داریو فو (Dario Fo)
داریو در خانواده ای پرورش یافته که گرایش های ضد فاشیستی – یعنی مخالف با نژاد پرستی افراطی داشتند. پدر وی کارمند راه آهن بود ، و به همین علت مدام در سفر بودند . جالب توجه است که پدر او اندیشه سوسیالیستی داشت – یعنی گرایش زیادی به برابری اجتماعی داشت. مادر او هم نویسنده بود ، و میتوان گفت به خاطر مادرش با نویسندگان بزرگی نظیر: برتولت برشت، ولادیمیر مایاکوفسکی، ادواردو ده فیلیپو و فدریکو گارسیا لورکا ؛ ملاقات داشت ، مادر او زنی روشنفکر بود که نویسندگی کتاب سرزمین قورباغه ها را به انجام رسانیده بود ؛ این کتاب در رابطه با خانواده ی کارگر کشاورزی در قرن بیستم بود.
اگر بخواهیم بدانیم که چه چیزی باعث شد ، داریو نویسندگی را انتخاب کند ، بایذ به این نکته توجه کنیم که پدربزرگ وی در زمان کودکی او ، مدام در محل زندگی خود می نشست و برای دیگران قصه میگفت و داریو هم اکثر اوقات حضور داشت ، و عامل دیگر که او را به این سمت کشاند ، قطعا مادر وی بود که نویسنده ای موفق بود .
داریو در سن 14 سالگی به شهر میلان نقل مکان کرد و در آکادمی بررا که آکادمی هنرهای زیبایی بود ، مشغول به تحصیل شد .
در اواخر جنگ جهانی دوم بود که او به اجبار به خدمت سربازی فراخوانده شد ، اما فرار کرد ، و تا پایان جنگ که فقط چندماه بود ، در کلبه ای مستقر شد و خود را مخفی کرد .
بعد از پایان جنگ ، از مخفی گاه خود بیرون آمد و به قصد تحصیل به دانشگاه معماری شهر میلان رفت . اما به خاطر حمله های عصبی که به وی دست میداد ، دکتر به او گفته بود دنبال کاری برود که واقعا به او ارامش میدهد و علاقه اوست .
ازآن پس بود که فو به حرفه تئاتر مشغول شد و بعدها به نویسندگی و کارگردانی تئاتر مشغول شد .
او از سال 1952 کار خود را د رادیو اغاز کرد و سپس به تلویزیون راه یافت ، و بازیگر نقش اصلی آثار خود به نام فرانکا رامه ازدواج کرد و صاحب یک فرزند پسر با نام یاکپ شد .
داریو اساسا نمایشنامه های سیاسی مینوشت و معمولا موضوع اصلی نوشته های او شامل:
قهرمانان نادرست ، دیوان سالاری ، نقد اجتماعی و امپریالیسم آمریکا
داریو یکی از مخالفان نظام سیاسی و اجتماعی زمان خود بود ، که اغلب نوشته های او حتی در صحنه ی نمایش هم سانسور میشد ، و زمانی که نوشته ی او با سانسور های به شدت زیادی در برنامه ی تلویزیونی مواجه شد ، وی و خانواده اش تا 15 سال به سمت تلویزیون و رادیو نرفتند تا نشان دهند که نسبت به این کار معترض هستند .
در طی این سال ها فو مشغول به کارگردانی آثار نمایشی شد .
شناخته شده ترین کار فو، مرگ تصادفی یک آنارشیست، اولین بار در ۱۹۷۰ اجرا شد و بعدها در ۴۰ کشور به صحنه رفت. این داستان ، مربوط به زندگی تلخ و واقعی کارگر راه آهنی است که به جرم بمب گذاری دستگیر شد و جان سپرد .
در سال 1978 فو به یکی از نویسندگان معروف و مشهور ایتالیا معرفی شد ، که شایان ذکر است در زمینه بین الملل هم نویسنده مشهوری بود .
آثار داریو در 50 کشور چاپ شد و به 30 زبان دنیا ترجمه شد. فو در سال 1997 ، جایزه نوبل را دریافت کرد.
داریو فو در زمان پیری هم ، دست از نوشته های خود برنداشت ، بلکه آتش او تندتر هم شد .
او در سال 2003 نمایشی عجیب و جالب نوشت به نام غیرطبیعی با دونفر، این نمایش داستان زندگی دو نفر با نام های پوتین و برلسکونی هست که پوتین میمیرد و برلسکونی هم جان سالم به در میبرد و هم با دو مغز زندگی میکند ، یعنی هم مغز خودش را و هم مغز پوتین را در سر داشت.
در سال های آخر، وی بیشتر به کارهای تجسمی، نقاشی، رمان نویسی و نوعی پرده خوانی درباره نقاشان و هنرمندان بزرگی که بر او تأثیر گذاشته بودند می پرداخت.
بدترین قسمت ماجرا اینجاست که فو بارها تهدید به مرگ شد ، و حتی همسر او ربوده شد و توسط آدم ربایان شکنجه شد و حتی مورد تجاوز هم قرار گرفت ، و بعدها متوجه شدند که آدم ربایان با پلیس دولتی در ارتباط بودند . بدتر از آن این است که دولت آمریکا سالها به داریو مجوز برای نمایش هایش نمیداد و حتی کلیسا به جایزه نوبلی که فو دریافت کرده بود هم اعتراض داشت .
آثار مشهور داریو فو:
- اسرار کمدی
- مرگ تصادفی یک آنارشیست
- یک زن عرب حرف می زند
- حساب پرداخت نمی شه!
- نگهبان تقاطع جاده و راه آهن
- همه دزدها که دزد نیستند
- جسدهای پستی
- کار کار شیطانه
آثار داریو فو که در کتابچین موجود است
- کتاب کار کار شیطانه