×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
دلنوازان

دانلود کتاب دلنوازان

دلنوازان
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : دلنوازان

نویسنده : حمیده اکبر جعفری

ناشر : رسانه تخصصی

تعداد صفحات : 412 صفحه

شابک : 978-600-293-218-1

تاریخ انتشار : 1395

رده بندی دیویی : 62/38فا

دسته بندی : رمان های ایرانی

نوع کتاب : PDF

قیمت نسخه الکترونیک : 120000 تومان


معرفی کتاب

"دلنوازان"
کتاب حاضر اثری از حمیده اکبرجعفری می باشد که توسط انتشارات رسانه تخصصی منتشر شده است.
دلنوازان یک رمان رمانتیک و عاشقانه است که با فروش بالایی همراه بوده و مخاطبین بسیاری از آن استقبال کرده اند. نویسنده به غیر رمان دلنوازان دو رمان پر فروش اجتماعی دیگر به نام های "زیباتر از دریا" و "شیرین" که در باره زندگی زنان ایرانی است را نگارش کرده که آنها نیز با استقبال خوبی مواجه شده و به چاپ سوم هم رسیده اند. اگر اهل رمان های جذاب و عاشقانه هستید حتما رمان دلنوازان را مطالعه کنید.
حمیده اکبرجعفری نویسنده ای است که به دلیل ابتلا به بیماری MS تنها کنترل 4 درصد از اعضای بدن خویش را دارد. این موضوع ثابت می کند که اگر انسان اراده قوی ای داشته باشد، هیچ چیزی نمی تواند مانع او شده و از مسیر موفقیت خویش بازدارد.  شخصیت ها و داستان های این نویسنده جوان به قدری به واقعیت نزدیک هستند که مخاطب کتاب حتما مشابه آن را در زندگی خود یا اطرفیان خویش مشاهده کرده است و تا حد زیادی می تواند با شخصیت ها همزاد پنداری کند. به گفته نویسنده این موضع به این دلیل است که داستانهای وی، برگرفته از زندگی واقعی افرادی است که وی آنها را از نزدیک می شناسد.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
" چیزی تا غروب آفتاب نمانده بود. حلما با نگاهی به ساعت میز کنارتختش متوجه شد که تا آمدن محراب فرصتی برایش نمانده است. با بیحالی ازجا برخاست و تختش را مرتب کرد و به حمام رفت. باقیمانده ی خستگی جسمی و روحیش را زیر دوش گرفت. وقتی لباس پوشید و موهایش را با حوله ی سر پوشاند مقابل آینه ایستاد و به تصویرخودش درآینه نگاه کرد. موهای خیسش حلقه حلقه شده بود و چشمانش که به رنگ شب میزد چون همیشه مست و خمار بود. خشم بی دلیل آن روزش حال و حوصله اش را گرفته بود. آنطورکه باید نتوانسته بود به اوضاعش رسیدگی کند .
موهایش رابدون اینکه خشک کند با کلیپس بست با شنیدن صدای اتومبیل محراب آهسته از مقابل آینه فاصله گرفت. از پنجره ی سرتاسری اتاق خوابشان باغ را جستجو کرد. دریافت اواز شرکت بازگشته. اتومبیل مقابل پله های ورودی پارک شده بود. فرزاد درکنارمحراب ایستاده بود. با ضربه ای که به درنواخته شد حلما پرده را کنار زد و پاسخ داد . بله !
صدای مهربان مهرانه ازپشت در شنیده شد .
-حلما جا من دارم میرم پائین آماده شدی بیا عزیزم محراب منتظره.
 حلما با شنیدن نام محراب چون کودکانی لجباز گفت :
-شما برو مهرانه جان من هنوز کارم تموم نشده میام .
 حلما با نگاهی به لباسهائی که بروی دسته ی مبل قرارداشت به آنسو رفت. شلوارجین آبی سوخته به همراه یک بلوزسرمه ای رنگ پوشید و درآخرپالتوی کوتاه سفید رنگی را که محراب برایش تهیه کرده بود را برتن کرد. با اینکه آماده بود اما عمدا با چند دقیقه تأخیر از اتاقش خارج شد و راه طبقه ی پائین را در پیش گرفت. دقایقی بعد از درب اصلی ساختمان بیرون رفت . با دیدن محراب که آن اندازه جذاب و برازنده بود، یک لحظه برجای خود ایستاد. محراب موهای خوش فرم و براقش را ماهرانه مهارکرده بود و صورتش از اصلاح دقیقش می درخشید. کت خوشدوخت شیری رنگی بروی پیراهن صورتی رنگش پوشیده بود. محراب مقابل پله های ساختمان به انتظارش ایستاده بود . به محض نزدیک شدن او با نگاه دقیقش حلما را براندازکرد، ابروانش را درهم کشید و با چهره ای درهم، تکیه از اتومبیل گرفت، یک گام پیش آمد و به او اشاره کرد....."
 

فهرست مطالب

این کتاب فهرست ندارد.

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
ساسان رامح

به شما پیشنهاد میدم حتما این رمان رو بخونید . و اثار دیگر این نویسنده رو . داستان جالب و خوبی داره . از اون کتاب هایی که دوست دارید زود تمام نشه .

1400-06-03

سیامک

کتاب خوبیه، من قبلا خوندم. بازم دوس دارم بخونم. پیشنهاد میشه.

1397-12-20

برچسب ها