دانلود کتاب حنیف شهر ما

معرفی کتاب

"حنیف شهر ما" / عملکرد گردان مستقل، متحرک و خودکافی

کتاب حاضر اثری از تیمور محمدباقر لو می باشد که توسط انتشارات حفظ آثار منتشر شده است.

هدف از نگارش این مطالب مهم:

1ـ بیان گوشه‌ای از مجاهدت رزمندگان پرتوان و دریادل و شهدای گرانقدر در طول خدمت و تلاش آنان.

2ـ استفاده آیندگان از تجربیات و مدیریت رزمندگان و شهداء.

3ـ تثبیت و ماندگار نمودن، مجاهدت‌ها، سیره و شیوه‌های اخلاقی، جانفشانی‌ها و ایثارگری‌های رزمندگان و شهداء عزیز.

4ـ انتقال فرهنگ جهاد و شهادت و اطاعت از ولایت به نسلهای آینده.

5ـ تقدیراز رزمندگان، بازماندگان رزمندگان و بازماندگان شهداء معظم گردان.

6ـ باشد که مادربزرگ‌ها به جای تعریف افسانه به نوه‌های خود، بعد از این از واقعیت‌ها و رشادت‌ها و جوانمردیهای رزمندگان و شهداء دیارمان تعریف کنند و سینه به سینه، به نسل‌های بعد انتقال دهند.

تحقیق این مطلب، به صورت روایی، شفاهی و چهره‌به‌چهره بوده و تعدادی از رزمندگان گردان اعم فرمانده گروهان، دسته دور هم نشسته و با هم بحث نموده اند و آنچه واقعیت و ماحصل بحث بوده ثبت گردیده‌است. گاهاً برای بدست آوردن صحت مطلبی ماهها از منابع مختلف تحقیق شده‌‌است.

این نگارش شامل 9 فصل است؛ 

فصل اول ، مراحل تشکیل و سازماندهی گردان؛ 

فصل دوم تا هفتم شامل عملیات های انجام شده در طی سالهای 1362 تا 1368 ؛

فصل هشتم ، زندگی نامه شهداء معظم ؛ 

فصل نهم ، نقشه های عملیاتی می باشد.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

"شهید اسماعیل دادرسی در محله تازه محله خوی در خانواده ای مذهبی و مؤمن بدنیا آمد و در دامان این چنین خانواده ای پرورش یافت. تحصیلات را تا سوم راهنمائی ادامه داد ولی به علت فقر مالی و نداشتن هزینه تحصیل از آن منصرف گردید با شروع انقلاب همگام با امت انقلابی با جان و دل در راه پیروزی آن كوشید. بعد از پیروزی انقلاب در سال 1358 برای پاسداری از دست آوردهای انقلاب به خدمت سربازی اعزام گردید و در لشكر 92 زرهی اهواز مدت 14 ماه خدمت نمود و بعد از آن به پیرانشهر انتقال یافت و با ضدانقلاب داخلی به نبرد پرداخت و بعد از بازگشت عضو فعال پایگاه شهید موسوی شد. از صفات بارز وی نداشتن نرمش در مقابل دشمنان انقلاب بود حتی برای نزدیكان خود شهید اسماعیل دادرسی در تاریخ 1361/1/11 در جبهه جنوب با بعثیان كافر به نبرد پرداخت و در عملیات بیت المقدس یكی از رزمندگان سلحشور بود و در دو مرحله از عملیات رمضان نیز شركت كرد. تا اینكه به خدمت سپاه درآمد و در عملیات والفجر 1 دلاورانه جنگید و بعد از مجروحیت شدید و سه ماه بستری شدن به اسرار وارد گردان جندا... شده و در عملیات پاكسازی مناطق سلماس و مهاباد شركت می كند و به سردشت اعزام می گردد و در عملیات والفجر 4 در منطقه با نبردی بی امان به مصادف با دشمن می رود و همچنان كه در قسمتی از وصیت نامه اش آورده است كه «از امام آموختم كه زندگی مادی نكبت بار است و نباید پای بند زندگی دو روزة دنیا بود زیرا دنیاست كه انسانهایی مانند ریگان، صدام، بنی صدر، رجوی را اسیر خود كرده است از امامم آموختم كه باید علی گونه تقوا را پیشه كرد و با دشمنان اسلام مخالفت نمود زیرا كه ای برادر و خواهر مسلمان چشم تمامی مستضعفین و محرومین دنیا به شما دوخته شده است و كمك می خواهند»"