دانلود کتاب علی اکبر دو ساله
نویسنده: مجید مظهرصفاری
ناشر : صریر
نویسنده: مجید مظهرصفاری
ناشر : صریر
نام کتاب : علی اکبر دو ساله
نویسنده : مجید مظهرصفاری
ناشر : صریر
تعداد صفحات : 130 صفحه
شابک : 978-600-331-467-2
تاریخ انتشار : 1397
رده بندی دیویی : 955/08430922
دسته بندی : زندگینامه و خاطرات , جنگ تحمیلی و دفاع مقدس
نوع کتاب : Epub
قیمت نسخه الکترونیک : 5300 تومان
"علی اکبر دو ساله" / گنجینه خاطرات دفاع مقدس 2
کتاب حاضر اثری از مجید مظهر صفاری می باشد که توسط انتشارات صریر منتشر شده است.
جمهوری اسلامی اکنون میتواند مدعی پیروزی بر همه چالشهای پیشِ روی خود شود، زیرا تجربهی غلبه بر موانع فراوان و سخت را در دوران دفاع مقدس دارد... انتقال این خاطرات به جامعه، یک صدقه و حسنه و یک انفاق بزرگ معنوی است و کسانی که در این عرصه فعالیت میکنند؛ در واقع واسطههای رزق معنوی و الهی به کشور هستند... باید دفاع مقدس، جهاد و شهادت زنده نگه داشته شوند تا نسل امروز به همان نسلی که اوج تاریخ دفاع مقدس را آفرید، ملحق شود... اگر تا پنجاه سال آینده هم برای جمع آوری حقایق و خاطرات و گنجینههای آن دوران، کار و تلاش شود، باز هم به انتها نخواهیم رسید .
کتاب حاضر، دومین کتاب از مجموعه تلاشهای دانشجویانِ کلاس درس دفاع مقدسِ مولف در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی ارومیه است که در یک کار عملی به سراغ رزمندگان 8 سال دفاع مقدس رفتهاند و خاطرات خوب آنها را ضبط کرده و تحویل دادهاند.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
"سران عشایر منطقهِ تازهقلعهِ پیرانشهر، برای دفاع از کشور، از دولت سلاح گرفته بودند. قرار بود به دشمن حمله کنیم. ضدانقلابیون دیر وقت وارد روستا شدند تا از فرصت تاریکی شب استفاده کرده، شبیخون بزنند. در این درگیری سلاح ما برنو بود که آن هم به قدر کافی نبود. با این سلاح کم و غافلگیر شدن، باز هم تسلیم آنها نشدیم و جانانه تا نزدیکیهای صبح جنگیدیم. ما با تقدیم چند شهید، باز بر دشمن پیروز شدیم و آنها را فراری دادیم. در این حمله برادرم پس از تلاش و مجاهدت فراوان به فیض شهادت نائل آمد(محمدی راد، پاییز1395).
خاطره سوم
24 ترکش
ما در منطقه قلات _ یکی از روستاهای توابع پیرانشهر_ پایگاه داشتیم. نیروهای ضدانقلاب به پایگاه ما حمله کردند. پس از تبادل آتش، بچهها مقاومت خوبی از خود نشان دادند و نگذاشتند آنها به هدف خود که سقوط پایگاه بود؛ برسند. در حین شدت درگیری، یک گلوله آر.پی.چی، کنار من به زمین اصابت کرد و ترکشهای آن وارد بدنم شد. من بیهوش شدم و پس از پایان درگیری که تا نزدیک صبح ادامه پیدا کرد، به بیمارستان پیرانشهر منتقل شدم. پس از مداوا، به پایگاه برای ادامه خدمت برگشتم. در حال حاضر 24 ترکش در بدن من وجود دارد. من در این درگیری جانباز شدم(محمدیراد، پاییز1395)."
مقدمه
لایق شهادت
اسم رمز
شهید نخبه
باران الهی
مفقودی محمدخانی
عشق محمدخانی
عشق به جبهه
ارتفاعات بز رو
شهر مندلی
ارتفاعات میش داغ
پیکان طوسی
کمین بین دو تونل
معبد عشق
فرمانده متواضع
نور متراکم
نبرد پردانان
شهادت برادرم
قاطر نگون بخت
راکت شیمیایی
موتور سیکلت پرشی
صدای سگ
دهن خونی
پوست سر
اوج بندگی
مرده ی در سنگر
قاطر اجاره ای
داماد وطن
ماهی زنده
والیبال
حسن است!
راکت خنثی
چتر باز
جنگ تن به تن
تونل وحشت
پول خرد
مجروح شیمیایی
دیدبان
په به فرار
کوله پشتی
دامنه کوه
عروس بدقدم
برگ سبز
پل بعثت
پل خیبر
پایگاه ثارالله
کوه شهدا
قله 2519
دوش حمام خدادادی
چکمه
علی اکبر دو ساله
جنگ باری نماز
بمباران شیمیایی
کارخانه نمک
اخراجی ها
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد