"باغچه پیروزی لی لی" کتاب حاضر اثری از هلن ال ویلبر می باشد که با ترجمه ای از یاسین محمدنیا و با صدای نفیسه فتحی و محمد طالشیان، توسط انتشارات آوارسا منتشر شده است. چند سال قبل، در دوران جنگ جهانی دوم، شنبه ی هر هفته، من و برادرم جَک برای کمک به ارتش، قوطیِ حلبی و آهن پاره جمع می کردیم. جک نامه رسونِ شهر بود و برای همین هم کل مردم شهر اون و تاندِر، سگ بزرگ و قهوه ای رنگ مارو می شناختن. ما حتی قوطیِ روغن هایی که ارتش از اون ها برای تولید بمب و گلوله استفاده می کرد رو هم جمع می کردیم. اما من نمیدونستم که چرا از روغن برای ساختن بمب و گلوله استفاده میشه. خونه ی خانواده ی بیشاپ همیشه آخرین جایی بود که ما ازشون قوطی و آهن قراضه می گرفتیم. اون خونه بزرگترین خونه ی شهر، با یک حیاط خیلی بزرگ و زیبا بود و جلوی در ورودیش پرچم ستاره ی طلایی ارتش وصل شده بود.
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مطالعه کتاب را به دیگران توصیه میکنید؟ چرا و به چه کسانی؟ کدام بخش از کتاب نظر شما را جلب کرد؟ مانند یک کارشناس نظر دهید.