین هست. وقتی برای صحبت دو نفره می رن، در مورد عقاید و اخلاق و انتظارات همدیگه صحبت می کنن. مثلا من با کار کردن همسرم مشکلی ندارم، تصمیم ندارم زود بچه دار شم، از مردی که بیشتر وقتش و با دوستاش بگذرونه خوشم نمیاد و ... وقتی خانواده ی داماد یا دختر و پسر رو به روی هم می شینن و اسم و فامیلشون رو میگن، غیرمنطقی و ساختگی و مصنوعی به نظر می رسه. در ضمن خواستگار به معنای ازدواج نیست. گزینه یا کاندیده که می تونید انتخابش کنید و حتی جواب منفی بدید. پس مطرح کردنش عیبی نداره. البته بعضی متاسفانه همچین اعتقادی دارند. 2. نویسنده ی عزیز شما گفتید که دو ماه انتظار کشید تا پسرش بهوش بیاد. در علم پزشکی مرگ مغزی به معنای مرگ هست نه کما. در کما مغز و اعضای بدن بیمار سالم هست و تا سال ها زنده می مونه و حتی بهوش میاد اما کسی که مرگ مغزی شده، کاملا مرده و به هیچ عنوان برنمی گرده. مغز از کار افتاده و فرمانی صادر یا دریافت نمی کنه. تعدادی از اعضای بدنش با دستگاه کار می کنه اما بعد از دو سه روز بدن کاملا از کار افتاده و خانواده رضایت بدن یا ندن دستگاه ها جدا می شن. به همین دلیل سریعا برای اهدای عضو اقدام می کنن چون مغز از کار افتاده و اعضای بدن بعد از دو یا سه روز فاسد شده و نمی شه اهدا کرد.

1398-03-29